این مقاله را به اشتراک بگذارید
جمالزاده؛ از نمای نزدیک و بدون رتوش!
حمیدرضا امیدی سرور
ایرانی اهل تعارف است، در همه شئونات زندگی؛ چه سر سفره نشسته باشد، چه جلوی در بازی ایستاده باشد (که به قول فرنگیها هیچ چیز به اندازه درِ باز ایرانیان را متوقف نمیکند!)، چه بحثِ علمی باشد یا هنری و حتی زمانی که پای نقد و بررسی به میان میآید.
اگر طرف موسفید کرده باشد به احترام آن موها (سطح کارش بالا باشد یا پایین) شایسته تقدیر شده و لقب استادی مینشیند قبل از نامش. اگر ترکِ خاک کرده باشد، برای اینکه بدگویی نشود پشت کسی که دستش از جهان کوتاه است، باید جوری به مسامحه برگزار کرد و گذشت؛ خلاصه اینکه در این میان همیشه جای نقد بیتعارف خالی بوده و حقیقت قربانی شده است.
به دلیل وجود چنین تعارفاتی، از سالهای دور و نزدیک هر بار کسی قلم بدست گرفته تا درباره کسی بنویسد، اغلب نقاط ضعف ناگفته مانده و به قوتها پرداخته شده؛ مگر اینکه پای اختلاف و دشمنی درمیان بوده باشد.
وجود چنین اوضاع و احوالی باعث شده کتاب جمالزاده (خاطره، برداشت، اسناد) اثر ناصرالدین پروین به اثری متفاوت با جریان رایج بدل شود؛ به خصوص درمیان خیل آثاری که در مورد جمالزاده نوشته شده، چه در قالب کتاب و چه در شکل مقاله.
به جمالزاده لقب پدر داستاننویسی ایران را دادهاند و از این حیث در عمر درازی که داشت، همواره مورد احترام بود. بیشتر عمر درازش به صد و شش سالهاش را به نوشتن پرداخت، البته در خارج از ایران و در ژنو سوییس. از معدود کسانی بود که در زمان حیات خود خیابانی در تهران به نامش نامگذاری شد. در سالهای بعد از انقلاب هم نام این خیابان تغییر نکرد؛ در این دوره پس از یک وقفه نه چندان طولانی، بیشتر آثارش دوباره منتشر شدند. با اینحال درباره داستانهایش باید گفت که امروز بیشتر ارزش تاریخی دارند تا ارزش هنری.
دکتر ناصرالدین پروین از جمله پژوهشگران نامدار در حوزه تاریخ روزنامهنگاری در این دیار است و سالها در خارج از کشور (ژنو) زیسته و از قضا در محدودهای زندگی میکرده که چندان با خانه جمالزاده فاصله نداشته است. با این حال تا سالها میان آنها دیداری رخ نداده بوده و دکتر پروین در همین کتاب اعتراف میکند که خود نیز بدان مشتاق نبوده تا اینکه به مناسبتی چنین فرصتی پیش آمده. دیدار نخست آنها چندان به ملایمت نگذشته، برخلاف دیگران که به حرمت جمالزاده بودن طرف مقابلشان، همواره سکوت میکردهاند و جمالزاده داد سخن سرمیداده؛ دکتر ناصرالدین پروین دربرابر نظرات ضد و نقیضِ او سکوت نکرده و با بیان پرسشها و نظراتش جمالزاده را به چالش کشیده است. اما برخلاف انتظار، این دیدار باب آشنایی و دوستی میان آنها شده.
به روایت دکتر پروین جمالزاده پیگیر دیدار مجدد با او شده و به این ترتیب در سالهای پایانی عمر جمالزاده گاه با او همنشینی کرده، دمخورش بوده و همین باعث شده گفتنیهای بسیار تازه درباره جمالزاده داشته باشد. به خصوص که پارهای از اسنادِ کتابخانه جمالزاده را از نزدیک دیده و حتی جمالزاده برخی از اسناد شخصی خودش را به او سپرده و…
اما چرا دکتر پروین در این کتاب تا این اندازه دست روی نقاط ضعف جمالزاده گذاشته؟ کتاب را که میخوانی احساس میکنی کم نبوده رفتارهای خاص جمالزاده (به خاطر اینکه همواره مورد تایید و ستایش قرارگرفته) و یا نظرات غیرمنصفانهاش درباره ایران و ایرانی که میتوانسته شنونده را آزار دهد. به همین دلیل نویسنده کتاب در موارد بسیاری از حرفهای جمالزاده دلخور شده و حتی با او بحث میکرده. البته عجیب هم نیست که نمیتوانسته مردی به سن و سال جمالزاده را که یک عمر ستایش شده بود قانع کند که نظرش خلاف واقع است. حقیقت اینکه تصویر واقعی جمالزاده تاحد زیادی متفاوت بوده با آنچه اغلب براساس خوانده ها و شنیده ها تصور میکنیم، بنابراین دکترپروین دلیلی ندیده با سکوت خود به تثبیت بیشتر این تصاویر بعضا وارونه کمک کند.
«ناصر جان! اینکه میگویند پشت سر مرده نباید حرف زد مزخرف است وقتی من مردم پشت سرم هرچه می خواهی بگو!» این واکنش جمالزاده است به نویسنده کتاب، وقتی نسبت به گفتههایش درباره رفیقی درگذشته معترض میشود. اما چه این مسئله را به زعم نگارنده کتاب اجازه مشروط جمالزاده بدانیم و چه روا داشتن کاری که خود جمالزاده درباره دیگران روا میدانسته و… نتیجه آن کتابی شده متفاوت و بیتعارف درباره یکی از مهمترین چهرههای فرهنگ و ادبیات معاصر ایران که به درست یا غلط به عنوان پدر داستاننویسی ایران از او یاد میشود. دکتر ناصرالدین در این کتاب کوشیده بدون پرده پوشی برپایه حقیقت دیدهها و شنیدههای خود را درباره ویژگی های شخصیت و همچنین افکار و طرزِ فکر جمال زاده بنویسد.
بنابراین ناصرالدین پروین، در این کتاب بدون آنکه اسیر تعارف و یا احساسات شود هم از سلوک انسانی و خوبیهای جمالزاده سخن به میان آورده و هم از ویژگیهای بعضا منفی او و تناقض هایی که در افکار و گفتارش وجود داشته به خصوص وقتی پای ایران و ایرانی و فرهنگ و تمدن دیروز و امروزش وجود داشته ست.
این درست که نویسنده کتاب در زمانی با جمالزاده آشنا شده که سالهای کهنسالیاش را میگذرانده و پارهای پرگوییها و تناقضات گفتاری و خودشیفتگیاش ، میتوانسته ناشی از این اوضاع و احوالِ سنی و جایگاهی که همواره برایش قائل بودهاند باشد؛ اما در پارهای موارد نویسنده با ارجاع به اسناد و آثار برجای مانده از جمالزاده، نشان میدهد که از گذشتههای دور و حتی از جوانی نظر او همینگونه بوده است، به ویژه درباره ایرانیان که جمالزاده چندان خوشبینانه درباره آنها سخن نمیگفته است. با وجود این خود نویسنده اذعان میکند که در دورهای که با مشکلات اقتصادی درگیر بوده، برخلاف بسیاری از هموطنانی که خود را پنهان کرده بودند، جمالزاده تنها کسی بوده که صادقانه بیآنکه کسی از او خواسته باشد، برای کمک کردن به دکتر پروین پیشقدم شده استو چنانکه در بخشهای دیگری از کتاب نیز اشاره شد،ه جمالزاده از این لحاظ گاه از دیگران دستگیری می کرده است.
به این ترتیب جمالزادهای که ما در این کتاب شاهدش هستیم، برخلاف آثار مشابه تصویری خاکستری و پذیرفتنی دارد. انسانیست با نقاط مثبت و منفی خود که هم میتواند از تعریف و تمجید کیفور شود، متفرعن بوده و درباره ایران و ایرانیان هم به شکلی غیرمنصفانه سخن بگوید و از سوی دیگر در غربت نگران اوضاع و احوال یک هموطن باشد.
کتاب «جمالزاده، خاطره، برداشت، اسناد» از سه بخش تشکیل شده. بخش اول آن، خاطره های نویسنده از جمالزاده را دربر میگیرد که بدان اشاره شد. بخش دوم، شامل برداشتهای ناصرالدین پروین از روزنامهنگاری جمال زاده است. از جمله مطالب این بخش کتاب، می توان به مقالات «جمال زاده روزنامه نگار» و «جمال زاده مبتکر طرح مسئله شطرنج در مطبوعات فارسی» اشاره کرد.
این بخش بیش از هرچیز حاصل تخصص نویسنده کتاب در حوزه تاریخ روزنامه نگاری در ایران است. تخصصی که باعث شده فصلی از کتاب خود را به این بخش از فعالیتهای جمالزاده اختصاص دهد که تاکنون کمتر مورد توجه جدی قرار گرفته. شاید پیش ار این نقش جمالزاده در حوزه روزنامهنگاری چندان جدی و مهم گرفته نشده باشد اما نباید از نظر دور داشت او در دوره جوانی بخت حضور در نشریاتی را داشت که فصل مهمی از تاریخ روزنامه نگاری ایران را رقم زده و از جنبههایی بسیار تاثیر گذار و تاریخی بودهاند.
بخش سوم کتاب با عنوان «از میان نامه ها» سندهایی را شامل می شود که جمالزاده به طور شخصی به دکتر پروین داده و او نیز در لابلای خاطراتی که از نشست و برخاست با جمالزاده روایت کرده، بعضا به اسناد و کتابهایی که جمالزاده به او داده اشاره میکند که در بخش سوم کتاب، برخی از آنها را به شرح زیر منتشر کرده است:
نامه امیری فیروزکوهی به جمالزاده، نامه سیدحسن تقی زاده به جمالزاده، نامه فریدون تنکابنی به جمالزاده، نامه حسام الدین دولت آبادی به جمالزاده، نامه قمر دولت آبادی به جمالزاده، نامه عباس زریاب خویی به جمالزاده، دو نامه از احسان طبری به جمالزاده، نامه هوشنگ مرادی کرمانی به جمالزاده، نامه محمد مکری به جمالزاده، نامه زین العابدین موتمن به جمالزاده، نامه دیگری از زین العابدین موتمن به جمالزاده، نامه ولادیمیر مینورسکی به جمالزاده، نامه مجتبی مینوی به جمالزاده و نامه پرویز خانلری به جمال زاده. پایان بخش کتاب نیز تصویر برخی سندها پیوست شده است.
کتاب «جمالزاده، خاطره، برداشت، اسناد» اثر ارزشمندیست، به ما میآموزد میتوان با رعایت انصاف برخلاف سنت معمول که از درگذشتگان اسطوره های اخلاق و رفتار میسازیم میتوان تصویری خاکستری و واقعی از نامداران ترسیم کرد که بازگوکننده واقعیتهایی باشد که بر این دیار و مردمانش گذشته است.
این کتاب اثریست خواندنی، با نثری جذاب که نکاتی بکر و تازه را درباره زندگی و آثار جمالزاده، به ویژه در سالهای پایانی عمر او روایت میکند. هر سه فصل کتاب دربرگیرنده نکات جالب توجه و تازه درباره جمالزاده و زندگی اوست، بی شک هر محققی بخواهد به جمالزاده بپردازد این کتاب یکی از منابع مهم کار او خواهد بود و به تناسب همین مسئله گوشههایی از تاریخ ادبیات داستانی، روزنامهنگاری، تجدد و حتی سانسور را در این کتاب میتوان ردیابی کرد. به عبارتی با توجه به اهمیت تاریخی جایگاه جمالزاده و همچنین اسناد منتشر شده در کتاب در حوزههای دیگر نیز میتواند منبعی سودمند باشد.
جمالزاده
(خاطره، برداشت، اسناد)
نویسنده ناصرالدین پروین
ناشر: جهان کتاب، چاپ اول ۱۳۹۴
۲۰۸ صفحه، ۱۲۰۰۰ تومان
الف کتاب