این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به در حیاط خلوت نویسندگان نوشته راینر اشمیتس
کتابی برای جمجمه شیلر
«در حیاط خلوت نویسندگان» با ترجمه مهشید میرمعزی از سوی نشر ثالث منتشر شد.
به طورکلی آخرین کلمات ادیبان هنگام مرگ و بسیاری مطالب خواندنی دیگر در این کتاب گرد آمده است؛
به عنوان نمونه در بخشی از کتاب آمده که الکساندر دوما داستانهایش را برای انتشار به روزنامهها میداد و براساس تعداد کلمات پول میگرفت. زمانی که کارش رونق میگیرد، آدمی در داستانهایش میگذرد که لکنت زبان داشته است. سردبیر روزنامهای که کارهایش را منتشر میکرد، از او میخواهد که این شخصیت را بکشد و از داستانهایش حذف کند، اما او نمیپذیرد تا اینکه سردبیر پول زیادی به او میدهد تا دوما بپذیرد که آن شخصیت را بکشد.
مهشید میرمعزی در مورد نویسنده این کتاب میگوید: راینر اشمیتس برای نوشتن این کتاب ٢۵ سال فیش جمع کرده و تمام اتفاقهایی را که در زندگی ادیبان جهان رخ داده، گردآوری کرده است. ما از بسیاری از این اتفاقها بیخبریم؛ کتاب، بسیار جالب و خواندنی است و مانند دایره المعارف به ترتیب الفبا به موضوعهای گوناگون پرداخته است. خود من هم بر کتاب مقدمهای نوشتهام.
او میافزاید: ما بیشتر با آثار ادبی شخصیتهای بزرگی مثل گوته آشناییم، اما نمیدانیم عادتهای عجیب این اشخاص چه بوده، در زندگی شخصیشان چه گذشته و… خدا میداند این اشخاص چقدر عادتهای عجیب داشتهاند. بعضی از این عادتها در زندگینامههایشان آمده است، اما نوشتن زندگینامه از قرن ١٨ به بعد باب شده است. در این کتابها اطلاعاتی هم درباره ادیبان پیش از قرن ١٨ و هم درباره ادیبان پس از آن ارایه شده است.
گویا نام اصلی این کتاب «جمجمه شیلر چه شده؟» است، اما مترجم خود عنوان «در حیاط خلوت نویسندگان» را برای آن انتخاب کرده است. البته نام اصلی کتاب برای آلمانیها بسیار جالب است؛ شیلر دوست گوته بوده، اما زمانی که میمیرد، گوته در شهر نبوده است و دوستش را در قبرستان فقرا دفن میکنند. بعد از آن ماجراهای زیادی برای جنازه شیلر اتفاق میافتد؛ این جنازه چند بار جابهجا میشود. مدتی هم جمجمه شیلر روی میز گوته بوده است، تا اینکه درنهایت جنازهاش در گورستان اشراف دفن میشود. امروز هم قبر گوته و شیلر کنار هم است.
این کتاب با ۶٣٠ صفحه از سوی نشر ثالث منتشر شده و مترجم آن را به علی دهباشی تقدیم کرده است. میرمعزی درباره این تقدیمنامه میگوید: ایشان تمام عمر خود را وقف ادبیات کردهاند. من معتقدم علی دهباشی هم میتواند چنین کتابی را درباره ادیبان ایرانی بنویسد؛ چون با همه این ادیبان از نزدیک در ارتباط بوده است. علی دهباشی همیشه حامی من بوده، مرا قبول داشته و ارتباط دوستانهای با من دارد. دوست داشتم الطاف او را جبران کنم و بگویم یک نفر هست که قدر کار شما را میداند.
میرمعزی که این ترجمه را به علی دهباشی تقدیم کرده، معتقد است، دهباشی میتواند کتاب در حیاط خلوت نویسندگانِ ایرانی را بنویسد. /اعتماد