این مقاله را به اشتراک بگذارید
مل بروکس و پنج کمدی ماندگارش
شوخی با دنیا
مل بروکس یکی از بزرگان سینمای کمدی است؛ کارگردانی که حالا دیگر خیلی پیر شده و شاید خیلیها فراموشش کرده باشند اما او جزء اولین کسانی بود که شروع کرد به ساخت پارودی یا بهتر است بگوییم فیلمهایی که کمدیبودنشان از دستانداختن فیلمها و آثار ادبی دیگر ناشی میشد. البته کار بروکس مسخرهکردن خشکوخالی آثار هنری دیگر نبود. در فیلمهایش یکجور طنازی همراه با نقد خرافات و باورهای غلط وجود دارد که باعث میشود فیلمهایش مخصوصا آنهایی که در دهه ١٩۶٠ و ١٩٧٠ ساخته، هنوز هم دیدنی، مفرح و خندهدار باشند. بد نیست بدانید این کارگردان، بازیگر و نویسنده ٨٩ساله جزء معدود کسانی است که مهمترین جوایز دنیای موسیقی، تئاتر و سینما یعنی جوایز امی، گرمی، اسکار و تونی را به خانه برده است. اسکار او برای بهترین فیلمنامه برای «تهیهکنندگان» است. او در فهرست صد کمدی برتر تاریخ سینما که از سوی مؤسسه فیلم آمریکا منتشر شده، سه فیلم دارد که همگی در میان٢٠ فیلم برترند و این فیلمها «زینهای شعلهور»، «تهیهکنندگان» و «فرانکنشتاین جوان» هستند. البته در این فهرست جای «فیلم صامت» (شوخی بروکس با سینمای صامت و نظام هالیوود در فیلم تماما رنگی که داستانش در دهه ١٩٧٠ میگذرد ولی صامت است) خالی است. بروکس در سالهای اخیر که سنش بالا رفته، کمکار شده و بیشتر صداپیشگی میکند و تازهترین کارش صداپیشگی شخصیت ولاد در انیمیشن «هتل ترانسیلوانیا ٢» است.
«تهیهکنندگان» / ١٩۶٧
اولین فیلم مل بروکس که امروز اثری افسانهای بهشمار میرود. فیلمی که براساس نمایشی موفق ساخته شد و داستان دو بازیگر تئاتر برادوی است که بدترین نمایش تاریخ را روی صحنه میبرند تا حال سرمایهگذار را بگیرند و در کمال تعجب، نمایش بسیار موفقی میشود. فیلم المانهایی دارد که بعدا در فیلمهای بروکس تکرار شدند از جمله شخصیتهای کاریکاتوری، شوخیهای کلامی و شوخی با موضوعات حساسی مثل هیتلر! راجر ابرت گفته است این فیلم مثل بمبی بود که برداشت مخاطب از «باادبی» را ویران میکرد.
«زینهای شعلهور» / ١٩٧٣
بروکس با این فیلم و باز هم با همراهی جین وایلدر که در تعدادی از فیلمهای او بازیگر ثابت بود (از جمله «تهیهکنندگان»)، یکی از موفقترین فیلمهای خود در گیشه را ساخت؛ فیلمی که ٧٠ سال سنتهای ژانر وسترن را به تمسخر میگرفت؛ فیلمی که در آن کلانتر شهر یک سیاهپوست است و مارک زین سوارهایش گوچی است؛ فیلمی ٩٠ دقیقهای که شهردارش با چشمانی لوچ دوست دارد پینگپنگ بازی کند. شوخیهای کلامی فیلم بههمراه کنایههای ریزودرشت بروکس به نژادپرستی فیلم را هنوز هم دیدنی میکند؛ فیلمی که انگار کاریکاتوری است از فیلمهای جان فورد و هوارد هاکس و البته شخصیت مرد آرمانی دنیای وسترن که نقشش را جان وین بازی میکرد.
«فرانکنشتاین جوان» / ١٩٧۴
همکاری دیگر بروکس و جین وایلدر اینبار در فیلمی سیاهوسفید که ژانر وحشت را به شوخی میگیرد و مخاطبش را از خنده رودهبر میکند. فیلم درواقع پارودی «پسر فرانکنشتاین» محصول ١٩٣٩ است و فرصتی معرکه بود برای جین وایلدر تا تواناییهای خود را در عرصه کمدی نشان دهد. این فیلم فرصتی برای او فراهم کرد تا نبوغش در تبدیلشدن یک شخصیت پخمه به یک موجود هیستریک را به بهترین شکل به نمایش بگذارد. فیلمبرداری سیاهوسفید فیلم و موسیقی بهیادماندنی آن هنوز هم در خاطر دوستداران فیلم هست. پالین کیل، منتقد سرسخت، فیلم را کمدی دیوانهوار خواند و اشاره کرد که از این دست کمدیها صدسال یکبار ساخته میشود!
«ترس از ارتفاع» / ١٩٧٧
هرچند اسم فیلم به مخاطب میگوید که دارد با نسخه پارودی «سرگیجه» روبهرو میشود اما «ترس از ارتفاع» درواقع شوخی مل بروکس است با تمامی فیلمهای هیچکاک و المانهای رایج هیچکاکی. فیلم در سکانسی ماندگار حمله پرندگان فیلم «پرندگان» را مسخره میکند و بعد سراغ «روانی» میرود و صحنه قتل در حمام را با حضور دو بازیگر مرد بدریخت و البته روزنامه بهجای چاقو بازسازی میکند و در نهایت هم «سرگیجه» را با «جادوگر شهر اُز» ترکیب و مخاطب را حیرتزده رها میکند. منتقدان بسیاری بودند که به هیچکاک و مثلا ضدزنبودنش یا منطق فیلمهایش خرده میگرفتند اما هیچکدام به اندازه بروکس در این فیلم نتوانستند سنت فیلم هیچکاکی را به استهزا بگیرند. هیچکاک پس از دیدن فیلم، هدیهای برای بروکس فرستاد با یادداشتی به این مضمون: «ناقابل است، بابت تفریحی که با فیلم کردم».
«تاریخ دنیا: بخش اول» / ١٩٨١
فیلمی که تنها قسمت اولش ساخته شد شاید چون دهه ١٩٨٠ دهه فیلمهای پرخرج و علمی، خیالی بود. بروکس در این فیلم تاریخ بشریت را از ابتدا و عصر حجر تا حدود جنگ جهانی اول دنبال میکند و در این کار از هیچگونه شوخی و تمسخری دوری نمیکند. شوخیهای فیلم با «٢٠٠١: ادیسه فضایی» و تفریحش با شیوه پدیدآمدن موسیقی (که حاصل کتککاری آدمهای عصر حجر با استخوان ماموت است) تا پیدایش اولین منتقدان و بعدش شوخیهایش با دوران رم باستان بینظیر است. سکانس تفتیش عقاید فیلم در اسپانیا هنوز از گزندهترین سکانسهای کمدی سینماست و همچنین سکانس اسکی روی یخ هیتلر ممکن نیست فراموش شود.