این مقاله را به اشتراک بگذارید
روباهها را از ما بگیر
نمایشنامه «روباههای کوچک» لیلین هلمن با ترجمه آزاده شاهمیری تازهترین عنوان مجموعه «جاماندهها» است که توسط نشر قطره منتشر شده است. «جاماندهها» مجموعهای است که میکوشد نمایشنامههای جریانسازی که از سیر ترجمه به فارسی جا ماندهاند را ترجمه و منتشر کند و «روباههای کوچک» هجدهمین عنوان این مجموعه است. این نمایشنامه در ابتدایش با سطری از «غزل غزلهای سلیمان» شروع میشود: «روباهها را از ما بگیر، روباههای کوچک را، که تاکستانها را حرام میکنند، چرا که انگورهای تاکستانهامان شکوفه زدهاند.»
«روباههای کوچک» که به آرتور کوبر و لوئیس کراننبرگر تقدیم شده، برای اولینبار توسط هرمان شاملین در تئاتر ملی شهر نیویورک به صحنه رفت. محمد رضاییراد برای ترجمه این نمایشنامه سهپردهای، نقدی نسبتا مفصل نوشته و در آن به ویژگیهای مختلف این نمایشنامه پرداخته است. او «روباههای کوچک» را به لحاظ سنت دراماتیک به نمایشنامههای خوشساخت مربوط دانسته که همان سنت رئالیسم ایبسنی را ادامه میدهد: «اما تعلق نمایشنامه هلمن به رئالیسم خوشساخت و روایت دراماتیک بدون حفره و شکاف، امروز تا حد زیادی راه را بر تفسیر این اثر میبندد. اتکای نمایشنامه به نحوهای از روایت، که بر داستانگویی و طرح و توطئهای ارسطویی استوار است، امروز از نمایشنامه روباههای کوچک اثری نحیف میسازد.» رضاییراد در مقالهاش به این نکته اشاره کرده که اگرچه لیلین هلمن داستانگوی بسیار قدرتمندی است و نمایشنامه قبلی او با نام «ساعت بچهها» با ۶٩١ اجرا یکی از پربینندهترین نمایشهای دوران خود بود، اما با اینحال آثار او و از جمله «روباههای کوچک» به لحاظ طرح بازی و موقعیت نمایشی قدرتمند نیستند. او البته این ضعف را وابسته به سنت دراماتیکی میداند که هلمن متعلق به آن بوده است. به زعم او، در تئاتر برادوی، این ناتوانی عین توانایی است: «در این سنت، استحکام داستانی روایت بیش از طراحی بازی و موقعیت نمایشی اهمیت دارد. یوجین اونیل بیش از آنکه به دلیل درام خداوندگار روان شناخته شده باشد، به دلیل درامهای رئالیستیاش شناخته میشود؛ امروز نمایشنامه کامینورئال به دلیل همین دور بودنش از سنت درام واقعگرایانه ناشناختهترین و کم اجرا شدهترین درام تنسی ویلیامز است.» نمایشنامه «روباههای کوچک» و دیگر آثار لیلین هلمن متعلق به همین سنت نمایشنامهنویسی است. رضاییراد در ادامه مقالهاش به این مسئله اشاره کرده که «روباههای کوچک» میان درامی دوراننگار و درامی خانوادگی سرگردان است و هلمن در نهایت درام خانوادگی را برگزیده است و البته این سنت درام واقعگرای آمریکایی است که این انتخاب را به او تحمیل کرده است. هلمن در «روباههای کوچک» اگرچه موفق شده تصویر طبقه نوخاسته را به خوبی ترسیم کند، اما پروژه خود را تا انتها پیش نبرده و در ترسیم آریستوکراسی جنوب ناتوان مانده است. رضاییراد درونمایه سیاسی نمایشنامه هلمن را در قرابتی آشکار اما نه چندان مستحکم با سنت فکری لوکاچ و مارکسیسم تلقی کرده و دلیل آن را هم تحلیل جامعهشناسانه دوپاره هلمن از واقعیت اجتماعی دوران خود دانسته است.