این مقاله را به اشتراک بگذارید
آنتونیو تابوکی و رکوئیم
سونات ادبی!
غزل آریانپور
درباره داستاننویسی آنتونیو تابوکی ماجرای جالبی وجود دارد. حکایت است که او بعد از پایان نگارش نخستین رمانش که به شیوه خطی و با رعایت توالی زمانی روایت میشد؛ متأثر از تئوریهای آیزنشتاین در رابطه با نقش تدوین در سینما، صفحات رمانش را کنار هم قرارداد و مثل تدوینگری در سینما که راشهای فیلم را مطابق ساختاری که برای آن در نظر گرفتهشده، بریده و به هم میچسباند؛ شروع کرد به بریدن آن صفحات و جابجا کردن این قطعهها او با به هم ریختن توالی زمانی به ساختاری متفاوت و تازه رسید. بهاینترتیب رمان میدان ایتالیا اثر آنتونی تابوکی آماده انتشار شد که از قضا با موفقیت بسیاری هم همراه بود.
تابوکی در ۲۴ سپتامبر ۱۹۴۳ در اوج جنگ جهانی دوم در ایتالیا به دنیا آمد. در دانشگاه فلسفه و ادبیات خواند و به زبان پرتقالی نیز تسلط کامل داشت، چنانکه در دانشگاههای ایتالیا زبان پرتقالی تدریس میکرد. سالهایی از عمر خود را به گشتوگذار در اروپا سپری کرد، آشناییاش با فرناندو پیسوا شاعر و نویسنده نامدار پرتغال اتفاق افتاد. او پرتغال را همانند زادگاه خود دوست میداشت و بیشتر عمر خود را در ایتالیا، فرانسه و پرتغال زندگی کرد.
تابوکی خود را نویسندهای سیاسی نمیدانست، اما به دنیا آمدن در خانوادهای با رویکردهای ضد فاشیستی و البته متمایل به آنارشیسم، باعث شده بود چندان با سیاست بیگانه نبوده و به شکلی ناخودآگاهانه همواره در داستانهایش حکومتهای خودکامه و فاشیستی را مذمت کند. او علاقه بسیاری به برقراری دموکراسی راستین داشت.
در ایران ظاهراً برای نخستین بار سروش حبیبی بود که تابوکی را با همان نخستین رمانش یعنی میدان ایتالیا به خوانندگان فارسیزبان معرفی کرد. پس از آن دیگر مترجمان نیز به این نویسنده موفق ایتالیایی روی خوش نشان دادند و به ترجمه آثارش پرداختند. شخصیتهای اصلی اغلب آثار تابوکی انسانهایی معمولی هستند، آدمهایی ساده از بطن جامعه که در چهارچوب دنیای خود و موقعیتهایی جذاب و قابلاعتنا قرار میگیرند. مسئله زمان در اغلب آثار او نکتهای کلیدی محسوب میشود، بهخصوص در زندگی انسان امروز و روزمرگی حاکم بر آن.
تابوکی که در جوانی در پاریس با آثار صادق هدایت آشنا شده بود، از شیفتگان آثار این نویسنده ایرانی بهحساب میآمد که به روایت همسرش همه آثار ترجمهشده هدایت را تهیهکرده و خوانده بود و در نظر داشت کتابی نیز درباره او بنویسد.
از آثار ترجمهشده تابوکی به زبان فارسی میتوان به سستو، شبانهای هندی، دیالوگهای ناتمام ( هر سه ترجمهی فرامرز ویسی)، تریستانو میمیرد (ترجمه قلی خیاط) ، سه روز آخر فرناندو پسوآ (ترجمه حامد فولادوند)، زمان خیلی زود میگذرد (ترجمه بهمن رییسی دهکردی) و ….
انتشارات کتاب خورشید در مجموعه ارزشمند داستانهای ایتالیاییاش که تاکنون چند جلد از آثار او را منتشر کرده است که در این میان یکی از مهمترین و البته محبوبترین آثار تابوکی نیز به چشم میخورد. رکوئیم (یک وهم) که با ترجمه شقایق شرقی به فارسی برگردانده شده یکی از رمانهای خاص تابوکی محسوب میشود. رمانی که او نه به زبان ایتالیایی بلکه به زبان پرتغالی نوشته است. تابوکی طی یادداشتی در ابتدای این رمان نوشته است، «این داستان در روز یکشنبه ماه جولای در لیسبونی خلوت و داغ جریان دارد… اگر کسی از من بپرسد که چرا این داستان را به زبان پرتغالی نوشتهام، جواب میدهم که چنین داستانی، فقط و فقط میبایست به این زبان نوشته میشد و بس…. این رکوئیم گذشته از یک سونات، خوابی است که شخصیت اصلی داستانم…. بازندگان و مردگان به شکل یکسانی روبرو میشوند: با آدمها، اشیا و مکانهایی که شاید احتیاج داشتند کسی برایشان رکوئیم بخواند و شخصیت اصلی داستان فقط به یک طریق میتوانست این کار را انجام دهد، از طریق رمان.
رکوئیم بهعنوان یکی از محبوبترین آثار تابوکی برای او جایزه انجمن قلم ایتالیایی را نیز به همراه داشته است. رکوئیم یا موسیقی آرامش مردگان، ناگفتههایی از زندگی است که میان خواب و بیداری، واقعیت و چنان اتفاق میافتد و در این میان تابوکی به هنر زندگی، نقاشی، موسیقی، ادبیات، نیز میپردازد. این رمان همچنین فرصتی را در اختیار تابوکی قرار داده تا ادای عینی داشته باشد به کشوری که همواره از آن با عنوان کشور دوم خود یاد کرده است. رکوئیم رمانی است با روایتی سیال، فضایی ذهنی و تو در تو که گویی راوی در یک پرسه زنی در گرمای کشنده لیسبون آن را روایت میکند. کسی که گویی در خیال گریختن بهجایی است که نمیداند کجاست. این رمان به شیوه اغلب آثار تابوکی پایانی باز دارد که ذهن مخاطب را با خود درگیر میسازد و بهسادگی امکان رهایی از آن را ندارد.
الف کتاب