این مقاله را به اشتراک بگذارید
گفتوگو با «ر. اعتمادی» درباره پاورقینویسی مجازی و مکتوب
جنازه کتاب را بر دوش گرفتهایم
تکنولوژی به کمک پاورقی آمده است
ر. اعتمادی یکی از نویسندگانی است که کتابهایش قبل از انقلاب جزو کتابهای پرفروش حوزه داستان بودهاند. ۲۸ کتاب ر. اعتمادی تاکنون چاپ شدهاند که ۱۸ تای آنها قبل از چاپ به صورت پاورقی هفتگی در مجله اطلاعات هفتگی و جوانان منتشر میشدند. به گفته نویسنده همگی رمانهایش بر پایه شخصیتهای واقعی شکل گرفتهاند. به عنوان نمونه ماجرای شهرزاد شخصیت و داستان کتاب شب ایرانی اعتمادی از خبری که در روزنامه بیلد آلمان منتشر شد الهام گرفته شده است. رمان عالیجناب عشق او که سال ١٣٨١، نخستین بار توسط نشر شادان به چاپ رسید، در سال ۱۳۹۱ برای پانزدهمین بار تجدید چاپ شد. اعتمادی بنیانگذار و سردبیر نخستین مجله با مخاطب ویژه نسل جوان ایران بود. مجله جوانان از نشریات موسسه اطلاعات در سالهای دهه ۴٠ و ۵٠ با سردبیری او به یکی از پرفروشترین مجلات ایران تبدیل شد. او داستانهای پاورقی زیادی در مجلات منتشر کرده.همین بهانهای شد تا با او درباره امکاناتی که فضای مجازی برای انتشار این داستانها میدهد صحبت کنیم. او ترجیح میدهد که داستانهایش را به شکل کتاب چاپ کند تا اینکه قبل از انتشار آنها را در فضای مجازی نشر دهد.
به نظرتان پاورقینویسی در ادبیات الان چه وضعیتی دارد؟
عدهای فکر میکنند پاورقینویسی مرده است، اما من معتقدم که پاورقینویسی نمرده بلکه فقط تغییر شکل داده است. امروز پاورقینویسی مخاطبان میلیونی دارد، آن هم با سریالهایی که از تلویزیون پخش میشود. به نظر میرسد در دنیای امروز، تلویزیونهای ایرانی و جهانی پاورقینویسی را از مجلات گرفته و اسمش را سریال گذاشتهاند، در واقع سریال همان پاورقینویسی مطبوعات است. در گذشته سریالها، هفتگی در مجلات منتشر میشد، اما الان هر شب آنها میتوانند به تلویزیون بیایند.
در واقع از نظر شما سریالهای تلویزیونی همان پاورقیهای مجلات هستند اما رسانه آن عوض شده است؟ وجوه اشتراک این سریالها با پاورقیهای گذشته چیست؟
بله همینطور است. در گذشته پاورقینویسی در تیراژهای بالا در سریالهای مطبوعاتی چاپ میشد و همه با علاقه عجیبی آنها را دنبال میکردند، حالا همین علاقه به پاورقی را در سریالهای تلویزیونی میبینیم که مردم هر شب پای شبکههای مختلف نشسته و سریالها را تماشا میکنند، اما تفاوت عمده پاورقیهای مطبوعاتی با پاورقیهای سریالهای تلویزیونی این است که در پاورقی مطبوعاتی، خواننده کارگردانی و تصویرپردازی قهرمانان را در مغز خود انجام میداد به همین دلیل خواننده علاقه بیشتری به مطالعه مییافت و هرگز آن پاورقی فراموشش نمیشد، اما بیننده پاورقی سریالی تلویزیونی هیچ نقشی در جریان گذر حوادث داستان ندارد و فقط یک تماشاچی صرف است، به همین دلیل ببینده سریالهای تلویزیونی در پایان به کلی آنها را ترک میکند، ولی پاورقیهای مطبوعاتی سالها در ذهن خواننده باقی میماند. هنوز بعد از چهل سال که از پاورقیهای خود من میگذرد بعضی از خوانندگان قدیمی هنوز درباره سرگذشت قهرمانان پرسوجو میکنند حتی جزییاتی را به یاد میآورند که خودم فراموش کردهام. این موضوع به این خاطر است که از طرفی پاورقینویسی یا به عبارت دیگر قصههای دنبالهدار یک اثر ادبی کامل بودند و پس از اتمام، پاورقیهای پرخواننده به صورت یک اثر ادبی، کتاب و جاودانه میشد. بسیاری از نویسندگان مشهور جهان نظیر داستایوفسکی، تولستوی، چارلز دیکنز، بالزاک، رومن رولان، سامرست موام، جک لندن، هوگو و… ابتدا آثارشان به صورت پاورقی در روزنامهها و مجلات منتشر میشد و بعد به صورت کتاب در اختیار علاقهمندان قرار میگرفت. بنابراین پاورقینویسی را نویسندگان بزرگ جهان پایهریزی کردند و به راستی یک پاورقینویس باید از آنچنان قدرت قلم برخوردار باشد که خواننده را از یک هفته به هفته دیگر بکشاند.
شما به تغییر شکل پاورقینویسی اشاره کردید، امروز با پیشرفتهای تکنولوژی و امکانات فضای مجازی میتوان انتظار داشت که اینگونه داستانها خوانندگان بیشتری در این فضاها داشته باشند؟
به عقیده من پاورقی حتی امروز میتواند با ابزار مدرن طرفداران بیشتری داشته باشد و در ایران هم این موضوع دارد باب میشود، امروز پاورقی وارد عصر اینترنت شده است و خیلیها داستانهایشان را بهطور روزانه در اینترنت منتشر میکنند. در هر حال مثل خیلی چیزهای دیگر در این دنیا ماهیت همان است، شکل عوض شده است. تکنولوژی به کمک پاورقی آمده است، اگر یک پاورقی در یک روزنامه یا مجله تعداد معین و محدودی خواننده داشت حالا در سریالهای تلویزیونی گاهی میلیونها بیننده دارد، ولی تاکید میکنم که خواندن پاورقی در مطبوعات مزایایی داشت که دیدن سریالها یا خواندن در فضای مجازی ندارد. گاهی سریالها خیلی زود فراموش میشوند، ولی خواندن اثر در اذهان میماند.
در کنار این موضوعاتی که مطرح کردید یکی از مزایای پاورقیهایی که در فضای مجازی منتشر میشود ارتباط نویسنده با مخاطب است؛ امکانی که در گذشته سختتر و کمتر بوده است.
در پاورقینویسی گذشته خواننده با نویسنده بهطور خودکار ارتباط برقرار میکرد. همانطور که گفتم خواننده در ذهنش همان کاری را میکرد که کارگردان یک سریال انجام میدهد، به همین جهت خوانندگان با نویسندگان تماس میگرفتند و نویسنده هم حس میکرد که چه حد موفق شده است. در سالهای بین ١٣٣۵ تا ١٣۴٠، مرحوم حسینقلی مستعان یکی از نخستین و موفقترین پاورقینویسان ایران، داستانی به نام «آفت» در مجله تهران مصور مینوشت و قهرمان این داستان اسمش «آقابالاخان» بود. در تمام تهران از او حرف میزدند و مردم منتظر بودند که هفته دیگر بر سر آقا بالاخان چه خواهد آمد یا داستان دنبالهداری به نام «ده قزلباش» که حسین مسرور در روزنامه اطلاعات مینوشت تیراژ اطلاعات را بسیار بالا برده بود و مردم هر روز میخواستند بدانند بر سر این ده قزلباش چه آمده است. در گذشته ارتباط مردم با نویسنده بسیار نزدیکتر بود. به نظرم اتفاقا حالا با وجود ابزار مدرنتر ارتباط خیلی کم است و بسیاری مردم نمیدانند و نمیخواهند ببینند چه کسی آن را به وجود آورده است. شهرت داستانی که نویسنده خلق کرده را هنرپیشهها میبرند و اغلب هنرپیشهها هم از یاد میبرند چه کسی آنها را خلق کرده است.
با وجود این مزایایی که گفتید چرا امروز روزنامهها و مجلات رغبتی به انتشار داستان پاورقی ندارند؟
در دوره پس از انقلاب، روزنامههایمان بیشتر سیاسی شدند، بنابراین در آنها جای پاورقی نیست. مجلات هم دو هفتگی در میآیند و مجلهای که هر هفته منتشر شود خیلی کم است در حالی که پاورقی باید تداوم داشته باشد و خواننده سوژه را از یاد نبرد، عملا به این جهت پاورقی در مجلات جایی پیدا نکرده است، به خصوص پاورقینویسانی که پیش از انقلاب بودند دیگر کار نکردند و اگر کار میکردند چون مایه اصلی پاورقینویسی عشق است در دوره انقلاب دیگر عشق حرف اول را نمیزند. حتی امروز چون دستمایه اصلی داستانهای من عشق است اغلب اجازه چاپ نمیگیرد. بیش از ١٠ کتاب در وزارت ارشاد دارم که اجازه چاپ نگرفته است. حتی کتابهایی که در دورهای مجوز گرفت به آنها هم اجازه چاپ نمیدهند. این دلایل باعث شد که پاورقی از دور خارج شده و مردم سریالهای تلویزیونی نگاه میکنند. ببیند که سریالهای ترکی که از ماهوارهها پخش میشود چگونه خانوادهها را محصور خود کرده است زیرا مایههای اصلی آنها عشق است. اصولا پاورقی بر اساس زندگی خانوادگی آدمها و به خصوص با دستمایه عشق است.
شما چرا از فضای مجازی برای انتشار کتابهایتان استفاده نمیکنید؟
بیشتر دوست دارم که کتابهایم مستقلا چاپ شود، اما با وجود قولهایی که دادهاند وضعیت چاپ بسیاری از آنها نامعلوم است. نویسندههایی که مردم با نامشان آشنا هستند باید آثارشان چاپ شود ضمن اینکه کتابهای من همیشه تیراژ بالا داشتهاند. در فضایی که تیراژ کتاب پانصد تا هزارتا است باید روی این موضوع حساب کنیم چرا که مردم روی اسم نویسنده کتاب میخرند. نویسنده پر تیراژ خواننده میآورد. الان جنازه کتاب را بر دوش داریم و این زیبنده یک ملت نیست.
اعتماد