این مقاله را به اشتراک بگذارید
شبیه عطری در نسیم ظاهرا تجربهای کارگاهی در رمان نویسیست که این روزها نمونههایش نیز فراوان شده و البته با توجه به این که در چنین کارگاههایی اغلب نویسندهای با تجربه نیز به عنوان استاد یا مدرس حضور دارد، برخورداری از این نتایج قابل قبول چندان دور از ذهن نباید باشد. رضیه انصاری با رمان «شبیه عطری در نسیم» به عنوان کار نخست خود، اگر نگوییم سیمای نویسندهای باتجربه و مسلط که لااقل آشنا با ظرایف و ظرفیتهای داستاننویسی (در اینجا رماننویسی) و البته خوش قریحه و آیندهدار را از خود به نمایش گذاشته، به خصوص اینکه چه به لحاظ دستمایه کار و چه در پرداخت آن، تجربه چندان سهل و سادهای را در پیش نگرفته و در مجموع هم موفق از این آزمون بیرون آمده است.
تم اصلی رمان مهاجرت است، پرداختن به زندگی ایرانیان مهاجر که در این سالها تعدادشان در چهارگوشه دنیا کم نیست، از این سبب شاید عجیب نباشد که با توجه به اختیار کردن مضمونی که پیش از این نیز به اشکال گوناگون بسیار مورد استفاده قرارگرفته، انصاری ناگزیر در برخی از بخشهای رمان دست روی ایدههایی بگذارد که آشناست؛ نمونه بارز آن حس دلتنگی و نوستالژی نسبت به وطن و البته زندگی با خاطراتیست که هر یک از این مهاجران با خود به گوشهای از دنیا بردهاند و با یادآوری آنها در تنهایی و دلتنگی روزگار میگذرانند و یا اینکه در میهمانیها و محافلشان با بازگویی این خاطرات برای یکدیگر، گرمایی به محفل خود میدهند… اما از این بابت نمیتوان به نویسنده خرده گرفت که ظاهرا چنین دغدغههایی میان آنها که ترک دیار کردهاند، مشترک و بسیار معمول است.
اما حسن کار انصاری در این است که اگر چه دست روی این مایههای آشنا میگذارد و حجم قابل توجهی از دیالوگها نیز به این مسئله اختصاص مییابد، اما در عین حال به نحوی این خاطرات و دغدغه ها در دیالوگها منعکس شدهاند که تنها کارکرد آنها روایت صرف یک خاطره نیست، بلکه در بعدی دیگر نه تنها فضای ذهنی شخصیتها را میسازند، بلکه عاملی سازنده برای شخصیتپردازی و شناساندن آدمهای قصه و همچنین مشخص ساختن پیشنه و خاستگاه آنان نیز هستند. از سوی دیگر تاثیر سازنده تجربه مستقیم نویسنده (به دلیل زندگی در خارج از ایران) در برخورد او با موقعیتها، آدمها و مناسباتی نظیر آنچه در این رمان میتوان سراغ گرفت ، انعکاس یافته و حتی به فرض اینکه قول او را بپذیریم که هیچیک از این شخصیت ها مابه ازای واقعی ندارند، باز هم نمیتوان منکر اهمیت این مسئله شد که تا اندازه زیادی کمک حال او بوده تا نه تنها فضاهایی زنده و ملموس را پیش روی مخاطب بگذارد، و همچنین شخصیتها و مناسبات میان آنها را به شکلی پذیرفتنی ارائه کند.
از جمله ویژگیهای این رمان نگاه بیطرفانه نویسنده به مسئله مهاجرت ایرانیان است که برخلاف بسیاری از داستانهایی که از درونمایهای مشابه برخوردارند، در مرز خاکستری بودن باقی مانده و و به دام سیاه و سفید شدن نلغزیده. بر همین اساس نه به طور مستقیم و نه غیر مستقم به اظهار نظر و شعار دادن نمیپردازد؛ او روی این که چه عوامل شخصی، اجتماعی یا سیاسی در بوجود آمدن چنین موقعیتی برای شخصیتها دخبل بودهاند، تاکید چندانی ندارد؛ بلکه برایش بیشتر موقعیتی که شخصیتها در آن قرار دارند و چالشهای فرهنگی که با آن درگیرند، حائز اهمیت است، همانند پرداختن به شخصیتی (مردی) که همسرش از او جدا شده و با مردی آلمانیست و یا دختری از نسل دوم مهاجران که برخلاف نسل قبل از خود، به سادگی در محیطی که در آن رشد کرده، حل می شود.
به این ترتیب حسن کار انصاری این است که در اغلب بخشهای رمان بدون کمترین دخالتی در مسیر روایت، یا تحمیل برداشت و نتیجهگیریهای خود به عنوان نویسنده، داستان این آدمها را روایت کرده و نتیجهگیری را به عهده مخاطب میگذارد. او همچنین زاویه دیدی متناسب با چنین رویکردی را برای روایت برگزیده (روایت سوم شخص)، که بستری متناسب برای اعمال این بیطرفی محسوب میشود که رضیه انصاری از آن به خوبی بهره گرفته است. البته نباید ناگفته گذاشت که اتخاذ این بیطرفی در پرورش شخصیتها و نمایش رابطه میان آنها، در همه زمینهها نیز به نفع رمان ختم نشده، چراکه با تعمیم یافتن این رویکرد به دیگر وجوه داستان و حفظ فاصله نویسنده با شخصیتها، خواننده نیز چنین فاصلهای را احساس کرده و کمتر با شخصیتها احساس همدلی میکند. شخصیتهایی که از قضا بسیار خوب هم پرداحته شدهاند، اما باید توجه داشت که این پرورش شخصیتها و داشتن شناخت و پذیرش آنها از سوی خواننده الزاما به معنای همدلی پیدا کرده با آنها نیست.
شبیه عطر در نسیم، رمانیست شخصیت محور، روایت بیش از آنکه برحرکت بیرونی مبتنی باشد، درونی شده و روی شخصیتها تمرکز دارد. رمان چهار شخصیت اصلی دارد که نویسنده آگاهانه و تعمدا هیچ یک را چندان برجسته تر از بقیه نمیسازد، اما این تمهید که میتوانست به پرداختی نوآورانه بنجامد، از آن رو ناکام میماند که رضیه انصاری نمیتواند با پیوند دادن خرده روایتهایی که پیرامون این شخصیتها شکل میگیرد، یک تنه یا محور اصلی برای داستان تدارک ببیند، چه از نوع درونی آن به عنوان ایدهای در لایههای زیرین اثر و چه در بعد بیرونی آن که به واسطه برخورداری از باری دراماتیزه شده و یا گرهافکنی و گرهگشایی های معمول در روایتهای داستانی، در همراه کردن مخاطب با رمان، نقشی موثر داشته باشد. بنابراین رشبیه عطری در نسیم اگر چه در فصول آغازین که شخصیتها را معرفی و خط و ربط روابط میان آنها را روشن میکند، فارغ از جذابیت نیست، اما عملا از میانه به بعد با کند شدن ریتم داستان، مخاطب را به سختی با خود با خود به جلو میکشد و اگر رمان حجمی بیش از این داشت، دور از ذهن نبود که مخاطبان کم حوصلهتر کتاب را ناتمام بر زمین بگذارند.
انصاری در فصلی از رمان میکوشد با استفاده از اشعار احمد شاملو به عنوان جزیی از متن، تمهیدی نو را را به سامان برساند، اما بیتوجهی نویسنده به این واقعیت که این اشعار از واقعیتی برون متنی (نسبت به رمان حاضر) برخوردارند و بکار گیری آنها باید متضمن نوعی منطق درونی در متن حاضر باشد، از توفیق در بکارگیری این تمهید باز میماند. بدین صورت که اگر منطق این استفاده را دغدغههای ذهنی شخصیتی خاص در نظر بگیریم، تنها آنجا که راوی از دریچه دید او به روایت میپردازد، استفاده از این اشعار قابل پذیرش به نظر میرسد، و یا اگر قرار است به عنوان تمهیدی در متن روایت از دید راوی سوم شخص در نظر بگیریم، تنها آنجایی قابل قبول است که راوی سوم شخص خارج از نقطه دید شخصیت ها به روایت میپردازد. اما انصاری از این اشعاربدون توجه به انسجام نقطه دید در روایت، صرفا برای تاثیرگذاریهای آنی و زیبایی متن استفاده کرده است و به همین دلیل این اشعار گاه از دید شخصیتی در داستان مورد استفاده قرار میگیرند و گاه زمانی که راوی سوم شخص، با فاصله گرفتن از شخصیتها به روایت میپردازد.
به هر روی شبیه عطری در نسیم، در شکل فعلی با وجود نقاط قوت آشکاری که دارد، بیشتر به برشهایی کوتاه از سرنوشت آدمهایی دست به گریبان با طعم تلخ مهاجرت و زندگی توأم با ملال آنهایی میپردازد که به نظر ناخواسته و شاید از سر اجبار ترک دیار کرده و سرزمینی دیگر را برای زندگی برگزیدهاند، برشهایی که اکه اگرچه در کنار هم قرارگرفتهاند و گاه به صورت موازی پیش میروند و از از ارتباط درونی نیز با یکدیگر برخوردارند، اما غفلت از خطی مشترک که این برشها حول محور آن سامان یافته و وزنی به حرکت بیرونی روایت بدهد، به کلیت کار رضیه انصاری لطمههایی محسوس وارد کرده است.
شبیه عطری در نسیم (رمان)
رضیه انصاری، انتشارات آگه، شمارگان ۱۱۰۰ نسخه، ۱۲۸ صفحه، ۲۵۰۰ تومان
کوتاه شده این مطلب در مجله کتاب همشهری منتشر شده
1 Comment
من
ببینم امسال کتاب دیگه ای چاپ نشده که همش از این کار می نویسید؟!
تنوع هم کمی بد نیست هان!
………………………………
مد و مه: ممنون دوست عزیز که کامنت گذاشتید تا ما مجبور شویم در این زمینه توضیح بدهیم.
قصد داشتیم به طور اختصاصی به پرسش شما در این جا جواب بدهیم، اما فکر کردیم شاید این سوال به ذهن کسان دیگر هم رسیده باشد، از طرفی پاسخ آن قدری مفصل بود، پس ترجیح دادیم در مطلبی مستقل به این پرسش و برخی نکات دیگر پاسخ بدهیم. پس از شما دعوت می کنیم در یکی از پستهای روزها آینده، خواننده جواب سوال خود باشید.