این مقاله را به اشتراک بگذارید
کتابی درباره هزاردستان
«حاتمی در امتداد فردوسی»، کتابی است از مهدی صادقی که از طرف نشر رسم منتشر شده است. اینکتاب چنانکه از عنوان فرعیاش برمیآید، تحلیلی است تاریخمحور بر سریال «هزاردستان» علی حاتمی با نگاه به «چندی از داستانهای شاهنامه». هزاردستان یکی از سریالهای محبوب و بهیادماندنی بود که اولینبار در دهه ۶٠ از تلویزیون پخش شد. سریالی که زمینه رخدادهای آن، دورانی از تاریخ معاصر ایران، از اواخر دوران قاجار تا حوالی شهریور ٢٠ است. یعنی همانطور که در آغاز کتاب حاتمی در امتداد فردوسی آمده، حاتمی در این سریال «ایران بین دو جنگ جهانی را به تصویر کشیده» است. مهدی صادقی در نوشتار آغازین کتاب با مقایسه هزاردستان با تابلوی «گرونیکا»ی پابلو پیکاسو مینویسد: «هزاردستان، تابلوی گرونیکایی است از ایران بین دو جنگ. فیلمی حقیقی و نه مستند. به وقایع تاریخی، نگاه مستند ندارد، اما بدانها استناد میکند. حقیقتی که به واقعیت پیوند میخورد.» نویسنده آنگاه در بخشهای مختلف کتاب به مقایسه حاتمی و فردوسی از جنبههای گوناگون میپردازد، از جمله در بخشی از کتاب با عنوان «رضا، سیاوش است» که در آن رضا خوشنویس – شخصیت اصلی سریال هزاردستان که از رضا تفنگچی به رضا خوشنویس بدل میشود – با سیاوش شاهنامه مقایسه میشود. نویسنده در این بخش با اشاره به آگاهی رضا از عاقبت بدی که در انتظار اوست، مینویسد: «در شاهنامه و در داستان سیاوش، همین آگاهی تراژیک، داستان را با کشش بیشتر به پیش میبرد.» و بعد از آن در بخشی با عنوان «ایدهآلیسم و پراگماتیسم»، تقابل اخلاقگرایی ایدهآلیستی سیاوش و پراگماتیسم دیگران با تقابل ایدهآلیسم رضا خوشنویس با پراگماتیسم آدمهای دوروبرش قیاس میشود: «…سیاوش اخلاقگرا و مبادی آداب است، برنمیتابد که دست دوستی و صلح را (هرچند مصلحتی و ظاهری باشد) رد کند. ضمن اینکه اینبار از دشمن تضمین هم گرفته، یعنی یکصدتن از نزدیکان افراسیاب، گروگان اویند. هرچند کاوس میگوید آنها نزدیکان افراسیاب نیستند، بلکه چندترک بیچارهاند و بهتر است که آنها را نزد من بفرستی تا سر از تنشان جدا کنم… در هزاردستان نیز، رضا که مصمم است اکنون آخرین ماموریتش را با هدفی والاتر از برنامه تکلیفی انجمن مجازات، به انجام برساند، از ترس پیری و ناتوانی، درصدد برمیآید که از دیگران برای اینکار کمک بگیرد. حتی اگر این کمک و همکاری، در حد حمایت و تایید باشد. رضای ٧٠ساله که «برای هرکاری پیر شده» هدفی آرمانی دارد و در اینخصوص آرمانگراست و ایدهآلیست. ایدهآلیسم رضا در برابر پراگماتیسم کسانی قرار میگیرد که او به آنها پیشنهاد همکاری و مشارکت در از میان برداشتن خان مظفر داده است…» در یکی از بخشهای دیگر کتاب، شاهنامه و هزاردستان به لحاظ کارکرد عنصر «نیرنگ» در هر دو اثر با هم مقایسه میشوند: «نیرنگ و فریب، از شیوههای رایج در داستانهای شاهنامه است که شخصیتهای مختلف، درباره دیگران بهکارمیگیرند تا از شکست بگریزند. کتاب حاتمی در امتداد فردوسی همچنین شامل تصاویری از سریال به یادماندنی هزاردستان است. / شرق