این مقاله را به اشتراک بگذارید
یعقوب حیدری گفت قصد دارد با استناد به جملهای که آن را منتسب به صمد بهرنگی میداند که در آن از قول او نقل شده «شهریار در حیدربابا دچار کجفهمی شده است»، منظومه «حیدربابا»ی شهریار را در کتاب پژوهشی-تألیفی خود مورد واکاوی قرار دهد.
به گزارش مد و مه این پژوهشگر به ایسنا گفت: صمد بهرنگی در زمان حیات شهریار معتقد بود که کجفهمی بسیاری در حیدربابای این استاد ارجمند وجود دارد. من به عنوان یک آذربایجانی بنا دارم به بخشهایی از این کجفهمیها اشاره کنم و با نگارش اثری که راوی آن خودم هستم به این موضوع بپردازم.
او اظهار کرد: کتاب «حیدربابا» در زمره کتابهای «در گوشه این کتاب قایم شده است» قرار دارد و عنوان اصلی آن «ای کاش شهریار این کتاب را میخواند» است. من در این کتاب نگاهی جدی به منظومه حیدربابای شهریار دارم. حیدربابا دو بار توسط شهریار نوشته شده است؛ یکی در دهه ۳۰ و دیگری در دهه ۴۰، منتها در هر دو حیدربابا کجفهمیهای زیادی وجود دارد که صمد بهرنگی در یادداشت کوتاهی به آنها اشاره کرده بود. حیدربابا نمادی از ادبیات و فرهنگ و آداب و رسوم آذربایجان ایرانی است ولی در حیدربابای شهریار کاستیهای زیادی درباره این منطقه دیده میشود.
این نویسنده بیان کرد: حیدربابای شهریار برخلاف آنچه بر سر زبانها افتاده است از عمق و غنای کافی برخوردار نیست. این اثر به هیچ وجه نتوانسته است آذربایجان ایران را آنچنان که هست به تصویر بکشد؛ اگرچه استاد شهریار دو بار به موضوع حیدربابا در دو تاریخ مختلف پرداخته است. من فکر میکنم علت این قصور، دور بودن شهریار از موطن اصلی خویش است که باعث شده نتواند نگاه عمیقی به سرزمین خود داشته باشد و به ژرفای وقایع تاریخی و فرهنگی این سرزمین که در حوادث تاریخی منشأ آثار بسیاری بوده و از فولکلور بسیار قوی برخوردار است، بپردازد.
حیدری گفت: صمد بهرنگی اگرچه بسیار جوان بوده ولی به خوبی متوجه این نکته در حیدربابای شهریار شده است. من به عنوان یک آذربایجانی بنا دارم به بخشهایی از این کجفهمیها اشاره کنم. آنچه تاکنون درباره حیدربابای استاد شهریار نوشته شده بیشتر استقبالیههایی از این اثر در داخل و خارج از کشور بوده است اما من بنا دارم با استقبالیه متفاوتی به سراغ حیدربابای استاد شهریار بروم؛ با نگاهی کاملا آذربایجانی. بنابراین در این کتاب به ابعاد تاریخی، فرهنگی و برخی از باورهای مردم این خطه میپردازم.
او افزود: راوی این داستان خود من هستم. حیدربابای شهریار به طور قطع دارای نکات مثبتی است اما کاستیهای بسیار چشمگیری دارد که از استاد شهریار که اشعار بسیار زیبا و ژرفی همچون وای مادرم و هذیان دل را سروده است بعید است. شهریار در این کار خود نتوانسته است حیدربابا را آنچنان که هست ترسیم کند. این بیدقتی و یا کمدقتی از نگاه من ناشی از فاصلهای است که روح و روان او از موطن اصلی خود داشته است.
یعقوب حیدری به تازگی کار نگارش «من متولد خوابگاه سربازان روس» را به اتمام رسانده است. این کتاب اثری پژوهشی با موضوعیت «گازارما»ست. گازارما عنوان منطقهای در محله قائمشهر یا همان شاهی سابق است که در آن کارخانه نساجی وجود داشت؛ کارخانهای که مدتی نیزخوابگاه ارتش روسیه بوده است.
این کتاب هماکنون مراحل ویرایش نهایی را پشت سر میگذارد.