این مقاله را به اشتراک بگذارید
گونتر گراس، نویسنده مطرح آلمانی درگذشت
کوبیدن مرگ بر طبل گونتر گراس
ادبیات جهان روز گذشته یکی دیگر از نویسندگان نوبلیست خود را از دست داد؛ گونتر گراس، نویسنده آلمانی، که در ایران نیز با آثاری که از او ترجمه شد نویسندهای شناخته شده بود، روز گذشته در بیمارستانی در لوبک در شمال آلمان درگذشت. خدمت در کلیسا در کودکی، پیوستن به ارتش آلمان هیتلری در نوجوانی، پیوستن به گروه ۴٧ و تبدیل شدن به یکی از نویسندگان منتقد قدرت… اینها بخشهایی از زندگی پرماجرای نویسندهای است از نسل نویسندگانی که پس از جنگ جهانی دوم در آلمان ظهور کردند و تأثیرات مهیب جنگی، که کشور خودشان یکی از بانیان آن بود، یکی از درونمایههای اصلی آثارشان شد. گونتر گراس، زاده ١۶ اکتبر سال ۱۹۲۷ بود. در کودکی زندگی سخت و فقیرانهای داشت و تحتتأثیر تربیت مادرش، که زنی کاتولیک بود، خدمتگزار کلیسا شد. در ١۵سالگی زندگی سخت خانوادگی، او را به دامان ارتش هیتلری پرتاب کرد و در هفدهسالگی او را به لشکر دهم توپخانه اساس – فروندبرگ فراخواندند. اتفاقی که گراس آن را تا سال ٢٠٠۶ و انتشار کتاب خاطراتش با عنوان «در حال کندن پوست پیاز»، کتمان کرد. انتشار کندن پوست پیاز و فاش شدن اینکه نویسندهای که یکی از منتقدان سرسخت نازیسم بود، خود زمانی همکاری با نازیها را تجربه کرده، واکنشهای تندی برانگیخت. البته گراس پیش از این اعتراف در محضر عمومی، یکبار در همان زمان که پس از مجروحشدن در ٢٠ آوریل ١٩۴۵ در مارینباد دستگیر و به اسارت نیروهای آمریکایی درآمد، در بازجویی به این قضیه اعتراف کرده بود، اما تا وقتی خودش این موضوع را در خاطراتش نگفت چیزی از این ماجرا به بیرون درز نکرد. پس از دستگیری، یکسال در بازداشتگاه بود. پس از جنگ، ابتدا به سراغ پیکرتراشی رفت و در سالهای ١٩۵٣ تا ١٩۵۶ در دانشکده هنرهای تجسمی برلین تحصیل کرد. بعد از آن به پاریس رفت و مدتی مقیم پاریس بود. گرچه در آغاز سراغ نقاشی و مجسمهسازی رفته بود و در این عرصه هم دستی داشت، اما آنچه سبب شهرتش شد رمانی بود که در سال ١٩۵٩ منتشر کرد؛ رمان «طبل حلبی» که هنوز هم یکی از مشهورترین آثار اوست. این رمان از زبان مردی به نام اسکار که در بیمارستانی روانی بستری است، روایت میشود. طبل حلبی داستان پسری است که تصمیم گرفته همواره سهساله بماند. در سال ١٩٧٩ کارگردان آلمانی، فولکر شلوندورف، فیلمی براساس این رمان ساخت که برنده نخل طلای فستیوال کن شد. گراس پس از جنگ به گروهی موسومبه گروه ۴٧ پیوست و نخستین نوشتههایش را در همین گروه خواند؛ گروهی که هاینریش بل، دیگر نویسنده سرشناس آلمان پس از جنگ، نیز از اعضای آن بود. این گروه متشکل از نویسندگانی بود که در آثارشان ادبیات با سیاست گره خورده بود؛ نویسندگانی که خود را در قبال آنچه در پیرامونشان میگذشت مسئول میدانستند. سیاست و تاریخ دغدغههایی بودند که گونتر گراس تا پایان عمر از آنها دست نکشید. در آثارش همواره این دو عنصر با تخیلی بیحدومرز گره خوردهاند؛ از جمله در رمان «کفچه ماهی» که تاریخ جهان یکی از درونمایههای آن است. گراس نویسندهای بود که همواره علاوهبر ادبیات به مسائل سیاسی پیرامونش حساس بود و این حساسیت، تأثیر بیچونوچرایش را در آثارش گذاشت و شاید ازهمینرو بود که در سال٢٠١٣، مجله سیسرو او را روشنفکر شماره یک آلمانیزبان معرفی کرد. او نوشتن را کافی نمیدانست و همیشه نسبتبه وقایع سیاسی موضع داشت و از منتقدان قدرت بود. اظهار نظرهای سیاسی او گاه به شدت واکنشبرانگیز بودند. در سال ١٩٩٠، با اتحاد دو آلمان مخالفت کرد. در سال ٢٠١٢، شعری منتشر کرد و در آن از اسرائیل بهدلیل سیاست جنگطلبانهاش در قبال ایران انتقاد کرد. او در این شعر «اسرائیل اتمی» را برای صلح جهانی خطرناک دانست. این شعر باعث شد اسرائیل او را عنصری نامطلوب بنامد. در سال ١٩٩٩، جایزه نوبل ادبیات به گونتر گراس تعلق گرفت. از گراس در طول زندگی ٨٧ سالهاش، آثار بسیاری منتشر شد که از جمله آنها بهجز طبل حلبی، میتوان به «موش و گربه»، «سالهای سگ»، «کفچه ماهی»، «قرن من» و «ماده موش» اشاره کرد. او نویسندهای بود که تاریخ را از خلال تخیل روایت کرد؛ تاریخی که بیانگر وجوهی بود که تاریخ رسمی آنها را نادیده میگرفت.
گراس در ایران
از گونتر گراس آثار بسیاری به فارسی ترجمه شده است. نخستین مترجمی که با ترجمه رمان «موش و گربه» در سال ١٣۵٠ او را به مخاطب فارسیزبان معرفی کرد، کامران فانی بود. بعد از آن، آثار بسیاری از او به فارسی ترجمه و منتشر شدند. از جمله «طبل حلبی» که یکبار با ترجمه عبدالرحمان صدریه و بار دیگر با ترجمه سروش حبیبی منتشر شد و همچنین «قرن من» که هم با ترجمه کامران جمالی و هم با ترجمه روشنک داریوش منتشر شده است. «کفچه ماهی»، ترجمه عبدالرحمان صدریه، «در حال کندن پوست پیاز»، ترجمه جاهد جهانشاهی، «بیحسی موضعی» و «بر گام خرچنگ» هر دو با ترجمه حسن نقرهچی، از دیگر آثار گراس است که به فارسی ترجمه شده.
شرق