این مقاله را به اشتراک بگذارید
پاموک برای فیلم معصومیت خاطرات به ونیز رفت
پاموک: ما به تاریخ اشیا وابستهایم
بهار سرلک
«اورهان پاموک»، نویسنده ترک برنده جایزه نوبل ادبیات برای اکران بینالمللی فیلم «معصومیت خاطرات» به کارگردانی «گرنت جی» به ونیز سفر کرده است. این فیلم از موزه منحصربهفردی در استانبول الهام گرفته شده که پیش از این پاموک آن را در رمان تحسینشده «موزه معصومیت» خود به تصویر کشیده بود. کتاب پاموک جزییات فراموش شدهای از استانبول سالهای ١٩۵٠ تا ٢٠٠٠ را در دل خود جای داده است؛ از بلیتهای سینما گرفته تا قوطی کبریتها، از شیشههای کوچک و بزرگ و رنگارنگ نوشیدنیها گرفته تا مجسمههای ظریف و هزاران اشیای مختلف که در کنار فیلمها و عکسهای مرتبط با استانبول در این موزه به نمایش گذاشته شده است. رمان «موزه معصومیت» که در محلههای بالای شهر استانبول مثل نیشانتاشی، چوکورکوما، نقسیم، حربیه و بیاوغلی؛ محلههایی که نقشی کلیدی در زندگی خود پاموک داشت، میگذرد روایتکننده داستان یک مرد ثروتمند استانبول به نام کمال است که به عشق دختری از طبقه فرودست جامعه به نام فسون گرفتار میشود. موزه معصومیت در سال ٢٠٠٨ به زبان ترکی و در سال ٢٠١٠ به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شد. «گرنت جی» کارگردان انگلیسی با الهام از این کتاب فیلم تازهاش را ساخته است. او پیش از این، فیلمهای مستندی درباره گروههای موسیقی راک «ردیوهد»، «یو تو»، «جوی دیویژن» و خواننده انگلیسی «دیوید بوئی» ساخته است. فیلم بلند و هزارتوی «معصومیت خاطرات» در بخش «روزهای ونیز» به عنوان نمایش ویژه این جشنواره روی پرده رفت.
خبرنگار ورایتی «نیک ویوارلی» پس از نمایش این فیلم در جشنواره بینالمللی فیلم ونیز با «اورهان پاموک» به صحبت نشست.
چطور کتاب به موزه تبدیل شد؟
نوشتن رمان موزه معصومیت محدودیتهای زیادی داشت. در عین حال که به موزه فکر میکردم رمان را مینوشتم. فکر میکردم در هر صفحه داستان باید اشیایی برای خواننده ملموس باشد. بنابراین نه تنها اشیای معمولی بلکه اشیایی که خاطرهانگیز و به داستان مرتبط هستند را در موزهای به نمایش گذاشتم. بهترین نمونه این موضوع همان وسیله به خردکنی است که اشارهای به کودتای نظامی سال ١٩٨٠ دارد. در داستان، شخصیتها
هر کدام یک وسیله میوه خردکنی در دست دارند که سربازان به اشتباه فکر میکنند آنها مجهز به سلاح هستند. هر شیء موجود در موزه، با یک داستان کتاب مرتبط است. اگر این اشیا را پشت سر هم در یک خط قرار بدهید، این اشیا یک داستان بلند یا رمان خواهد شد که حالا تبدیل به فیلم شده است.
فیلم به نوعی درباره توسعه سریع استانبول از تباهی به نوسازی است. این مدرنسازی را نخستوزیر ترکیه «رجب طیب اردوغان» تشویق کرد. در فیلم به تظاهرات که در پارک گزی واقع در میدان تقسیم صورت گرفت هم اشاره میشود. این روزهای استانبول و اردوغان در ذهن تو چقدر به یکدیگر متصل هستند؟
ما به ساختمانها، میدانها، آثار تاریخی، درختها و پارکهای شهرمان وابسته هستیم چون اینها خاطراتمان را برایمان زنده میکنند. تنها از طریق اشیا میتوانیم خاطرات را به یاد بیاوریم و دوباره آنها را تجربه کنیم. ما فقط ته سیگارها، نمکدانها یا زیرسیگاریها را در زندگی روزمرهمان نمیبینیم بلکه درختها، پارکها و ساختمانها را هم میبینیم. این چیزها باعث به یادآوردن خاطراتمان میشوند. اگر مثل من ۶٣ سال در شهری زندگی کنید، این شهر مبدل به فهرستی میشود که هر کدام به خاطرهای اشاره دارد. اما وقتی حیات این آثار تاریخی و درختان کمکم به نابودی نزدیک میشود، اول از همه انرژی و خشمی شخصی برای نگهداشتن این اشیا به ما دست میدهد. مثل یک سگ که حواسش به شکمش است. بقای این اشیا برای ما خیلی مهم است. این مساله به غریزه برمیگردد. این اتفاق در گزی پارک بُعدی سیاسی پیدا کرد و اداره آن از دست اردوغان خارج شد و آن پارک سبز کوچک به خشم اردوغان مرتبط شد. اما خشم علیه اردوغان تنها درباره نابودی استانبول نیست. در واقع یک موضوع کم اهمیت است.