این مقاله را به اشتراک بگذارید
غرض اینکه حقیر دستم به کوتاه نوشتن نمیرود، هرچه نیت میکنم کوتاه بنویسم سر آخر طولانی از کار در میآید. کوتاه نوشتن خودش هنر است، البته نه این کوتاهنویسیها که در فضای وبنویسی رایج است و طرف در چند جمله خیلی راحت و خودمانی اعلام نظر میکند که فلان کتاب خوب است، بهمان کتاب بد است و خیلی هنر کند دوخطی هم دربارهی احساس شحصیاش مینویسد که مثلا با این کتاب حال کردهاند یا نه و از این دست. هرچند باید صفحه کلید رایانه بعضیها را که اساسی مینویسند، بوسید (یادتان هست که قدیم قلم طرف را میبوسیدند یا چیزی در همین مایهها)!
مطلب کوتاه خوب است اما از آن نوع که فشرده و با رعایت ایجاز و با اشاره به اساسیترین وجوه یک اثر نوشته شده باشد و در همین مختصر نیز کدهایی بدهد که خوانندهی آن رهیافت بهتر و دریافت کاملتری از اثر مورد بحث پیدا کند. این جور نوشتن هنریست که خیلیها منجمله نگارنده از آن بیبهرهاند. به شخصه هرچه سعی میکنم مطلبهایم ۵۰۰ کلمه بیشتر نشده و در همین حجم همهی حرفم را بزنم، نمیتوانم و دست آخر میرود بالای ۱۰۰۰ و یا ۱۵۰۰ کلمه و حتی بیشتر! بعد هم به خودم میگویم، مرد حسابی کی حوصله دارد مطلب به این بلندی را آنهم در اینترنت بخواند؟ جماعت خیلی هنر کنند نگاهی به پاراگراف اولش میاندازند و بعد هم به خاطر اینکه طولانیست، بیخیالش میشوند. تازه اگر کسانی خیلی علاقهمند باشند، احتمال دارد این مطالب را سیو(save) کنند و خواندنش را بگذارند برای زمانی که هیچوقت فرا نمیرسد، همان کاری که خود نیز وقتی با مطالب مفصل اما ارزشمند در سایتها و وبلاگها روبرو میشوم، انجام میدهم. هارد لبتابم نیز پر است از این گونه مطالب که معلوم نیست کی قرار است از خجالت آنها درآیم، مطالبی که مدام بر تعداد آنها افزوده میشود و پروژه خواندن آنها هم شکل ناممکنتری به خود میگیرد.
همانگونه که رویه انتشار مجلات چاپی (کاغذی)، جنس و به ویژه حجم مطالب مورد استفاده در آنها را تحتالشعاع قرار میدهد، فضای مجازی و رسانههای مرتبط با آن نیز بر چند و چون این مطالب موثرند. برای نمونه آن مطالب مطولی که در فصلنامههای تخصصی منتشر میشوند، به درد روزنامه نمیخورد. هرچند که خود این ماجرا هم وحی منزل نیست، چراکه گاه در روزنامهها مطالب بسیار مفصل و دشواری را میبینیم که طرف هشت ساعت زمان کار اداریاش را هم صرف آنها کند تمام نمیشوند و به ندرت کسی حوصله کند آنها را همانروز بخواند، پس خواندنش به بعد حواله میشود که سرانجامش در بالا آمد.
در فضای مجازی هم ماجرا همین گونهست، شاید سایتها و مجلات الکترونیکی، از مطالب بلندترهم استفاده کنند اما لااقل در مورد نوشتههای وبلاگی به جرأت میتوان گفت اگر میخواهید خوانده شوند، باید کوتاه بنویسید، موجز و خواندنی که حرف برای گفتن داشته، حداکتر ۵۰۰ کلمه!
بعد از یک عمر مطولنویسی، دارم تمرین میکنم کوتاه بنویسم؛ میدانید که در مجلات هرچه حجم مطلب بیشتر باشد، پول بیشتری میگیری، اینجا هم که از پول خبری نیست، اگر طولانی بنویسی از کیسهات رفته… ای وای ۵۰۰ کلمهام تمام شد!…
2 نظر
عدالتخواه
سلام
کوتاه نویسی برای اگاهی خوبه اما برای تحلیل نه
والعاقبه للمتقین
ژيلا
کاملا با شما موافقم…امروزه با توجه به کمبود وقت , کمبود حوصله و با توجه به انبوه مطالب و اطلاعات هر چه مطلبی خلاصه ترباشد بهتر خوانده می شود!