این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به کتاب مثل خون در رگهای من (نامههای احمد شاملو به آیدا سرکیسیان) / نشر چشمه
عشقی که رنگ کهنگی به خود نگرفت
حمید رضا امیدی سرور
هر آنچه نوشته می شود، به امید خوانده شدن مکتوب می شود؛ چه خوانندگان آن ناشناس و از لحاظ شماره پرتعداد باشد، چه آنکه تنها برای خواندن یک تن نوشته شده باشد. حکایت نامه های خصوصی نیز از این قماش است، هر چند که گاه شهرت فرستنده یا گیرنده باعث می شود که چنین نامههایی نیز (از سر کنجکاوی جماعت) خوانندههای بسیار داشته باشد.
هر چند که انتشار نامههای چهرههای نامدار دهههاست در ایران نیز باب شده است اما دراین میان وجود پاره ای ملاحظات عرفی مانع از آن بوده که تمایلی به انتشار نامه های شخصی به ویژه نامه های عاشقانه وجود داشته باشد. نه در زمان حیات که حتی پس از مرگ این چهره ها نیز کمتر بازماندگانشان به انتشار این قسم نامه ها رضا داده اند. در این میان انتشار پاره ای نامه های نیما به همسرش عالیه، نامه های جلال آل احمد و سیمین دانشور به هم و یا نامه های نادر ابراهیمی به همسرش (در کتابی با عنوان چهل نامه به همسرم) از معدود استثناء ها باشد. هرچند که به نظر می رسد حاصل کار نادر ابراهیمی بیشتر از آنکه نامههایی واقعی باشند نامه هایی ست که به نیت انتشار در قالب کتاب نوشته شده اند. بنابراین حکایت چنین اثری که با در نظر گرفتن ملاحظات و برای انتشار عمومی نوشته شده با آن نامه های که واقعا خصوصی هستند و در موقعیت های متفاوت زندگی نوشته شدهاند و عواطف نویسنده را متاثر از موقعیت های حقیقی زندگی بازتاب می دهند بسیار با یکدیگر متفاوت باشد.
اما در کنار این نامه که نویسندگان به همسرانشان نوشته اند با یک نمونه کاملا خاص هم روبهرو هستیم و آن هم کتابیست با عنوان «طاهره، طاهره عزیزم» که در برگیرنده نامههای عاشقانه غلامحسین ساعدی است به طاهره کوزه گرانی، عشق دوران نوجوانی و جوانی اش. عشقی که با کامیابی نیز همراه نبوده و این خود موقعیتی ویژه برای آن ساخته است. البته این کتاب نیز بعد از مرگ هر دوی آنها منتشر شد و طاهره کوزهگرانی که هیچوقت ازدواج هم نکرده بود این نامه ها را با دقت سالهای سال نگهداری کرده بود.
با وجود اشاره به انواع نامه های خصوصی منتشر شده، نامه های احمد شاملو به آیدا که در کتابی تحت عنوان «مثل خون در رگ های من» منتشر شده، اگر چه در گروه نامه های عاشقانه نامداران به همسرانشان جای می گیرد، اما به دلیل پاره ای ویژگی ها منحصر به فرد و مدرخور اعتناست. این مهم ناشی از شرایط خاص نویسنده و گیرنده نامههاست، زیرا علاوه بر آنکه سندی ست برای شناخت شخصیت احمد شاملو و ویژگی های عاطفی او در رابطه عاطفی با همسرش، از اهمیت ادبی نیز برخوردار است چرا که شاملو تعمدا و از سر علاقه به همسرش او را وارد جهان ادبی خود نیز کرده است. نکته ای که البته با انتقاد برخی نیز روبه رو شده است. به خصوص اینکه معشوق در شعر فارسی اغلب ابعاد معنوی و فرازمینی داشته و اگر نیز شکل زمینی یافته از دل تخیل شاعر و با ویژگی های دست نیافتنی بیرون آمده است؛ اما احمد شاملو تعمدا چنین قالب هایی را شکسته و به شکلی دیگر عمل کرده است.
باید پذیرفت که شاملو در آثارش اغلب از عشق زمینی سخن گفته و عشق معنوی اگر نگوییم هیچ، لااقل جای مهمی در شعر او نداشته است. این عشق زمین در اشعار شاملو یا در قالب عشق به همنوع و به شکلی عمومی عشق به نوع آدمی و انسان بوده است و یا اگر پای احساسات عاطفی به میان آمده و عشق به معنا متعارف آن مطرح شده، معشوق همسر شاعر و به عبارت مشخص آیدا بوده است. به عبارت روشنتر شاملو معشوق را از جهان واقعی به ساحت شعر برده و بدان ویژگی هایی اسطوره ای بخشیده است.
بنابراین پرداختن به این شکل به مایه های عاشقانه نه تنها کاری نوآورانه بلکه یک نو تابوشکنی بوده که البته هر کسی را با آن میانه ای نیست چرا که شاعر برای بازتاب دادن جهان عاشقانه در شعرش بخشهایی از خصوصی ترین عواطف خود را به زبان شعر عمومیت بخشیده است. البته در این جا بحث ما درستی یا نادرستی کار شاعر نیست چرا که این انتخاب خود او بوده و به شکلی کاملا آگاهانه و مکرر صورت پذیرفته است. چنانکه از اشعار پراکنده شاعر که بگذریم نا آیدا بر پیشانی سه کتاب مهم کارنامه این شاعر نیز نشسته است و بارها در دل اشعار او نیز تکرار شده است.
بحث عشق در اشعار شاملو ماجرایی ست درازدامن و نیازمند بررسی جدی که در این مختصر نمی گنجد، اما باید گفت که انعکاس این عواطف عاشقانه در اشعار شاملو تنها حاصل شور و عواطف روزگار جوانی شاملو نبوده و با گذر زمان نه تنها زنگار نگرفته و به سردی نگراییده که از شور و عمق بیشتری نیز برخوردار شده است. تا این حد که در سالهای پایانی عمر نیز شاملو در یکی از اشعارش که به آیدا اشاره می کند، او را با توصیفی چنین تاثیر گذار مورد خطاب قرار می دهد: «واقعه نخستین دم ماضی»
چنانکه گویی برای او همه چیز از لحظه ورود آیدا شکل گرفته است:
شگفتا که نبودیم
عشق ما در ما حضورمان داد
…..
با توجه به چنین شرایطی باید گفت دور از انتظار نیست که انتشار نامه های شاملو به آیدا برای علاقمندان پرشمار آثارش جذاب و کنجکاوی برانگیز باشد. کنجکاوی در این باب که معشوق اسطوره ای شعر شاملو در زندگی واقعی این شاعر چگونه طرف صحبت او بوده است.
کتاب «مثل خون در رگهای من» که به تازگی به همت نشر چشمه به بازار آمده و به سرعت نیز تجدید چاپ شده است در برگیرنده ۲۰ نامه است از احمد شاملو به آیدا سرکیسیان. ۱۵ سال که از مرگ این احمد شاملو می گذرد اما آیدا که گیرنده نامه ها بوده چنانکه خود اشاره کرده تمایلی به انتشار زودهنگام این نامه ها نداشته است؛ لااقل تازمانی که خود در قید حیات بوده، نمی خواسته اجازه انتشار این نامهها را بدهد او حتی در گفتگوهایی که در طول این سالها به بهانه های مختلف با او انجام شده اشاره روشنی به وجود چنین نامه هایی نکرده است. هر چند که امکان وجود آنها چندان هم دور از ذهن نبوده است. اما چه بسا او نیز همانند بسیاری دوست داشته چنین بخشهایی از رابطه شخصی اش با همسرش عمومیت نیافته و تنها نزد خود باقی بماند.
حسن کیاییان مدیر نشر چشمه در مقدمه کتاهی که برای این کتاب نوشته به این نکته اشاره دارد که آیدا به واسطه اصرار بسیار زیاد و خستگی ناپذیر او به انتشار این نامه ها رضایت داده است. سرانجام آیدا هم که قضیه نامه ها را لو رفته دیده به این امر رضایت داده است و حالا ناشر این بیست نامه را در قالب کتابی شکیل و برخوردار از کتاب پردازی مقبول به بازار عرضه کرده است.
محتوای نامه ها گذشته از وجوه جذاب آن که ناشی از ادبیت نثر شاملو و عواطف شور انگیزی که به تاثیرگذاری این نثر افزوده است، از جنبه های مختلفی قابل بررسی ست به خوص برای آنها که روی اشعار شاملو کار تحقیقی انجام می دهند. اشاره کردیم رابطه عاطفی و عاشقانه احمد شاملو و آیدا سرکیسیان از بارزترین جنبه های شعر و زندگی این شاعر است که حتی در حوزه زیستی شاعر نیز تحول آفرین بوده است. زیرا گذشته از ردپای حضور آیدا در پاره ای اشعار مهم شاعر، حضور آیدا در زندگی شاملو و اداره و مدیریت آن نقش بسیار زیادی در افزوده شدن به دستاوردهای زندگی احمد شاملو داشته به خصوص در زمینه مطالعات و پژوهش های گسترده این شاعر و تالیف آثارش که گاه توان انجام آن توسط یک فرد باورپذیر به نظر نمی رسد.
بی شک چنانکه خود شاملو نیز بارها اشاره کرده و حتی رد آن را در نامه های او به پسرش سامان (در کتاب امید آفتابی من از همین ناشر) نیز می توان یافت، اگر آیدا نبود چه بسا شاملو نیز از از چنین سرنوشت و باروری ادبی برخوردار نمی شد.
در لابلای نامه های پراحساس منتشر شده در این کتاب نه تنها فضای حاکم روابط احساسی شاعر که برخی از حوادث و رخ دادهای ادبی و سیاسی زمانه را نیز میتوان مشاهده کرد. به طور خلاصه این که نامه های منتشر شده گوشه هایی از زندگی احمد شاملو را نیز منعکس می کنند. در انتهای کتاب تصاویر برخی از این نامه ها نیز منتشر شده است، نامه هایی که تاریخ اولین آن به هفتم خرداد ۱۳۴۱ برمی گردد که ایام تازگی آشنایی و رابطه شاملو و آیداست و آخرین آن در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۳۵۴ نوشته شده است. بازخوانی این نامه تاکیدیست بر آن نکته ای که در ابتدای این نوشته نیز مورد اشاره قرار گرفت رابطه ای شور انگیز متداوم از عشقی که گویی رنگ کهنگی به خود نگرفت.
نقل از الف کتاب
1 Comment
عرفان
قید حیاط؟! یک جور قید جدید محسوب میشه؟