این مقاله را به اشتراک بگذارید
خیلی وقت پیش بود که شاعر “اکتاویو پاز” را ملاقات کردم، پائیز ۱۹۷۷ در مکزیکوسیتی. توی خیابان بالا و پائین. . . یک جهنم زنده. . . دنیای دود و زغال ماشینها. . . قنادیها را میبینم، مهندسان و معماران کیکسازیها: دنیای مشعشع بوتیکها. . . خودم را در یکی از آنها میاندازم که بتوانم نفس بکشم. . . در خیابان “شانزده سپتامبر” راه میروم و به چراغانی عید کریسمس دقت میکنم، همهمه و صدای آرامبخش موسیقی از بوتیکهای درهم و برهم. . . دنبال آن دسته از مغازههای آبمیوهفروشی میگردم که بیشتر آبمیوهی خالص میدهند، و سر آخر وارد یک کتابفروشی میشوم که در آنجا مشغول چسباندن آفیشهای تبلیغاتی برای کتابهایی دربارهی “محمد (ص) ” ، “مسیح (ع) ” و “بودا” هستند. یک گدای نابینا از پشت به من تنه میزند و در آرامش لابهلای کتابها، خاطرهی ماشینها و چراغها، ساختمانهای سر به فلک کشیدهی بانکها، کیسهی پولم ناپدید میشود.
در کتابخانه سراغ کتابی از گیرندهی جایزهی نوبل در ادبیات در سال ۱۹۷۷ را میگیرم، وینسنت الکساندر۱دوست نزدیک شاعر افسانهای اسپانیا فدریکو گارسیالورکا، و اسم اکتاویو پاز را میبینم، شاعری که قصد ملاقاتش را دارم و کتابهایش را خواندهام. مثلا “فصل وحشی” به ترجمهی سوئدی از آرتور لوند کویست را به یاد دارم؛ کتاب شعری که من بارهای بار بدان مراجعه کردهام، حد اقل به خاطر شعر بلند “سنگ آفتاب” . کتابی از وینسنت الکساندر نمییابم، اما کتابهایی از اکتاویو پاز چرا. در کتابی که از طرف انتشارات دانشگاه “اوکلاهما” منتشر شده، دربارهی نظم و نثر از دوست و همکار اکتاویو که یک نویسندهی مکزیکی است و نام کارلوس فوئنتس را بر خود دارد، نقل قول شده است که، پاز را بزرگترین نویسندهی در قید حیات مکزیکی، نوساز بزرگ زبان اسپانیائی و شاعر بزرگ جهان و ادیب میداند. تنها شعر، هنر و سیاست مغرب زمین نیست که پاز بدان فعال برخورد کرده است. او همچنین یک آگاه پیشرو در فرهنگ هندوستان، ژاپن و در سیاست جهانی عصر ماست. انتقاد او از مدنیت، رهاییبخش و غیردگماتیک است و در هر وقتی شعر و هنر یک چشمهی الهام اوست. او در جایی میگوید: “زندگی، نباید تاریخ را مقدس کند که تاریخ باشد” . او دربارهی شعر مغرب زمین، از عصر رمانتیکها تا زمان حاضر، نوشته و به عنوان نمونه برای شاعر رمانتیک آلمانی “نووالیس” که میخواست جامعه را به یک حماسهی زنده تبدیل کند و برای شعر “ویلیام بلیک” که از سیاست و مذهب متعصب فاصله میگیرد، احترام زیادی قائل است.
اکتاویو پاز در مکزیکوسیتی متولد شده. از طرف مادر ریشهاش به اندلس میرسد و از طرف پدر به مکزیک سرخپوستان. در اروپا (پس از مدتی کوتاه که در جنگ داخلی اسپانیا شرکت داشت) با جنبش سوررئالیسم فرانسه که آندره برتون در رأس آن بود آشنا گشت.
یک کتاب دیگر پاز که در سال ۱۹۷۲ با تصاویر زیادی از طرف انتشارات یک مؤسسهی هنری به چاپ رسید، “میمون زباندان” نام دارد که در تابستان ۱۹۷۰، چند سالی پس از خدمت پاز به عنوان سفیر در هند، در انگلستان تکمیل شد. شخص قهرمان این کتاب به نام “هانومان” یک شخصیت افسانهای در حماسهی شعری “رامانه” هند است-پسر باد، شاعر، قهرمان زبان و پیامبر الهی.
پس از اینکه نامهای به نشانی پاز در مکزیکوسیتی نوشتم و دعوتی دریافت داشتم، او را در یک بعدازظهر ملاقات میکنم. او در طبقهی بالای ساختمان بلندی در مرکز بخش نسبتا زیبای مکزیکوسیتی زندگی میکند، و آنچه که بیشتر مرا در موقع ورود به اتاق بزرگ نشیمن آپارتمانش میگیرد، هنر Tantrisk و مجسمههای هندی است. در خلال صحبت از هندوستان، از دوران سفارت خود میگوید و دربارهی سال ۱۹۶۸ که او به عنوان یک شاعر، در اعتراض به تیراندازی پلیس دولت مکزیک به سوی دانشجویان تظاهرکننده در طول بازیهای المپیک، از پست سفیری کناره گرفت، که در همین حال صدای ضعیف ترافیک نیز به گوش میرسید.
هم با اکتاویو پاز و هم با خانم “ماری یوسه” که متولد مراکش است و پاز در هندوستان به او برخورده، آشنا میشوم. یکی از کتابهایش را با خود آوردهام، پر از نقاشیهای نقاش معروف مکزیکی “رومینتو تاهایو” است که پاز دربارهاش میگوید، “او پسری از زمین و خورشید است” .
ما از دوستش “تامایو” از علاقهاش به هنر ژاپن، دربارهی ملیگرایی همهجانبه “راپوندو” و ملیگرایی عامیانه، “والتر ویتمانز” از هرمهای قدرت زمانه و. . . حرف میزنیم.
از علاقهام به “آنتویون ارتود” میگویم، این فرانسوی عجیب، که هم در بین سرخپوستان “تارامومار” در مکزیک، و هم در بین سوررئالیستهای فرانسه بود. و از او دربارهی ساموئل بکت میپرسم که شعر مکزیکی را در یک گلچین ادبی ترجمه کرده و آنجا یک فرهنگ لغت نوشته. . .
بعد از صحبت از بکت، او از دوست آهنگسازش “یون کاک” که از فلسفهی ذن بودائی ژاپن الهام گرفته. . . “کاک” “میچاکس” “کونینگهام” “برتون” . . . شاعران سوئدی، فلسفهی Tantrisk و احساسات عاشقانه، جنبش آزادی زنان، اندیشه دوچرخهسواری، تصویر نو از جهان. . .
میشود از خیلی چیزها با اکتایو پاز حرف زد. “ماری یوسه” میخندد و در مورد آپارتمانی که در آن زندگی میکنند، میگوید: “تنها جنس مکزیکی که اینجا داریم اکتاویو است، آسیا، اروپا، آمریکا. . . و مسلما مکزیک. . . سیاست و فرهنگ مکزیک به حرکتش وا- میدارد، و از جمله آخرین تألیفاتش یک اثر آموزنده و دقیق دربارهی یک ادیب، شاعر، نمایشنامهنویس، فیلسوف و راهبهی مکزیکی است که در قرن ۱۷ میزیست و زمانهاش را با فکر مستقل و زبان سمبلیک خود که در آن جهان همچون یک دهلیز بزرگ پرپیچ و خم انگاشته میشود، و به تعجب واداشت.
دو کتابی را که به انگلیسی منتشر کردهام به او میدهم و به عنوان هدیه، از جمله سنگ آفتاب، شعری که در آن ستارهی ونوس و انسان خدائی Quetzakoatl ارزش زیادی دارند از او میگیرم. در کتابم “یک ماجرای مکزیکی، کوتزال کوتال سخن میگوید” از آن شهرمداری مینویسم که ۵۸۴ خطش معادل ۵۸۴ روز گردش مدار ونوس است. حضور خدایان در خانهی اکتاویو متوجهی این موضوع شدند، و من بعدا که به ملاقاتم با او فکر کردم به صلح (پاز) اندیشیدم و به خورشید، به انسانیت خورشیدی تقریبا زاه شده سخن گفتیم. در مؤلفهی ادبی خود “چنگ و کمان” که هنوز به سوئدی ترجمه نشده او به معنی وسیع کلمه از شعر و فرهنگ مغرب زمین مینویسد. از جمله از “ویلیام بلیک” از “نووالیس” ، از سوررئالیستهای فرانسه، از جیمز جویس “. . . و از دنیای شعر آمریکای لاتین. این مؤلفهی ادبی با این کلمات آغاز میشود، “شعر دانش است، نجات، قدرت، رهایی. با قدرت تغییر جهان. فعالیت شعری انقلاب طبیعت است، یک تمرین روانی، وسیلهای برای آزادی درونی. شعر این جهان را رسوا میکند، و جهانی دیگر میآفریند. ”
کلک
پی نوشت:
(۱) . Vincent Aleixandre