این مقاله را به اشتراک بگذارید
حمیدرضا امیدی سرور از جمله معدود آدمهایی است که هنوز شور و حال نوشتن، عشق به ادبیات و نویسنده و دنیای تلخ داستان، در حرکات و رفتار و کلامش پیداست. از آنهایی که در بدترین شرایط ممکن مینویسد و در بدترین شرایط ممکن، نخستین کتابش را در نشر آموت منتشر کرده است؛ «از پائولو کوئلیو متنفرم».
این رمان ۴۰۰ صفحهای، فقط و فقط حاصل عشق نویسندهاش به دنیای داستان و نوشتن است و صرف نظر از این که چهقدر خوب یا بد است، چهقدر جدی و قابل بحث است، چهقدر حرف تازهای دارد، یا حتی چهقدر به عنوان یک رمان، قاعدهمند و درست نوشته شده است، نشان میدهد هنوز هم میتوان آدمهایی را پیدا کرد که لابهلای کار شبانهروزی و نبرد تنبهتن با زمان و زیست، مسحور رؤیای نوشتن، به کلمات دل میبندند…
«از پائولو کوئلیو (که نمیدانم همین طور درست است یا کوئیلو) متنفرم» پر است از فضاها و موضوعات و دلمشغولیهای قشر شبهروشنفکر متوسط، یعنی بیشترِ ما! همانهایی که پاتوقشان زمانی سینما «عصر جدید» بود و فروغ و شاملو میخواندند و به «کافهقنادی فرانسه»، روبهروی «سینماسپیده» میرفتند… عشق برای اینها به شدت با موضوعات فکری و هنری مخلوط بود. گفتوگوهایشان با کتاب و سینما و موسیقی شروع میشد و بعد، به رختخواب میرسید! رختخوابهایی که در اتاق خواب خانهی مشترکشان قرار گرفته بود و… عشقهای فرهنگی-هنری سرشان به دیوار میخورد و فقط با نشستن سرِ سفرهی عقد بود که کامیابی حاصل میشد. ازدواجهایی که از هر ۱۰ تا ۹ تایش سرنوشتی جز طلاق فرهنگی-هنری نداشت…
حالا البته دردهای مشترک تغییر کرده است و نسل تازه، یا مستقیم سر از رختخواب درمیآورند یا برای گرم شدن، از سیاست و «من و تو» و «بیبیسی فارسی» حرف میزنند. البته امیدی سرور که خودش از «نسل سینما عصرجدید» است، نسلی که ساعتها برای دیدن فیلم «نوبت عاشقی» محسن مخملباف و «سولاریس» آندره تارکوفسکی در جشنواره فیلم فجر، در صفهای طویل سینما بهمن ـزیر برف و بارانـ ایستاده، پائولو کوئیلو را از روزگارِ کمیجلوتر وام گرفته است. نویسندهای که زمانی توانسته بود جای میلان کوندرا را در «نسل عصر جدید» بگیرد و موضوع مشترکی باشد برای جوانان شبهروشنفکر در مسیر کافیشاپ و رختخواب! این انتخاب هوشمندانهای است. پائولو کوئیلو برای این یکیدو نسل، تنها یک نویسنده نیست؛ یک مفهوم است. مفهومی پر از خاطره و حرف و نگاه و باقی قضایا!…
بگذریم!
«از پائولو کوئلیو متنفرم» کتابی است با چنین موضوعاتی.
…………………………
اصل نوشته را میتوانید در اینجا بخوانید
5 نظر
آشنا
سلام . این کتاب بسیار کشش و جذابیت دارد . پیشنهاد می کنم که دوستان حتما بخوانند. حیف است که نخوانند.
هپشنگ
حالا که اینقدر ایشان تعریف کرده از رمان، من یکی که شایق شدم حتما بروم رد کارم! شنیده بودم مالی نیست، اما حالا دیگه مطمئن شدم. آقای سرور، اینطوری نمیشه. برادرم برو کار را جدی بگیر. اینروشنفکران مافنگی فردا خواهند مرد؛ به داستان و ماندگاریاش فکر کن. کامران محمدی دیگه سیخی چند؟
سینا محمدیاری
اولا آن چه آقای کامران محمدی نوشته است نقد نیست و کلی گویی است و خود آقای امیدی سرور بهتر از من می داند. نقد تعریف خاص خود را دارد. ثانیا این کتاب هم از نظر تکنیک و هم اندیشه بسیار ضعیف است و کاری است نزدیک به عامه پسند. تا حدودی شبیه به بعضی کارهای خود کوئیلو. امیدوارم آقای امیدی سرور وقت بیشتری برای نوشتن بگذارند و کتاب شان را پیش از چاپ چند بار بازنویسی کنند.
………………………………………………..
دوست عزیز و نکته سنج
مطلب آقای محمدی نقد نیست – ایشان هم نگفته نقد است، ما هم به عنوان نقد منتشر نکردیم- پیشنهاد کتاب است. احتمالا شما هم باید فرق پیشنهاد کتاب با نقد را بدانید؟ پیشنهاد کتاب می تواند کلی گویانه باشد، احساسی باشد و…
به هرحال از اینکه در این فرصت کوتاه که از انتشار کتاب می گذرد، شما آن را خوانده اید و درباره کیفیتش هم به نتیجه رسیدید،جای تشکر دارد. اگر دوست دارید می توانید نظرتان را مکتوب کنید تا در جایزه نقد ادبی مد و مه شرکت کنید…
مد و مه
مهدی ملک زاده
یک شمهای هم از قصه اطلاعات میدادید خب…
آدم اول موضوع را میپسندد بعد نثر و نگارش و این حرفها!منظور که من اینطورم لااقل :دی
تشکر
ضمن اینکه در پاسخ دوستان،اگر مرا به باد فحش نگیرند تو دلشان و نگویند تو دیگه کی هستی این وسط،باید عرض کنم که نفس معرفی کتاب به هر حالتی، اگر حتی یک نظر ساده و پیشپاافتاده هم باشد در رابطه با یک کتاب، برخی دوست دارند.
وقتی آدم یک نویسنده را دوست دارد، می خواهد بداند نظر دیگران درباره او چیست و از آن طرف وقتی کسی این نویسنده(!) را دوست دارد مظرش بداند نظرش در مورد کتاب یا خیلی چیزها چیست.حالا شما دوست ندارید هیچکدام را، چرا اینطور با قاطعیت منهدم میکنید اثر و نویسنده ها را.
اصلا فکر نمیکنم چنین قاطعیتی برای صحبت از یک اثر منطق داشته باشد
(شما دوستان همه ادبی هستید و من یک مخاطب دورادور،جسارتی نیست،ابراز نظر است.)
گود لاک به همه…
عبدالعلی جوزی پور
مطلبی که آقای محمدی گذاشته بود، بیشتر آه و ناله بود و آن همه سیاه نمایی از داستان، طوری که که انگار آقای سرور آخرین نفر از نسلی منقرض شده است. تاهمین حالا ۷۵۲علاقه مند ادبیات به شما سرزده! می خواهم بگویم نظرایشان خیلی کمترازیک پیشنهاد کتاب بود. موفق باشید!