این مقاله را به اشتراک بگذارید
گفتوگو با شمس لنگرودی
شعر هم بازیگری است
بهناز شیربانی
محمدعلی سپانلو، احمدرضا احمدی و بسیاری از شاعران دیگر تجربههایی کوتاه در عرصه حضور در مدیوم سینما داشتهاند؛ مدیومی که در نگاه اول تفاوتهای بسیاری با دنیای شاعرانه این افراد دارد. دنیای پر هیاهوی بازیگری برای بسیاری از شاعرانی که قدم در این راه گذاشتند، شاید خیلی خوشایند نبود که به یکی، دو تجربه خلاصه شد. اما ظاهرا برای شمس لنگرودی بازیگری مفهوم دیگری پیدا کرده. در جشنواره سیوسوم فیلم «احتمال باران اسیدی» با بازی او نمایش داده شد که نظر بسیاری از منتقدان را جلب کرد و چهرهای متفاوت از این شاعر نامدار ایرانی را روی پرده برد. تا چند هفته دیگر نیز فیلم «پنج تا پنج» با بازی او نمایش داده خواهد شد که تجربهای متفاوت از یک کارگردان جوان (تارا اوتادی) است. لنگرودی معتقد است حضورش در سینما صرفا سرگرمی نیست و بهمرور جایگاه ویژهای در زندگیاش پیدا میکند. او نمیخواهد با واسطه شاعربودنش در سینما شناخته شود. با لنگرودی گپوگفتی داشتیم که میخوانید.
سرودن شعر امری فردی است. اما اساسا بازیگری یک کنش جمعی و در ارتباط با گروه محسوب میشود. پاگذاشتن به دنیای سینما باعث نمیشود آن جهان فردیتان ضربه بخورد؟
نه، فکر نمیکنم. این دو اگرچه دو عرصه کاملا متفاوت هستند، اما اساسا از یک جا نشات میگیرند که همانا امر بازیگری است. در شعر هم، شاعر در واقع با کلمه بازی میکند و کلمه را از کاربرد روزمره جدا کرده و با ترکیب و بازی با کلمات دیگر، معنا و جلوه دیگری به آنها میبخشد. همه هنرها نوعی بازی در مقابل بازی زندگی هستند. شاعر با کلمه بازی میکند. نقاش با رنگ، خطاط با حروف و… .
در واقع تا به امروز بیشتر شعرم به بازی کمک کرده است و نمیدانم آیا در آینده این اتفاق بر عکس خواهد شد یا خیر؟ قطعا تجربههای حضورم در کلاسهای بازیگری در پیش از انقلاب و فراگیری متدهای بازیگری مثل شناخت حس به شعرم کمک زیادی کرده است.
افراد زیادی وارد عرصه بازیگری شدند که به نوعی شغل دومشان و شاید برایشان نوعی سرگرمی محسوب میشود. بازیگری برای شما چه تعریفی دارد؟
بازیگری برای من از این به بعد شغل دوم نیست. چیزی است مثل شعر. امری اگر جدی گرفته شود در درجه اول زندگی قرار میگیرد. من در سینما به عنوان یک شاعر نیامدم و نمیخواهم شعرم ابزاری برای سینما باشد. سینما عرصه تازهای است که به نظر میرسد آرامآرام برای من دارد همان جذابیت شعر را پیدا میکند.
«احتمال باران اسیدی» از جمله فیلمهایی بود که توجه بسیاری را به خود جلب کرد و خوشبختانه در داوریها هم دیده شد. چه شد در این فیلم ایفای نقش کردید؟
وقتی برای نخستینبار در فیلم «فلامینکوی شماره ١٣» به کارگردانی حمیدرضا علیقلیان بازی کردم سینما خیلی برایم جدی نبود و تصور نمیکردم سینما برایم جذابیت داشته باشد. قطعا در فیلم دوم، «پنج تا پنج» جذابیت سینما برایم بیشتر شد. «احتمال باران اسیدی» نیز از جمله فیلمهایی بود که فیلمنامه بسیار درست و دقیقی داشت. بهناش صناعیها و مریم مقدم فیلمنامه جذابی نوشته بودند که باعث شد برای حضور در این فیلم مصممتر شوم. هرچند پیشنهاد کامبوزیا پرتویی برای حضور در این فیلم نیز بیتاثیر نبود.
معمولا دو نوع شیوه برای نگارش فیلمنامه وجود دارد، فیلمنامههایی که قصه سر راستی را برای مخاطب روایت میکنند و برخی دیگر که عناصر داستان مثل پازل کنار هم چیده میشوند. هرچند این دو هیچیک بر هم مزیتی ندارند، اما قطعا نوع دوم برای من جذابتر است و بر همین اساس «احتمال باران اسیدی» را پذیرفتم.
«پنج تا پنج» و «احتمال باران اسیدی» هر دو تجربه نخست کارگردانانشان بودند. دلیل کار با فیلماولیها از سمت شما چیست؟
طبعا چون با کارگردانهای باتجربهتر کار نکردهام خیلی نمیتوانم درباره تفاوتهای آنها صحبت کنم. اما اساسا به جوانها اعتماد میکنم. جوانها بهشدت بهدنبال تجربهکردن هستند. طرفدار قوانین ثبتشده نیستند و علاقه به تغییر در آنها بیشتر است. من در شعرم نیز توجه ویژهای به جوانها دارم و از کارکردن با آنها لذت میبرم.
فیلم دوم من «پنج تا پنج» به کارگردانی تارا اوتادی بود. این فیلم داستان بسیار جذابی دارد که در آن فیلم نیز رضا کیانیان سببساز حضورم شد و به نوعی آن را به من پیشنهاد داد و تجربه جذابی بود. این فیلم فضای متفاوتی دارد و برای خودم جذاب بود. تارا اوتادی نیز کارگردان جوانی است که میل به تجربه دارد و این تجربهگرایی برای من نیز جذاب است.
در تمام این سالها فیلمنامههای بسیاری برای بازی به شما پیشنهاد شد. علت کمکاربودن در سینما چه بود؟
قطعا علت اصلی آن فیلمنامه بود. دوست دارم در فیلمهایی بازی کنم که انرژی مثبتی به مخاطب بدهد و مدافع حرفهای ملالتبار نیستم یا نقشهای گذرا و کوتاهی که خیلی زود فراموش میشوند./ شرق