این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
«کلمات بیش از آدمی رنج می برند» در گفتگو با سریا داودی حموله
فرهاد کریمی
سریا داودی حموله، شاعر و پژوهشگر تاکنون ۶ مجموعه شعر و همچنین دانشنامه قوم بختیاری را منتشر کرده است و در حوزه نقد شعر نیز فعالیتهای چشمگیری دارد. وی اخیراَ آنتولوژی شعر ایران را با عنوان «کلمات بیش از آدمی رنج می برند!» ، تهیه و تدوین کرده که جلد اول آن در حال انتشار است.
****
شما جلد اول آنتولوژی شعر شاعران معاصر ایران را با عنوان «کلمات بیش از آدمی رنج میبرند!» به ناشر سپردهاید که شامل کارنامه شاعران مطرح و تعدادی از شاعران جوان میشود.این آنتولوژی را با چه هدفی تدوین نمودهاید؟
آنتولوژی شعر معاصر در ده بخش تنظیم شده است،با واکاوی کارنامه شاعرانی که طی مراحل گسست، پیوست و جهش زمینههای ذهنی آنها تغییر کرده است. شاعرانی که مرزهای زبانی را در نوردیدند. شاعرانی که متفاوت شعر میگویند ولی مقلد نیستند. شاعرانی که در چارچوب تئوریها تعریفی برای شعر دارند و این شیفتگی در ذهنیتشان مشهود است. شاعرانی که نظم و بینظمی را در کنار هم میبینند و با فرمی مخالف زبان معیار طرحی را بنیان مینهند که ناماش شعر است.
علاوه بر بعضی معیارها که اشاره کردید،چه عوامل دیگری در این دستهبندیها موثر بوده است؟
تِم اصلی در آنتولوژی شعر شاعران معاصر « عشق ـ مرگ» است و همچنین موتیفهای «انسان، اشیا و طبیعت» از اصول محوری شعرها محسوب میشود. به دور از جریان خزندهای که این روزها به جان شعر و شاعر افتاده ،در این توانش ادبی مجموعههایی انتخاب شدهاند که جزء خوانشهای نوشتنی(تاویلی) میباشند. در آنتولوژی بیشتر صحبت از شعر و کمتر صحبت از شاعر است.اصلا دنبال اندیشههای تئوری در شعر نبودم، زیرا شاعری که بتواند ذهن مخاطب را نسبت به دنیا و مافیه عوض میکند، کار یک فیلسوف را کرده است… از طرف دیگر ما تا حافظ را نفهمیم، نیما را درک نکینم، شاملو را هضم نکنیم… ابوالفضل بیهقی این پرچمدار تاریخ ادبی را نشناسیم… نظم فکری ما شکل منسجم نمیگیرد و ادبیات را نخواهیم شناخت.
گاهی ذیل یک گروه با چند نام روبهرو میشویم، این هم گروهی بنا بر سنخیت آثارشان بوده است یا همزیستی تاریخی(تقویمی) و…؟
هم گروهی شاعران به خاطر وجه اشتراک مولفههای و اِلمانهای شعری است.هدف کشف زیباشناسیهای متن بوده است. شعر مهمترین اتفاقی است که در زندگی هر شاعری رخ میدهد. باید اقرار کرد که شاعران در روح کلمات دمیدند و اسطوره و افسانه شکل گرفتند. به ساختار دورهای و دههای کمتر پرداخته شده است، زیرا شاعری که مسیر وزش باد را تشخیص میدهد، افقی تازه روی مخاطبان میگشاید. شاعران انتخابی با توجه به ساختار زبان، روایتهای ذهنی و عینی،اِلمان و مولفه معمولا در یک بخش گروهی قرار گرفته اند. به جز دو شاعر که به علت حجم کارنامه ادبی («موج نو» و «شعر در وضعیت دیگر») بنا به ضرورت در دو بخش جداگانه واکاوی شدهاند.
در رابطه با تقسیمبندی شاعران جهان که در ابتدای کتاب آوردهاید صحبت میفرمایید؟
در پیشانینویس آنتولوژی شعر شاعران معاصر به جای مقدمه آورده شده است که: «شاعران جهان سه گروهاند: گروه اول شاعرانی که به دنبال کشفاند، مطالبی را که مردم نمیدانند بازگو میکنند…گروه دوم شاعرانی که میدانند مردم چرا نمیدانند و این ندانستنها را مینویسند…گروه سوم شاعرانی که به جستوجوی آن نوع داناییاند که آدمی هرگز نخواهد دانست. شاعران ایرانی خیلی باهوش هستند و در آنتولوژی شعر شاعران معاصر این مخاطب است که گروهها را تشخیص میدهد… مثلا گروه سوم در ادبیات کلاسیک تثبیت شده هستند. حافظ، فردوسی و خیام نبوغ ذاتی داشتند، بهدنبال آن نوع دانایی بودند که آدمی هنوز سر از آن در نیاورده است.شما دقت بفرمایید که این همه تحلیل هرساله در فهم اشعار این شاعران نوشته میشود.شاعران امروز بیشتر در چشمان فلاسفه نگاه میکنند، پیرو این گزاره گاهی بعضی از این شاعران جلوتر از این تئوریسینهای فلسفی حرکت کردهاند. عدهای از شاعران مشخصه عصر را فروپاشی کلان روایت یا فرا روایتها میدانند، به ساختارهای دیگر کمتر فکر میکنند. از این قافله شاید اندکی بتواند به نوعی آرمانهای اجتماعی را توجیه کند، گویا به غلط دریافت شده که تخریب ساختارهای معناشناسیک نوعی عصیانگری محسوب میشود.
در جلدهای بعدی نیز چارچوب کار همین تقسیمبندیهاست؟
خانه اصلی آنتولوژی بافتار زبان و ساختارهای زبانی است. ساختارهای سمپاتیکی، عدول از هنجار، عدم قطعیت، جفتهای تقابلی دال و مدلول،تقارن و تناقضهای پارادوکسیکال… در انتخاب مجموعهها موثر است. از لحاظ تقسیمبندی موضوعی در جلد دوم سعی شده موضوعها بازتکرار نشود و عاملهای دیگر دخیل داده شده است. بعضی شعرها برایم جالب هستند ولی آنقدر مهم نبودند که به آنها پرداخته شود، دگرگونیهای ساختاری شگرد و تکنیک خاصی نداشتند و شاعر سعی کرده بدون ارائه مولفهها فقط مهم جلوه کند و عاملهایی از این دست سبب نادیده گرفتن شده است؛ زیرا تنها قدرتی که میتواند یک شاعر یا نویسنده را نادیده بگیرد، خود مخاطب است!
این گونه آنتولوژیها تا چه حد میتوانند وضعیت و تأثیر جریانهای شعری موجود را توصیف کنند؟
در این آنتولوژی آثار تعیین کننده بود نه نام شاعر… بافتار شعرها از حیث فرم، ساختار و پدیدارشناسی قابل تامل بود، از طرف دیگر مسیر پیدایش و آفرینش شعر«موج نو»،«موج ناب»،«شعر دیگر»، «شعر سپید»، «شعر اقلیمی» شعردر «وضعیت دیگر» و شعر«پسانیمایی»…جذابیتهای زیباشناسی خود را دارد. امروزه شعر به شدت فلسفی شده و فلاسفه در آفرینش تئوریهای ادبی حرف اول را میزنند. شعرهایی که گاه با تغییر سازههای دستوری زبان هم راستای هم قرار گرفتند و پدیدههای ناهمگون و پارادوکسیکال را به وجود آوردند. شعرهایی با ظرفیتهای زبانی و برخوردار از نوعی از تقابلهای دیالکتیکی است که در این روند برای کشف فرمهای تازه بازآفرینی اِلمانها و مولفهها نقش اساسی دارند.
در رابطه با نحوه عملکرد خودتان از حیث انتخاب شعرها، چگونگی بررسی و … توضیح میدهید؟
من معتقدم شعر در غیاب شاعر متعلق به منتقد است… در این راستا شاعرانی که فعالیت مستمر داشتند و با ظرفیتهای زبانی مفاهیم بدیعی را وارد ادبیات کردند مورد خوانش قرار گرفتند.جریانهای ادبی با هم خویشاوندی نزدیک دارند، گاه ناهمبستهگی و بههم بستهگی موجها سبب پیدایش مفاهیم نو میشود. کنشهای غیرساختمند هم پیوند بازیهای زبانی و آشنازداییهای لفظی و ترفندهای کلامی است،در تحلیل موتیفهای زبانی سویههای مختلف ادبی و نظری،ظرفیت و جسارتهای زبانی مد نظر است.در این واکاوی به مولفههای محوری شعرها هم پرداخت شده است. با نقد روان شناسانه که حول محور نظریههای فروید و یونگ میباشد و نقد زبان شناسانه در محوریت گزارههای سوسور و چامسکی نمود بارز دارد و همچنین در نقد نو به افکار رولان بارت، میشل فوکو و دیگر اندیشمندان این حوزه اشاره شده است.
شما در این آنتولوژی قصد داشتهاید که شعر را در گذر زمان به نمایش بگذارید یا ملاک فقط جریانهای تأثیرگذار هستند؟
شعر پدیده عجیبی است، در هر دورهای با سبک و سیاق جدیدی میآید و مسیرهای متفاوتی را طی کرده تا به امروز رسیده است. شعرهای انتخابی در حوزه زبانی ساختاری(فرمی)، محتوایی بررسی شدهاند، در کار هر شاعری مولفهای پررنگ جلوه میکند. از شاعران جدی،شاعرانی که به سمت فردیت (شاعرانگی شخصی) رفتند، شاعرانی که به یکنواختی فرم اعتقاد ندارند و فرم روایتی مرتب تغییر میدهند، شاعرانی که یک سادگی عمیق در شعرشان هست، شاعرانی که سعی در متفاوت بودن دارند و با دوگانگی پارادوکسهای علی و معلولی نظام زبان را به چالش میگیرند. همچنین در واکاوی شعر جوانها سعی بر این بود که زمینه گسست شعر امروز و دیروز نشان داده شود.پیوستگی معنایی، حسهای نوستالژیکی و آشنازداییهای لفظی معنایی در کار جوانها بیشتر موج میزند.
آیا تفکیک و تشکیک زیباییشناسانه ای هم در چینشِ شعرها لحاظ شده است؟
زبان استتیک در شعر مدرن، فرامدرن یا فرامدرن رادیکال تحت تاثیر شالوده شکنیهای متنی است. گاهی شاعری دغدغه فرم دارد و آن یکی دغدغه فرمی ندارد، یکی با لابیرنتهای ذهنی روایت را به ضد روایتها بدل میکند و دیگری با فیگورهای زبانی و زبانبازی و زبانسازی متن را بنیان میگذارد. معمولا هر شاعری از مسیر ذهنیتی خود به کلمات هستی میبخشد. انگارههای زیباشناسانه وابسته به حسهای نوستالژیکی،جسارتهای زبانی، ظرفیتهای روایی و لایههای پنهان شعر است. معنازدایی و معناستیزی، انحراف از نرم و هنجار و تاکید روی روایتهای ساختاری هم محورهای کاربردی در این مجموعه دارد.
در آنتولوژی شعر شاعران معاصر نوگراییها را بیشتر در چه محوریتی دیدهاید؟
معمولا ادبیات در پی کشف فرم و معناهای جدید است و شاعر در تلاش است که ذهن و روح مخاطب را ارتقا بدهد. عدهای از شاعران که ادعای نوگرایی در فرم و محتوا را دارند و با استعارههای پیچیده به سمت تناقضهای پارادوکسیکال میروندکه این نوع شعرها از نوعی عصیان فلسفی برخوردار است، آنچنان که گویا کلمات به غضب شاعر دچار شدهاند! در مقابل بعضی شاعران با دیالکتیک فراشخصی و آشنازداییهای معقول کلمات از صافی ذهن عبور میدهند و با نوستالژیکهای حسی در خلاف آمد عادت شعر میگویند و جهان و پدیدهها به چالش میکشانند. وقتی سوبژه(فاعل شناسا)ایده میآفریند، باید کسی در کشف ابژه(موضوع شناسایی)ها پیش قدم شود.
در دل هر منتقدی یک هنرمند هست که سعی میکند به چراها و چگونهها پاسخ بدهد،شما در مقام یک منتقد بر چه نگرههایی دقت نظر داشتید؟
طبق نظام زیباشناختی دو مقوله «زبان محوری» و «موضوع محوری»ساختار شعرهای واکاوی شده را تشکیل میدهد.در ضمن «ما همه فرزند انتقادیم» این را پل ریکور میگوید. پیرو این گزاره یک طنز جدی هم بگویم که هیچ شاعری منتقد را درک نمیکند و هیچ منتقدی هم شاعر را درک نمیکند، پس این درک نکردنها، آنها را نه در کنار هم که در تقابل هم قرار میدهد….این چنین است که تا حالا دیده نشده است که مجسمه منتقدی را جایی بسازند و در معرض دید قرار دهند. کلا منتقدین مغضوبین هم نامیده میشوند!
این آنتولوژی قرار است در چند جلد منتشر شود؟
با تشکر و قدردانی از مدیر نشر قطره که چاپ جلد نخست این مهم را بر عهده گرفتند. قرار است این سلسله ادامه داشته باشد.
ایبنا
‘