این مقاله را به اشتراک بگذارید
بالاخره امسال حق به حقدار رسید و ماریو وارگاس یوسا (نویسنده پرویی) که آثار سیاسیاش عمیقاَ و آشکارا خطرات قدرت و فساد در آمریکای لاتین را به چالش کشیده، جایزه نوبل را برد.
نوبل ادبیات سال ۲۰۱۰، بنابر بیانیه نماینده آکادمی سوئد، به خاطر «موشکافی در ساختار قدرت و تصویر نافذ وی از مقاومت، پیروزی و شکست فردی» به ماریو وارگاس یوسا، نویسنده هفتاد و چهار ساله اهل پرو اهدا شد. « نویسندهای با موهبت الهی قصهگویی که داستانهایش به قلب خواننده رسوخ میکند.»
در کنفرانس خبری که در روز اعلام جایزه برپا شد، یوسا شیک و آراسته و سرحال، با موهای نقرهای، در جمع رییس جمهور سابق پرو و روزنامهنگارانی که بیشتر اسپانیایی زبان بودند، حاضر شد و گفت: «جایزه نوبل منحصر به نویسنده نیست، بلکه عامل شناخت اهمیت ادبیات آمریکای لاتین و زبان اسپانیایی است که حاصل آن پیدایش شهروندی جهانی است.»
اگر بپذیریم بنا بر وصیت آلفرد نوبل، جایزه نوبل باید به کسی داده شود که در راه دستیابی به هدف و ایدهای والا دستاوردی عظیم و تأثیرگذار در زمینه ادبیات فراهم آورده است، نباید در اعطای این جایزه به یوسا که پنجاه سال قلم میزند شک کرد. دنیا از اهدای نوبل به یوسا خوشحال شد. دریافت جایزه نوبل برابر است با نشستن در جایگاه بهترین نویسنده جهان در هر سال، رویدادی که خیلی به افکار عمومی و انتخابهایی که آنها در سر دارند توجه نمیکند. اما آکادمی امسال با انتخاب این شایستهترین و معقولترین و چه بسا از نظر بسیاری از ما ایرانیها، یکی از محبوبترین نویسندههای فهرست نامزدهای دریافت نوبل، هم این انتقاد را که آکادمی میل به نویسندگان اروپایی و چپگرا توجه دارد، رد کرد و هم به جهت همان هدف و ایده والا، روح تازهای در نوبل دمید.
اقبال ما ایرانیها به یوسا ناشی از مشرب فکری و فرهنگی ماست، از جنس همان سازگاری است که اغلب نسبت به رئالیسم سوسیالیستی گورکی یا رئالیسم انتقادی اورول یا رئالیسم جادویی آمریکای لاتین داریم. یوسا بیش از سی اثر در قالب داستان، نمایشنامه، مقاله و رمان و نقد دارد. در آشنایی و گرایش ما به یوسا هم ترجمه حدود نیمی از معتبرترین آثارش به فارسی و هم تأثیر عمیق او به عنوان روشنفکر ضد اقتدارگرایی که آثارش طیفی از تجربه زیستی انسانی را در برمیگیرد، سهم بزرگی دارند. آثاری درهمتنیده از روایتها، شخصیتها، تاریخ، طنز، گفتگوها و درونمایههایی با عناصر سیاسی و اندیشه اعتراضی. به گفته یوسا دوری از سیاست برای یک نویسنده آمریکای لاتین دشوار است و سیاست نمیتواند بر ادبیات که روایتگر زندگی است (و یوسا به خوبی از پس این روایتگری برمیآید)، پرتو نیفکند.
شاید از همین رو بود که در مبارزات انتخاباتی سال ۱۹۹۰ ریاست جمهوری پرو شرکت کرد و البته از رقیب شکست خورد. در جواب سوألی که چرا میخواستید رییس جمهور بشوید؟ خود را یک احمق نامید و گفت فکر میکرده میتوانسته کمکی بکند. خیلی سادهلوح بوده، ولی از این تجربه چیزهای زیادی یاد گرفته. این تجربه خیلی به روحیهاش لطمه زده ولی خوشبختانه تأثیری بر ادامه کار ادبیاش نگذاشته. کار ادبی یعنی انتشار رمانهای «مرگ در آند»، «سور بُز» و«یادداشتهای دون ریگوبرتو» که در صورت پیروزی با متوقف میشدند یا به تعویق میافتادند. این حرکت سیاسی تمایل یوسا را از چپگرایی ( طرفداری از کاسترو) به اندیشه ضد چپی و لیبرالیسم نشان میدهد.
ماریو وارگاس یوسا در ۱۹۳۶ به دنیا آمد، او که امروز یکی از برجستهترین نویسندگان اسپانیایی زبان محسوب میشود، نویسندگی را در اروپا آغاز کرد. اما با این حال فضای اجتماعی و وقایع تعدادی از آثار اولیهی او در زادگاهش پرو، و دیگر کشورهای آمریکای لاتین میگذرد. یوسا که در کودکی مجذوب یکی از رمانهای پرماجرای ژول ورن شده و سودای نویسنده شدن در سر میپروراند؛ بخشی طولانی از ایام کودکیاش را به تلخی در بولیوی سپری کرد. بعد همراه خانواده مادری، به حوالی لیما، پایتخت پرو، نقل مکان کرد. در اواسط دهه ۵۰ میلادی، زمانی که پرو و جغرافیای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آمریکای لاتین، سراسر با شورش، کودتا، دیکتاتوری و هرجومرج روبرو بود، وارد دانشگاه سن مارکو در لیما شد. در سال ۱۹۵۹ پس از نوشتن رسالهای درباره آثار گابریل گارسیا مارکز، درجه دکترا گرفت و در دهه ۶۰ همراه با نویسندگانی چون مارکز، کارلوس فوئنتس و خولیو کورتاسار، غریو نهضتی را با هدف احیای رمان و انفجار خلاقیت آمریکای لاتین بلند کرد.
یوسا در رمانهایش زندگی واقعی را به چالش میکشد. از نظر او «رمانی که تناقضی اساسی با دنیای واقع نداشته باشد رمان نیست. زیرا تنها در آن صورت است که نویسنده بدیل دنیایی را در رمان میآفریند که دستاورد بزرگی در پیشرفت بشریت دارد. عاملان دستگاه تفتیش عقایدی که رمان را سیصد سال در آمریکای لاتین به زیر سلطه خود داشتند، به خوبی از تأثیر چالشبرانگیزی که رمان میتواند در روح بشری ایجاد کند، آگاه بودند.»
یوسا اولین رمانش را در ۲۶ سالگی (ابتدای دهه شصت میلادی) به چاپ رساند؛ «عصر قهرمان» ( سالهای سگی) برگرفته از تجربههای او در یک مدرسه نظامی در پرو بود که مخاطب جهانی یافت. انتشار این کتاب در زادگاهش با جنجال بسیاری همراه بود و هزاران نسخه از آن بهوسیله افسران همان مدرسه و طی مراسمی در معرض دید عموم سوزانده شد.
«زندگی واقعی آلخاندرو مایتا» روایت شخصیتهایی است که هر کدام خاطراتشان از یک انقلابی گمنام طرفدار تروتسکی را تعریف میکنند. و در انتهای رمان چندین تصویر از آلخاندرو مایتا پیش روی خواننده قرار میگیرد: مایتای عاشقپیشه و شیدای داستان عاشقانه، و در عین حال ستایشگر خدا و مارکس؛ مایتای انقلابی حرفهای، که همه جور دخالت در کارهای رفقای جوان میکند؛ و مایتای ایدهآلیست مغلوب که از شدت فرقهگرایی و مبارزات داخلی چپها دچار توهم شده است.
رویکردی تاریخی و واقعگرا و توجه به مسایل اجتماعی- سیاسی، از جمله شاخصههای بارز آثار اولیه یوسا به حساب میآیند. « گفتگو در کاتدرال» که در سال ۱۹۶۹ منتشر شد، شرایط اجتماعی، لایههای دیکتاتوری حکومت پرو، تصمیمات و سیاستهای خودکامه، حوادث منجر به انقلاب، کودتا و نابودی روابط و زندگی آدمهای معمولی را طی
قرار گرفت و در سال ۱۹۹۵ معتبرترین جایزه دنیای اسپانیایی زبان یعنی سروانتس را نصیب او کرد. جایرهای که مارکز در ۱۹۸۰ و اوکتاویو پاز در ۱۹۹۰ برده بودند.
یوسا در «گفتگو در کاتدرال» سعی میکند، طرحی نو در رماننویسی دراندازد. یوسا برای روایت این رمان از درهمبافتن یک گفتگوی اصلی و چندین گفتگوی فرعی استفاده میکند. در این گفتگوها روایت متمایز هر یک از شخصیتها از ماجرا، به شکلی آن اتفاق را برای خواننده بازگو میکنند. در نهایت درک خواننده از تجربهای که به صورتهای مختلف دیده شکلی کامل پیدا می کند.
یوسا بعد از اتمام دانشگاه و انتشار «گفتگو در کاتدرال» پرو را ترک کرد و به اسپانیا رفت. اما پس از پنج سال به کشورش بازگشت و در سالهای بعد زمانی که به چهرهای جهانی بدل شده بود در شهرهای مختلف اروپا همچون بارسلون، لندن، پاریس و مادرید اقامت کرد.
اگرچه وقایع بسیاری از آثار اولیه یوسا در کشور پرو اتفاق میافتد، اما فضا و جغرافیای رمانهای بعدی او کشورهای دیگری مانند برزیل و جمهوری دومینیکن بود.رمان « جنگ آخرالزمان» که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد، با شخصیتها و صحنهها و حوادث فراوانش موضوع رویارویی سنت و تجدد را در برههای تاریخی از زمان اوجگیری مذهب (با الهام از واقعهای که در اواخر قرن نوزده در کشور عقبافتاده برزیل رخ داده)، مطرح میکند. در این رمان افراطیگری و میل به خشونت و نقش مهمی که انسان در ایجاد بحران و فاجعه دارد، به خوبی نمایان است.
یوسا در کسوت نویسندهای جامعالاطراف از نقد هنری و ادبی گرفته تا طنز، ستون روزنامه (یوسا یکی از ستوننویسان ثابت روزنامه معروف ال پاییس اسپانیاست) و نمایشنامه به خوبی و با قدرت می نویسد، اما عمده موفقیت او مدیون دو رمان است که در حدود دو دهه قبل انتشار یافته: « خاله جولیا و سناریونویس» (۱۹۸۲) داستانی عاشقانه با رگههایی از طنز و البته نوآوری و « سور بز» ( ۲۰۰۱) یک تراژدی تاریخی که پهنه عمومی و عظیم سیاست را درمینوردد.
«خاله جولیا» کم و بیش زندگینامه یوسا و بیان روایتی متکیبر تجربه شخصی است. شخصیتی که میخواهد برخلاف میل پدری مستبد با زنی مسنتر از خود ازدواج کند – خود یوسا نیز در نوزده سالگی با قوم و خویشی که سیزده سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد و نه سال بعد از او جدا شد- از روی این رمان در سال ۱۹۹۰ فیلمی با نام«فردا با ما باش» ساخته شد.
« سور بز» سیاسیترین و در عینحال رعبآورترین اثر یوسا است. این رمان بر اساس حوادثی است که در طول و بلافاصله بعد از سی و یک سال حکومت ظالمانه و دهشتبار تروخیلو( که سرانجام با توطئه قتل او پایان یافت) بر جمهوری دومینیکن رفته است. فرقی نمیکند که رمانهای یوسا درباره پرو یا دیگر کشورهای آمریکای لاتین باشد، او در دیکتاتوری سر برآورده، رشد کرده و آن را با پوست و گوشت خود تجربه کرده است.
تروخیلو دیکتاتور منحرف و روانی که مردم دومینیکن لقب « بز» به او داده بودند، از زبان یکی از شخصیتهای رمان به عنوان شیطان توصیف میشود. شیطانی که به تنهایی و در دوران حکومتش آسیبهایی به مراتب بیش از همه خسارات طول تاریخ بر این کشور وارد ساخته؛ خسارات و بحرانهایی مانند حملههای کشور هائیتی، اشغال اسپانیاییها و آمریکاییها، جنگهای داخلی، مبارزات احزاب و دیکتاتورهای نظامی آمریکای لاتین و تمام مصائب و بلایای طبیعی مانند زلزلهها و طوفانها که دومینیکنیها را از زمین و هوا و دریا مورد تهدید قرار میدهد.
«سور بز» نهتنها حد و مرزهای داستانهای سنتی تاریخی را بههم زده، بلکه در فهرست رمانهای شاخص کلاسیک آمریکای لاتین که به موشکافی عواقب قدرت مطلق میپردازند، جای گرفته است فهرستی که « پاییز پدرسالار» مارکز هم در آن جای دارد. از نظر یوسا «رمان چه بر اساس یک واقعیت تاریخی یا تجربیات زندگینامهای یا حاصل جرقههای ذهن آفریننده آن باشد، دستاورد حیاتی دارد: از خلال جادوی کلمات یا چیزی به آن اضافه میکند یا چیزی از آن کم میکند، اما واقعیت را از نو میسازد.»
او در مصاحبهای گفته از تعداد زیاد دیکتاتورهای آمریکای لاتین و سیاستمداران کممایه و بیمایه تعجب میکند و وقتی پای سوأل و جواب وسط میآید بسیاری از شهروندان میل دارند از خواستههایشان صرفنظر کنند و این جاست که هنرمند باید با قدرت پا به میدان بگذارد. «یکی از دلایلی که من به سیاست کشیده شدم این بود که فکر میکردم دموکراسی آن اندازه شکننده و ضعیف است که به راحتی ویران میشود و این یک تراژدی است.»
« سور بز» درباره این تراژدی است. سه روایت همزمان در رمان جریان دارد. روایت اصلی متعلق به فجایع تروخیلوی بر مسند قدرت در سال ۱۹۶۱ و زمان نزدیک شدن توطئه قتل اوست. دومی را مردان و تعدادی از دستیاران سابق که بر علیه تروخیلو توطئه و شورش میکنند، روایت کرده و روایت سوم، قصه دختر یکی از مغضوبین تروخیلو است که بعد از یک تبعید طولانی خودخواسته در آمریکا به دومینیکن برگشته است.
یوسا در جواب این سوأل که رمان چه اندازه به واقعیت نزدیک است گفته: «سور بز یک رمان است، نه یک کتاب تاریخ. بنابراین من خیلی آزادی عمل داشتم. تنها محدودیتی که به خودم تحمیل میکردم، این بود که نمیخواستم چیزی را از خودم دربیاورم که در شکل زندگی در جمهوری دومینیکن اتفاق نمیافتاد. من به حقیقت احترام میگذارم ، اما خیلی چیزها را برای اینکه داستان باورپذیر باشد تغییر دادهام- و البته اغراق هم نکردهام.» به بیان دیگر حقیقت به مراتب قویتر از داستان است.
یوسا مانند بسیاری از نویسندگان آمریکای لاتین همواره بین دو قطب ادبیات و سیاست در رفت و آمد بوده است. «روبن گالو» استاد ادبیات اسپانیایی – آمریکایی دانشگاه پرینستون، جایی که یوسا هم تدریس میکند، در روز اعلام خبر جایزه گفت: «یوسا یکی از نویسندگانی است که در قرن بیستم، با بیشترین فصاحت و بیشترین تند و تیزی درهمتنیدگی فرهنگ و سیاست در آمریکای لاتین را نوشته است.» اما یوسا آثار غیرداستانی و نقد ادبی هم در کارنامه خود دارد. تحلیل و نقد رمان « مادام بوآری» اثر « گوستاو فلوبر» نوشته شده در سال ۱۹۷۵(عیش مدام) و اثری به نام« جاذبه محال» که درباره « بینوایان» «ویکتور هوگو» است.
آخرین اثر یوسا«دختری از پرو» که در سال ۲۰۰۶ منتشر شده داستانی عشقی و سراسر حادثه است که خیلی از منتقدان شخصیت اصلی رمان را شبیه شخصیت مادام بوآری میدانند و این شاید ناشی از علاقه یوسا به این رمان است.
آثار یوسا مجموعهای فراگیر از موضوعها و شگردها و سبکهاست. بیشتر کارهای اولیه او مانند «گفتگو در کاتدرال» با به کارگیری فنون رماننویسی، جدی بودن و عدم لحن طنزآمیز رمانهای مدرن هستند و رمانهایی مبتکرانه و کمدی و شاد مانند: «خاله جولیا» یا «زندگی واقعی آلخاندرو مایتا» با سبک و لحن طنزآمیزی که دارند در دسته رمانهای پستمدرن جای میگیرند.
و در انتها باید دو بنمایه و مضمون مرتبط در تمام رمانهای ماریو وارگاس یوسا که پابهپای هم پیش میروند، باید اشاره کرد: افسون آزادی سیاسی یا اجتماعی یا فردی برای انسان آرزومند آزادی و آزادیای که بهوسیله هنر و تخیل ارائه و اعطا میشود. درواقع روایتگری، به عنوان حاصل کار نویسنده، هم در روایت پیچیده دلخواه یوسا و هم در به خدمت گرفتن فلسفهای که به درک ما از دنیا کمک میکند، درجای اصلی خود باقی است.
1 Comment
محمد اردیبهشتی
سلام خیلی خوبه