این مقاله را به اشتراک بگذارید
*پرویز شهدی و ترجمهی مجموعه ی آثار آنتوان دو سنت اگزوپری
پرویز شهدی: این روزها در کار مطالعهی آثار دو سنت اگزوپری هستم و در پی این هستم تا مجموعهی آثار این نویسندهی مطرح فرانسوی را به فارسی ترجمه و منتشر کنم. آثار منتشرنشدهی او از رمانها تا خاطرهها، نامهها و یادداشتهایش ۱۱ عنوان کتاب میشود که هیچکدام از آنها به فارسی ترجمه نشده است. از جملهی این آثار، رمانهای «نامه به یک گروگان» و «دژ» را میتوان نام برد که تاکنون به فارسی ترجمه نشدهاند.
او در ادامه اظهار کرد: برخی از آثار این نویسنده از جمله اثر معروف «شازده کوچولو» تاکنون بارها به زبان فارسی ترجمه شده است. همچنین کتابهای دیگر او از جمله «پرواز شبانه»، «خلبان جنگی» و برخی دیگر از آثار ۴۰ – ۵۰ سال پیش ترجمه شده است و ضرورت دارد باز ترجمه شود.
آنتوان دو سنت اگزوپری بیستونهم ژوئن ۱۹۰۰ در لیون فرانسه به دنیا آمد و ۳۱ ژانویه سال ۱۹۴۴ برای پروازی اکتشافی بر فراز فرانسه اشغالشده از جزیرهی کرس در دریای مدیترانه به پرواز درآمد، و پس از آن دیگر هیچگاه دیده نشد. (ایسنا)
*
نود و یکمین شمارهی مجلهی «بخارا» منتشر شد
«بخارا»ی جدید با مقالههایی از: محمدرضا شفیعی کدکنی، داریوش شایگان، ایرج پارسینژاد، ناصر تکمیل همایون، روزبه زرینکوب، کامران فانی، جمشید ارجمند، ترانه مسکوب و … و چهار شعر منتشرنشده از هوشنگ ابتهاج (ه.ا. سایه)، به همراه یادنامهای از دکتر عبدالحسین زرینکوب و یادی از دکتر احسان نراقی منتشر شده است.
فهرست این شماره از مجله بخارا به این شرح است: سرودههای منتشرنشده ه. ا. سایه، نقد ادبی، ایرانشناسی،تاجیکستان، پژوهش، تاریخ نشر خاطرات، تاریخ، یادنامه عبدالحسین زرینکوب، شب آندره وایدا، شب فریدریش روکرت، شب فخرالدین فخرالدینی، یادنامه احسان نراقی، گفتوگو، یاد و یادبود و معرفی و نقد کتاب.
همچنین از جمله مطالب منتشرشده در این مجله به این عنوانها میتوان اشاره کرد: اصول هنر قصهگویی در زبان فارسی/ محمدرضا شفیعی کدکنی، درآمدی بر تجدد ادبی در ایران/ ایرج پارسینژاد، داریوش بزرگ، نخستین بنیانگذار نظام مدیریتی/ علی بلوکباشی، مصطفی رحیمی، تعهد به تحول/ محمدمنصور هاشمی، تاریخ نشر کتاب در ایران (۱۷)/ عبدالحسین آذرنگ، ذبیحالله منصوری و مایک هامر پلیس/ اسماعیل جمشیدی، دکتر مصدق و گرایش به اصل مدنی تحزّب/ ناصر تکمیلهمایون، شعر نسروده (در سوگ زرینکوب)/ داریوش شایگان، آخرین دیدار با زرینکوب/ احمد مهدوی دامغانی، سابقه دوستی با زرینکوب/ ایرج افشار، روایت یک شاهد عینی/قمر آریان (زرینکوب)، دکتر عبدالحسین زرینکوب و نهضت نوین فرهنگی ایران/ علی دهباشی، فرهنگ چندصدایی و فرهنگ تکصدایی/عبدالحسین زرینکوب، تو نیستی که ببینی/ فریدون مشیری، گفتوگو با فلیچتا فررارو، مؤسس انتشارات سیو سه پل در ایتالیا / سرور کلیایی، فخرالدین فخرالدینی و عکسهایش/ اکبر عالمی، وقتی عکس کتاب میشود/ محمدابراهیم باستانی پاریزی، یاد سیروس آریانپور/ داریوش آشوری، دکتر احسان نراقی در پهنه علوم اجتماعی و تاریخ معاصر ایران/ناصر تکمیلهمایون، ناصح مشفق/ بهاءالدین خرمشاهی، درباره نراقی و سه ویژگی ارزشمندش/ کامران فانی.
*
شماره تازه مجله «جهان کتاب» منتشر شد
در این شماره از مجله «جهان کتاب»، پرویز دوایی به معرفی یوزف بالزانوف پرداخته است. همچنین علی صلحجو مطلبی درباره ارزشیابی کتاب قبل از انتشار برای ناشران نوشته است. در ادامه ترجمه مقالهای از کارول کلارک که به ادبیات فرانسه در گذار قرن ۲۱ میپردازد، به قلم پرتو شریعتمداری منتشر شده است.
محمدرحیم اخوت نیز دو کتاب «این شاخه ما من است» و «هنر نوگرای ایران» از توکا ملکی را معرفی کرده است. همچنین فرخ امیرفریار به معرفی کتاب زندگینامهی آیزایا برلین نوشته مایکل ایگناتیف پرداخته است. در ادامه کتابهای «پشت چراغ قرمز» (مجموعه مقالات سیروس ابراهیمزاده)، «پیری و پیرشدگی» نوشته سوسن کباری و «سیاست کافکا» نوشته بارانه عمادیان معرفی شده است.
همچنین در این شماره شرحی از دومین کنگره بینالمللی مترجمان آثار ادبی روسی آمده است. در ادامه نیز از احسان نراقی یاد شده و نوشتاری به یاد محمدجواد شریعت به قلم شهرزاد نیازی منتشر شده است.
«جهان کتاب» در ۵۶ صفحه و با قیمت ۴۰۰۰ تومان با صاحبامتیازی و مدیرمسؤولی طلیعه خادمیان زیر نظر مجید رهبانی و فرخ امیرفریار منتشر شده است.
*
نامهای از «تی.اس. الیوت»، پس از گذشت ۴۰ سال در یک آرشیو شخصی پیدا شد
نامهای که تی.اس. الیوت، شاعر برجستهی آمریکایی-انگلیسی ۴۰ سال پیش به دوستش «جیکوب ایزاکس» نوشته بود، هنگام فهرستبندی آرشیو شخصی ایزاکس پیدا شد. در این نامه خالق «سرزمین هرز» درباره مقالهای که خود روی اثری از شکسپیر نوشته، از دوستش سوالاتی کرده است.
«شکسپیر و مناعت طبع سنکا» که در سال ۱۹۲۷ به چاپ رسید، از مقالات مهم الیوت و اثری است که بر پیشرفت چشمگیر او در زمینهی ادبی دلالت دارد. این مقاله به تاثیر تراژدینویسان یونانی بر سبک نگارش ویلیام شکسپیر انگلیسی میپردازد.
الیوت در این نامه نوشته است که یادش نمیآید در زمان نگارش مقاله منظورش از «جانسون»، بن جانسون بوده یا ساموئل جانسون. او در جایی دیگر از ایزاکس میخواهد دربارهی هویت «وبستر» به او کمک کند.
نامهی الیوت در کاغذهای «فیبر و فیبر» تایپ شده است و این نشان میدهد شاعر برندهی نوبل در آن زمان ویراستار این انتشارات بوده است. به گزارش بی.بی.سی، سرایندهی «ترانهی عاشقانهی جی آلفرد پروفراک» یکبار در سال ۱۹۲۷ گفت: من دوست ندارم مکاتبات شخصی مردم را بخوانم و متقابلا دوست ندارم آنها هم نامههای من را بخوانند.
اما شش سال پس از آن، تی.اس. الیوت اعتراف کرد: ناباورانه میل دارم نامههایم مخاطب گستردهتری داشته باشند. ما با نامه نوشتن به دوستانمان اعتراف میکنیم و همیشه دوست نداریم مخاطب آنچه نوشتهایم، فقط دوستان خودمان باشد. (ایسنا)
*
محمد رحیم اخوت: هیچ کدام از آثارم اجازه انتشار ندرند!
نزدیک به ۶ سال است که هیچ یک از آثار «محمدرحیم اخوت» (نویسنده و منتقد) مجوز انتشار دریافت نکرده است. اخوت دربارهی وضعیت انتشار آثار خود گفت: متاسفانه ۵-۶ سالی است که به آثار من مجوز انتشار نمیدهند. این آثار شامل چاپهای اول و تجدید چاپهاست که ناشر برای تجدید چاپ به وزارت ارشاد فرستاده است.
او آثار چاپ اولش را که مجوز انتشار دریافت نکردهاند در حدود ۸ عنوان دانست و گفت: من بخشی از مجموعه داستانهایم را بر اساس سالی که نوشته شدهاند تقسیمبندی و منتشر میکردم. از این مجموعهها، مجموعه داستان «بیداری» که داستانهای سال ۸۸ را دربرمیگیرد؛ مجوز دریافت نکرده است. همچنین ۳ رمان «نامه سرمدی»، «تا وقتی کسی هست» و «تماشا» چنین سرنوشتی داشتهاند.
این نویسنده ادامه داد: آثار دیگر، دو داستان در مجموعهای به نام «زنی در تاریکی» و همچنین زندگینامه «کودکی، جوانی، پیری» است که این آثار هم مجوز نگرفتهاند. کتاب دیگر مجموعه داستانی به نام «داستانهای نانوشته» بود که شامل ۷ داستان با موضوع خود داستان و داستان نویسی است. این کتاب ابتدا قرار بود توسط نشر «قصه» منتشر شود و چند سالی این ناشر در پی گرفتن اجازهی انتشار این کتاب بود که موفق نشد. بعد از نشر «قصه»، انتشارات «آگاه» کار انتشار این کتاب را برعهده گرفت و در مجموع این اثر نزدیک ۱۰ سالی است که در این چاه ویل مانده است. به این ترتیب و به دلیل قطع امید از دریافت مجوز، جدیدترین اثرم را که رمانی است به نام «عذاب» (هفت خان زندگی) به ناشری نسپردهام.
اخوت به کتابهای دیگرش که برای تجدید چاپ مجوز دریافت نکردهاند؛ اشاره کرد و گفت: کتابهای تجدید چاپ من نزدیک به ۱۰ عنوان است. تعدادی از این عناوین را که در خاطرم است، شامل «نامها و سایهها»، «نمیشود»، «باقی ماندهها»، «داستانهای سال ۸۴»، «داستانهای سال ۸۵»، «داستانهای سال ۸۶» و «داستانهای سال ۸۷» است. همچنین کتاب «تعلیق» (یک داستان بلند) قبلآ توسط یک ناشر اصفهانی منتشر شده بود. کار تجدید چاپ این کتاب برعهدهی انتشارات «آگاه» بود که این کتاب مجوز انتشار دریافت نکرد.
او دربارهی دلیل عدم دریافت مجوز انتشار آثارش گفت: یکی دو اثر را کلآ غیرقابل چاپ اعلام کردند. برای باقی این آثار هم بخشهای را به عنوان حذفیات و اصلاحات مشخص کردهاند، اما من به هیچوجه به این کار، تن نمیدهم و حاضر نیستم کتابم تحت هر شرایطی چاپ شود. ترجیح میدهم کاری را که با وسواس هرچه تمامتر انجام دادهام، برای چاپ مثله نشود.
این نویسنده ادامه داد: من با وسواس زیادی آثارم را مینویسم و کمتر از ۱۰ بار اثری را بازبینی نمیکنم. من آثارم را با دست مینویسم و حداقل ۳ بار آنها را میخوانم و به حروفچینی میسپارم. بعد از حروفنگاری هم ۲ یا ۳ بار میخوانم و مجددآ در زمان قرارداد هم چند نوبت بازنگری میکنم. اگر برای یک کتاب، یک یا دو کلمه برای جایگزینی مشخص شوند، علیرغم تمام دلچرکینیها این کار را میکنم، اما اصلاحات و حذفیاتی که وزارت ارشاد برای آثار من مشخص کرده بیشتر از چند جمله است و حاضر نیستم این کار را انجام دهم.
او ضمن ابراز ناامیدی از تغییر وضعیت موجود گفت: از اینکه این آثار در دورهی زندگی من منتشر شوند، قطع امید کردهام. البته وقتی آثار من چاپ نشوند، زمین به آسمان نمیآید، اما این موضوع منحصر به من نیست و بسیاری در عرصهی فرهنگ با چنین مشکلاتی دست به گریبان هستند. به هر حال این وضعیت نگران کننده است و تقریبآ تمام اهالی قلم از این وضعیت مینالند و در هر سطح و مرتبهای، فریادشان از این سد و بند به آسمان رسیده است. این شکایات در نشریات و رسانههای مختلف و با احتیاط منتشر میشوند و میبینیم اغلب افراد دست به قلم از این شیوه دل چرکین هستند.
اخوت ادامه داد: کسانی که کار نظارت و ممیزی را انجام میدهند، دغدغهی فرهنگی ندارند. من نمیتوانم دربارهی اعمال سلیقه در کار ممیزی نظر بدهم، زیرا تابحال خودم برای پیگیری کارهایم به وزارت ارشاد نرفتهام و نمیدانم الگوی مشخصی برای ممیزی وجود دارد یا نه، اما اینطور که تقریبآ متوجه شدهام حساسیت روی اسم و نفر خاص وجود دارد.
این نویسنده توضیح داد: این مسئله در جایی تقریبآ مشخص است که دو اثر آخر من اساسآ برای بررسی و صدور مجوز پذیرفته نشده است. این آثار یا توسط انتشارات «آگاه» برای اخذ مجوز فرستاده شده، یا با ناشران وابسته آن مثل «آگه» و «کند و کاو». به هر حال یا با اسم من مشکل دارند یا اسم ناشر. اما من کاری نکردهام و هرچند که آثار من خیلی هم بر مبنای ملاکهای آنها نبوده است، اما ضدیتی هم ندارند.
اخوت بروز چنین وضعیتی را باعث ایجاد دلسردیاش برای نوشتن دانست و گفت: سالها تنها دغدغهی فکری من نوشتن بوده است. در چنین وضعیتی تصمیم گرفتم برای همیشه نوشتن را کنار بگذارم و دو سالی است که از نوشتن کمی طفره رفتهام، اما نوشتن من را رها نمیکند. بر اساس همین اجبار و به این دلیل که نتوانستم از چنگ نوشتن فرار کنم، امسال هم یک رمان نوشتم و کار آن را به اتمام رساندهام.
او افزود: این کتاب «عذاب» نام دارد و همانطور که گفتم به دلیل مشکلات آثارم، برای انتشار آن اقدامی نکردهام. در حال حاضر هم مشغول نگارشهای پراکنده هستم و در برخی نشریات مثل «جهان کتاب» آثاری درج میکنم، اما کتاب و اثر خاصی را برای نگارش ندارم. ایلنا
*
«سیاوش، جوان کمشنوا و دانشجوی نقاشی، به همراه نرگس، دختر دانشجوی کمشنوا، در مؤسسهای مرتبط با کمشنوایان به صورت افتخاری کار میکنند. سیاوش به نرگس علاقهمند است و سعی در شناخت بیشتر او دارد، اما نرگس از این موضوع آگاه نیست. گذشته از این، هر کدام از اعضای خانواده این دو جوان، دغدغهها و مشکلات خود را دارند و در مجموع داستان تنهایی، یأسها، امیدها و شرح ماجرای تلاش شخصیتها برای بهبود زندگی شکل میگیرد.»