این مقاله را به اشتراک بگذارید
از نگاه خوانندگان مد و مه:
نگاهی به کتاب زن زیادی نوشته جلال آل احمد
محمد مهدی تابنده
در کتاب "زن زیادی" نوشته جلال آل احمد، با ۹ داستان کوتاه مواجه هستیم که هر یک با وجود رگه هایی از طنز، واقعیت ها و مسائلی بسیار تلخ و گزنده که بعضا با انتقاد های صریح نویسنده هم گره می خورد را بیان می کنند.
مهم ترین و برجسته ترین نقطه قوت و ویژگی این داستان ها، توصیفات دقیق و جذاب و ریزبینانه نویسنده از مکان و اشیا و اشخاص و همچنین شناخت عمیق و بی نقص آل احمد از جامعه و آدم های اطراف خود (به خصوص در داستان های آخر کتاب) است که با زبانی گرم و صمیمی آن ها را با ما در میان می گذارد.
در داستان اول، "سمنو پزان" ، با خانواده ای سنتی مواجه هستیم که ایرانی بودن از سر و رویشان می بارد! رسم و رسوم های سنتی ایرانی، معاشرت ها و رفت و آمد های پر سر و صدا، حرف های در گوشی و غیبت های خاله خانباجی های فامیل در این داستان نقش و نمود پر رنگی دارد. در "سمنو پزان" ، نویسنده به زیبایی شخصیت هایی ملموس و نزدیک به جامعه را خلق کرده و روابط میان آنها هم بسیار خوب و باور پذیر در آمده است. جلال آل احمد در این داستان، گریزی به باورها و خرافات و سنت های گاه غلط مردم و خانواده ها زده است و با زبان طنز غیر منطقی و گاها تمسخرآمیز بودن بعضی از آن ها
را گوشزد میکند.
مهمترین ویژگی داستان "خانم نزهت الدوله" طنز ظریف نهفته در بافت های آن است که این داستان نسبتا تلخ را شیرین و خواندنی کرده است. "خانم نزهت الدوله" روایت زنی است از خاندان و طبقه دربار و اشراف که دنبال زندگی و شوهر ایده آل خودش است و سه بار هم به این مهم دست پیدا می کند ولی با دخالت اطرافیان و فامیل و گاهی هم دولت، زندگی اش از هم می پاشد. جلال آل احمد این داستان را به صورت زندگی نامه مانند نوشته و همین "زن زیادی" را از این لحاظ بسیار متنوع کرده است. "خانم نزهت الدوله" از منظر دخالت ها و حرف های "صد من یک غاز" خاله خانباجی های فامیل و مردم همیشه
در صحنه تا حدودی با داستان "سمنو پزان" قرابت معنایی دارد.
"دفترچه بیمه" طولانی ترین داستان کتاب است که حال و هوایی شبیه به "مدیر مدرسه" دارد. این داستان روایت معلم هایی است که از شدت روزمرگی و کهنگی کار و زندگی در آستانه دیوانه شدن و ابتلا به انواع و اقسام بیماری های جسمی و روحی هستند! در این داستان نویسنده با ظرافت هر چه بیشتر نیش و کنایه ای هم به جامعه پزشکی زده است و مانند "مدیر مدرسه" نظام آموزشی کشور را هم مورد انتقاد قرار داده و به بیان مشکلات و مصائب معلم ها پرداخته است. توصیفات دقیق، روابط رئالیستی، نمایش دردهای جامعه آموزشی، صمیمی بودن زبان گفتار و روایت و البته پایان بندی خیره کننده
از مهم ترین ویژگی ها و زیبایی های "دفترچه بیمه" است.
در داستان ۸ صفحه ای "عکاس بامعرفت" یک جلال آل احمد افت کرده و غریبه را میبینیم که خودش را تا حد داستان نویس های مبتدی خم کرده است! تنها ویژگی مثبت این اپیزود(که کمال آن را در داستان های دیگر کتاب شاهد بودیم) توصیفات همیشه جذاب و دقیق جلال آل احمد می باشد و از لحاظ شخصیت پردازی و بافت داستان فقیر و بی مایه است. محتوای کودکانه و بسیار سطحی و حتی تمسخر آمیز این داستان بزرگترین ضعف آن است. از "عکاس بامعرفت" می توان به عنوان تنها داستان ضعیف این اثر نام برد.
داستان "خدادادخان" ممکن است در ابتدا به دلیل اصطلاحات و مناسبات سیاسی و فضاهایی از این دست، نچسب به نظر بیاید ولی در ادامه با نزدیک شدن به شخصیت خداداخان و بیان عقاید او زیبایی داستان به چشم خواهد خورد. خدادادخان مردی است با گذشته ای تاریک که تمام زندگی اش را وقف سیاست بازی و کارهای مربوط به حزب و کمیته کرده است و گویی وقتی برای زندگی کردن ندارد! نویسنده در لایه های زیرین این داستان نصیحتی هرچند کلیشه ای با مضمون "فراموش کردن گذشته" که از اعتقادات خدادادخان هم هست را به مخاطب هدیه می دهد.
داستان "دزد زده" اولین داستان این کتاب است که به زبان اول شخص روایت شده است و به نوعی شروع یک مجموعه چهار اپیزودی جذاب و تامل برانگیز است. جلال آل احمد در "دزد زده" بسیار زیبا و ظریف به شخصیت اصلی داستان که معلم هم هست، نزدیک می شود و احوال و ذهنیات و ترس های شخصی را بیان می کند که گویی دیگر هیچ چیز از جمله دزدیده شدن دار و ندارش برایش اهمیتی ندارد و به نوعی از زندگی کناره گیری کرده است و دیگر حوصله مشکلات آن را ندارد، هر چند در ظاهر سعی دارد خود را عزادار اموال دزدیده شده اش نشان دهد. مهم ترین ویژگی این داستان شخصیت پردازی ماهرانه
نویسنده و فضا سازی بکر آن است که با داستان روانشناسانه تاریک جلال آل احمد گره میخورد و یک مرثیه تمام عیار را برای مخاطب بیان می کند.
"جا پا" گرچه داستانی کوتاه و لاغر است ولی محتوا و بیانی عمیق و قطور دارد. در " جا پا " جلال آل احمد به طرزی نمادین و با تاکیداتی کلیدی مسئله مهم "جاودانگی" را که انسان همواره با آن درگیر بوده، هست و خواهد بود را بیان می کند و با استعارات و روایتی جدید این موضوع کهنه و شاید کلیشه ای را دستمال می کشد و با ظاهری شکیل و نو به مخاطب تحویل می دهد. مختصر و مفید بودن و عمق محتوایی "جا پا" مهم ترین ویژگی و نقطه قوت آن است.
در "مسلول" داستان شخصی روایت می شود که از بی توجهی دیگران رنج می برد و تشنه محبت و هم دردی و توجه اطرفیان است به نحوی که با نگاه های مسلولان گره می خورد و اخت می شود و با هم دردی و محبت آنان، بارقه های شادی در دلش جوانه می زند. این داستان هم مانند "دزد زده" رویکردی روانشناسانه دارد که دردها و مشکلات روانی انسان ها را بیان می کند و از نکات جالب آن می توان به بیان دردی روانی با تاکید و تمرکز بر بیماری ای جسمی به نام سل اشاره کرد. لایه لایه بودن داستان و تلطیف فضای دراماتیک آن به کمک عنصر طنز از ویژگی های این داستان گیرا و درجه یک است.
و اما داستان آخر، "زن زیادی"، که در آن جلال آل احمد تیر آخر را هم به زیبایی و با دقت شلیک می کند و پایانی با شکوه و البته دردناک را رقم می زند. "زن زیادی" داستان زنی سی و چهارساله است که انگار تا به امروز زندگی نکرده است و در فضای خفه کننده مرد سالاری فقط راه مطبخ و حمام را یاد گرفته و حالا هم که به خانه بخت رفته است با دخالت اطرافیان و مادر شوهر و خواهر شوهر و دوباره به آن کلبه روزمرگی باز می گردد. این داستان هم از منظر دخالت و دو به هم زنی اطرافیان با داستان های اول و دوم کتاب ارتباط معنایی دارد و به لحاظ روزمرگی و درد حاصل از آن با "دفترچه
بیمه" و تا حدودی "دزد زده" .
اگر با یک دید کلی به کتاب "زن زیادی" نگاه کنیم متوجه ارتباط عمیق داستان ها با یکدیگر و البته پیوند آنها با دنیای واقعی و آدم های دور و برخود می شویم…
در تمامی این داستان ها (به جز "عکاس بامعرفت") معجونی از درد ها و فشار های زندگی و دغدغه های بشری را شاهد هستیم که به صورت بیماری های روانی و جسمی، دل زدگی از زندگی، کینه و نفرت و خشم و … سر باز می کنند و هر یک از افراد در مقابل این مشکلات سیاستی را اتخاذ می کنند:
در "سمنو پزان" ، مریم خانم به خرافات و گره گشایی های پیر زن های فامیل رو می آورد.
در "خانم نهضت الدوله" ، مقاومت و تلاش نهضت الدوله برای رسیدن به خوشبختی و ایده آل هایش را شاهد هستیم.
در "دفترچه بیمه" ، ناتوانی معلم نقاشی و به دنبال آن خشم و کینه او از همه چیز و همه کس و البته مرگ معنی دار معلم جبر را میبینیم.
در "خداداد خان"، تلاش خداداد خان برای فراموش کردن گذشته و رسیدن به قله هدف کار گشا می شود.
در "دزد زده" ، شخصیت اصلی به بی خیالی و کناره گیری از زندگی به دلیل زخم خوردن از آن و البته ترس از مشکلات پناه می برد.
در "جا پا"، شاهد نگرانی و ترس شخص در رسیدن به هدفش هستیم که آن هم ناشی از دردهایی است که پیش از این لمس کرده است.
در "مسلول" ، شخصیت اصلی برای رسیدن به هدفش و جلب توجه و کحبت دیگران دست به خودسوزی می زند که در پایان هم ناکام می ماند.
و در "زن زیادی" ، انفعال زنی سی و چهارساله در برابر زندگی و مصائب آن به چشم می خورد.
و همه ما درگیر مبارزه با این درد ها، دغدغه ها و ترس ها و در شوق رسیدن به آرزوهایمان هستیم. درست مثل شخصیت های مجموعه داستان "زن زیادی".
با این همه کتاب "زن زیادی" شایسته تقدیر و بسیار دقیق و عمیق و قابل تامل و در عین حال بسیار جذاب و صمیمی و روان می باشد و به عقیده نگارنده، "مسلول"، "دفترچه بیمه" ، "جا پا" و "دزد زده" بهترین داستان های کتاب هستند…