این مقاله را به اشتراک بگذارید
تازههای نشر چشمه
نشر چشمه، بهتازگی دو شماره از مجموعهای با عنوان «تردید» منتشر کرده است. «مسئله تقصیر»، اثر کارل یاسپرس و «درآمدی بر اندیشه هانس بلومنبرگ»، اثر یوزف وتس، دو شماره اول این مجموعهاند، اگرچه این دو مجلد با سرکلیشه تردید یک و دو منتشر شده، اما هیچ یادداشتی درباره مجموعه در کتاب وجود ندارد و ازاینرو، مختصات دقیقی از هدف این مجموعه در دست نیست.
تقصیر و مسئولیتپذیری در برابر فاجعه
پس از جنگ جهانی دوم، منازعات مختلفی در آلمان درباره تقصیر شکل گرفت. کارل یاسپرس یکی از متفکرانی بود که به این مسئله پرداخت. او در ترم زمستانی ١٩۴۵-١٩۴۶ سلسلهسخنرانیهایی در باب وضعیت فکری آلمان ایراد کرد که بخش اعظم آن به مسئله تقصیر ملت آلمان میپرداخت. او این کتاب را درست زمانی منتشر کرد که پرده از کل جنایات رژیم نازی آلمان برداشته شده بود. همانطور که خود او در مقدمه این کتاب مختصر مینویسد، هدفش از انتشار این تأملات آن است که در مقام یک آلمانی در میان دیگر آلمانیها، وضوح و وحدت نظر را ترویج دهد و در مقام انسان در میان دیگر انسانها، سهمی در تلاش برای حقیقت داشته باشد. تمام هموغم یاسپرس در این درسگفتار این است که آلمانیها را به پذیرش مسئولیت در قبال فاجعه بهوقوعپیوسته، کشف ریشههای آن و فهم وضعیت فعلی آلمان در جهان ترغیب کند، البته موفقیت یا عدم موفقیت یاسپرس در این زمینه بحث دیگری است. او خود در نامهای با لحنی گلایهمند به هایدگر مینویسد تنها معدودی از آلمانیها کتاب او را خواندهاند و به نظر میرسد آلمانیها هنوز برای چنین مباحثی آمادگی کافی ندارند. او در جایی از کتاب به صراحت مینویسد: «در واقع همه ما آلمانیها بلااستثنا ملزمیم تا آشکارا به ملاحظه مسئله تقصیرمان بپردازیم […] نمیتوان نسبت به آنچه جهانیان درباره ما میاندیشند، بیتفاوت بود. چراکه ما خود را جزئی از بشریت میدانیم؛ ما نخست انسانیم و سپس آلمانی. پرسش از تقصیر بیش از آنکه پرسشی از جانب دیگران درخصوص ما باشد، باید پرسشی باشد که خود ما از خویش بپرسیم». او در این درسگفتار پیش از ورود به بحث تقصیر، نخست تلقی خود را درمورد وضعیت علوم در دانشگاه مطرح میکند. پس از طرح این مسئله دو نکته تمهیدی مهم دیگر را نیز ذکر میکند که به نظرش برای آلمانیهای روزگار او ضروری میرسید: ١) آموختن سخنگفتن با یکدیگر ٢) بهرسمیتشناختن انسانهای دیگر در تفاوتهایشان. به باور او، آلمان زمانی میتواند دوباره به خود بیاید که آلمانیها راه تعامل و گفتوگو با یکدیگر را بیاموزند. البته او تأکید دارد که تعامل و اتحاد از راه زور و جبر بیفایده است؛ چراکه در مصائب و شرایط سخت، این تعامل و وحدت دود میشود و به هوا میرود؛ اما وحدت نظر از راه سخنگفتن و فهم یکدیگر و از طریق تسامح و کوتاهآمدن از سوی طرفین به ثبات اجتماعی میانجامد که دوام خواهد یافت. یاسپرس در ادامه از تقصیر جمعی میگوید و تأکید دارد وقتی ما همه را متهم به تقصیر جمعی میکنیم، قادر نخواهیم بود تکتک افراد را مورد قضاوت و داوری قرار دهیم. او میگوید درست است که همه شهروندان یک حکومت، به دلیل سیاستهای غلط آن مقصرند؛ اما فقط تقصیر سیاسی دارند و از حیث جزائی، اخلاقی و متافیزیکی نمیتوان آنها را مقصر دانست. یاسپرس در بخش پایانی درسگفتار خود به مسئله رهایی و پالایش از تقصیر میپردازد. به عقیده او زمانی فرد از تقصیر و حس گناه خلاصی مییابد که به مدد فرایندی درونی به پالایش خویش بپردازد. در نظر یاسپرس پالایش، شرط آزادی سیاسی آلمان و نیز مایه رهایی همه آلمانیهاست؛ چون تازه با آگاهی از تقصیر، آگاهی از اتحاد و مسئولبودن شکل میگیرد که به نوبه خود، آزادی را بههمراه خواهد داشت.
هانس بلومنبرگ به فارسی
نزدیک به دو دهه از مرگ هانس بلومنبرگ میگذرد که اندیشهاش مصداق بارز و درعینحال نامتعارف فلسفهورزی به شیوه ادیبانه بود؛ هرچند مرگ بلومنبرگ، پایانی برای خلاقیت فکری او بود، اما اشاعه افکارش را به همراه داشت. بلومنبرگ از آندسته فیلسوفانی بود که باوجود پرورش در فضایی کاملا کاتولیک، قانون نژادی نورنبرگ او را متهم به یهودیبودن یا دقیقتر نیمهیهودیبودن کرد. او که بهترین سالهای عمر خود را از دست داده بود، بعد از پایان جنگ دوم جهانی، خود را تماما صرف نگارش و مطالعه کرد. از یکسو، حوادث فجیع جنگ، فجایعی که بر بشریت رفته بود، خشونت و بیرحمی زندگی و کیفیت زیست بلومنبرگ و از سوی دیگر، دانش او درباره اندیشه غرب، همهوهمه زندگیاش را دستخوش تحولی بنیادین کرد و در نهایت از او فیلسوفی شکاک و نسبتا بدبین و مغموم ساخت. باوجود تلاش آلمانیها و انگلیسیزبانان در جهت معرفی اندیشههای بلومنبرگ، متأسفانه در ایران چندان توجهی به او نشده است. تاکنون هیچ اثری از او به فارسی منتشر نشده جز اشارتی گذرا به کتاب «مشروعیت عصر جدید» و مباحث او درباب سنت و مدرنیته. فرانتس یوزف وتس، در کتاب «درآمدی بر اندیشه هانس بلومنبرگ» که در مجموعه «آشنایی با…» انتشارات یونیوس منتشر شده، به اندیشه دشوار فهم بلومنبرگ، سختنویسی، مغلقگویی، ذکر نقلقولهای پیاپی، تداعی آزاد ذهن سیال او و به تبع آن، هجوم بیامان افکار مختلف در نوشتههایش میپردازد و تمام سعی خود را کرده تا از هزارتوی نوشتههای او، بنمایههای اساسی آثارش را به نحوی نظاممند ارائه کند و خواننده را گامبهگام به اندیشههای بنیادین بلومنبرگ نزدیک کند؛ ازاینرو، نویسنده این کتاب کوشیده است نمایی کلی از مهمترین جنبههای فکری هانس بلومنبرگ به دست دهد. او در این کتاب با بیانی روشن و قابلفهم و گاه نقادانه، توانسته خواننده را در فهم اندیشههای ژرف و بدیع بلومنبرگ شریک کند و او را نسبت به خواندن آثار اصلی بلومنبرگ ترغیب کند.
شرق