این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
نقد فیلم چهارشنبه (سروش محمدزاده)
مدار بسته
مهرزاد دانش / فیلم
اختلاف چند خواهر و برادر بر سر بخشیدن قاتل پدر خانواده و یا اعدام او، گره اصلی ماجرا است. اما هر گره، معطوف به علتی است. چرا باید برادر کوچک خانواده این قدر سرتق و مصر باشد که الا و لابد اعدام باید انجام گیرد؟ فیلم پاسخی برای این پرسش ندارد. به جایش برادر کوچک را راهی کوچه و خیابان میکند تا سهمالارث برادرش را بابت دیه تهیه کند. اما این راهی شدن هم منطق مشخصی ندارد. به غیر از گره میانی فیلم (روشن شدن وضعیت بارداری خواهر کوچک) که تا حدی حالوهوای فیلم را عوض میکند و گره اولیه را گسترش و شدت میبخشد، مابقی فیلم عبارت است از رفتن برادر کوچکتر نزد آدمهای گوناگون برای تأمین پول و غرولندهای برادر بزرگتر پای تلفن و نق و نالههای دو خواهر نشسته در خانه. این روند، فیلمی را که میتوانست به دلیل موضوع پرالتهابش، بسیار پویا باشد، عملاً در مداری از تکرار و ایستایی قرار داده است.
بله… بازیها خوب است، دو گره فیلم خوب به هم ربط داده شده است، ولی وقتی داستان پر و پیمان نباشد، این عناصر هم چندان یاریگر نیستند. پایان فیلم هم ای کاش به جای ورود به خانهی همسایه در پی حضور عروس و داماد در آن، با باقی ماندن در همان خانهی شخصیتهای اصلی داستان شکل میگرفت و نهایتاً صدای شادی و پایکوبی همسایه از بیرون به داخل خانه سرایت میکرد تا تقابل بهتزدگی ساکنان این خانه با سرور همسایهی کناری، به شکل هنرمندانهتری نمود پیدا کند.
****
نقد فیلم چهارشنبه ساخته سروش محمدزاده
سحر عصر آزاد / اعتماد
«چهارشنبه» نخستین فیلم سروش محمدزاده است که به موضوع قصاص و درگیری یک خانواده برای راضی کردن برادر کوچکشان برای گرفتن پول دیه و بخشش قاتل پدر میپردازد؛ موضوعی که در سینمای ایران به خصوص در سالهای اخیر تازگی ندارد و تنها یک زاویه دید جدید میتواند آن را احیا کند.
با این رویکرد فیلم از گره کلیشهای درگیری میان خانواده قاتل و مقتول برای گرفتن رضایت گذر کرده و به درگیری چند خواهر و برادر برای راضی کردن برادر کوچکشان میپردازد تا از خون پدر بگذرد و سطح جدیدی از روابط را وارد قصه و فیلم کرده است.
اما در همین مسیر، فیلم رفت و برگشتهای تکراری و غیردراماتیکی دارد که باعث درجا زدن درام در یک موقعیت و ساکن شدن این قصه ملتهب میشود.
به خصوص حجم زیاد دیالوگهای فیلم که به نوعی قرار است اطلاعات را مرور کرده و علامت سوالی برای مخاطب باقی نگذارد، به دام تکرار افتاده و جان اصلی درام را میگیرد. بازی بازیگران حرفهای فیلم همچون شهاب حسینی از نقاط قوت این فیلم تجربی محسوب میشود.
****
گفتوگو با سروش محمدزاده کارگردان فیلم «چهارشنبه»
«چهارشنبه» واقعیت زندگی امروز مردم است
صبا شادور
این اثر نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند سروش محمدزاده است. او پیش از این ساخت هفت فیلم مستند و تدوین بیستودو مستند و همچنین تدوین پنج فیلم ویدیویی را برعهده داشته است.
محمدزاده معتقد است که سینما از دل واقعیتهای جامعه میآید و فیلم «چهارشنبه» هم واقعیت زندگی مردم است.
در خلاصه داستان فیلم آمده است: آنها نمیدانستند اتفاقی میافتد که چهارشنبه را برایشان روزی متفاوت خواهد کرد….
در این فیلم بازیگرانی چون شهاب حسینی، نسیم ادبی، آرمان درویش، هستی مهدوی، امیرحسین شام بیاتی، الهام حاجفتحعلی، گیتی قاسمی، نیما راد، پیام اینالویی، رسول ادهمی، فرخنده فرمانیزاده، فرهاد محمدی، فرشاد محمدی و … بازی میکنند. گفتوگو با این کارگردان سینما را با هم میخوانیم.
*****
آقای محمدزاده داستانی که برای فیلم خود «چهارشنبه» انتخاب کردهاید، داستانی است که امروزه در واقعیت و در جامعه امروزی هم شاهد آن هستیم، چه طور شد که این داستان را تبدیل به فیلم کردید؟ با توجه به حساسیتهایی که درباره موضوع قصاص در جامعه وجود دارد؟
امروزه سینما این قابلیت را دارد که فیلمها را با توجه به نزدیک بودن به اتفاقات جامعه نشان دهد. «چهارشنبه» بارها باعث میشود تا مخاطب خود را در جایگاه یک خانواده و آدمها قرار دهد. موضوع اصلی این داستان این است که پدر یک خانواده در مراسم عروسی به قتل میرسد و بعد از دو سال که حکم قاتل آمده، بین سه تا از فرزندان و یکی از فرزندان اختلاف پیش میآید و آن یک نفر که کاراکتر اصلی است در مقابل سایر اعضا میایستد و اصرار دارد که حرف خودش را به کرسی بنشاند و به همین خاطر مشکلات زیادی برایش پیش میآید.
فیلم با عروسی شروع میشود و با نمایی از ورود عروس و داماد به پایان میرسد. این آغاز و پایان قرار است تلخی داستان فیلم را بگیرد؟
بههرحال ما شاهد داستانی تلخ هستیم در طول فیلم؛ اما اینکه یک داستان را چه طور روایت کنیم و به یک نقطه منطقی برسانیم تا مخاطب هم خسته نشود، واقعا در سینما مهم است. ریتم مسأله جدی است؛ چون میدانم مخاطب امروز حوصله وقت تلف کردن در سینما را ندارد. اما رسیدن به یک ریتم مناسب خیلی سخت است و سالها زمان میبرد. از فیلمنامه شروع میشود و باید ریتم را رعایت کنی تا برسی به عناصر فیلم و کنار هم درست بچینی؛ درنهایت در تدوین نتیجه کار مشخص میشود. در تدوین همه چیز لبه تیغ است؛ چون ریتم ذهنی خودم ریتم تندی است مدام این نگرانی را داشتم که این ریتم تند آسیب به دریافت مخاطب نزند. امروز که به فیلم نگاه میکنم، میبینم باید از فیلم فاصله بگیرم. من اعتقاد دارم نفس کشیدن در سالن سینما مفهومی ندارد چون مخاطب آمده فیلم ببیند و کار دیگری ندارد.
رنگ فیلم عمداً رنگ سردی انتخاب شده که غم و فضای حاکم بر داستان را به مخاطب نشان دهد؛ ولی فکر نمیکنید این مخاطب را خسته میکند؟
بعد اتمام فیلم میتوان گزینههای دوم و سوم گذاشت ولی در حین تولید نه. از ابتدا مدیر فیلمبرداری پیشنهاد داد و من قبول کردم و نتیجهاش را هم دارم میبینم.
این فیلم با سرمایه مستقلی ساخته شده است؟
شهاب حسینی سرمایهگذار معنوی فیلم هستند. ایشان به خاطر بازی خود دستمزدی دریافت نکردند و قبل از همکاری با من و این فیلم هم سرکار عادل یراقی بودند و در فیلم ایشان بازی کردند. چون دوست دارند که به نسل تازهکار هم کمک کنند. خیلی به جوانها کمک میکنند. اگر بخواهیم دستمزد آقای حسینی را پرداخت کنیم به یک بودجه هنگفت نیاز داریم و ایشان به همه لطف دارند.
فیلم را با پروانه ساخت ویدیویی ساختید؟
بله؛ فیلم پروانه ساخت ویدیویی دارد و به همین دلیل هم فیلم را به هنر و تجربه ارایه کردیم؛ چون «چهارشنبه» یک فیلم کلاسیک قصهگو است و روایت ساده و روانی دارد و با چیزی که از هنر و تجربه انتظار میرود، همخوانی ندارد. خوشبختانه «چهارشنبه» در این بخش پذیرفته شد. من نمیدانم چه ویژگی در فیلم ما دیدند که انتخابش کردند؛ چون فیلم ما مدل تجربی یا ضدقصه ندارد. بازیگر چهرهای هم جز شهاب حسینی نداریم اما فیلم از فضای سینمای بدنه و تجاری هم دور است. قصه تلخی دارد و این تلخی البته به معنای سیاه بودن نیست. خوشحالم که در جشنواره فیلم فجر و در بخش هنر و تجربه حضور داریم.
شهروند
‘
6 نظر
مریم
فیلمی پر از پرخاشگری و توحش و ناهنجاری…آدمهایی که از مکالمه عادی و ایجاد رابطه انسانی و عقلانی عاجزند و برادرهایی که مدام برای همدیگر و برای بقیه افراد خانواده خط و نشون میکشند, ..یه ساعت و نیم از عمرم هدر شد, کاش سینمای ما بجای نمایش زشتیها و توحش و عریان کردن هرچه که در بیفرهنگ ترین خانه ها میگذرد لا اقل یکبار هم نشون بده که آدمهای سالم و عاقل در مناسبتهای مختلف و شرایط بحرانی چطور رفتار میکننن,…خسته شدیم از تماشای دیوانگان…!
زهرا
همه ی فیلم تکراری بود هر دو دقیقه یکی زنگ خونه رو میزد و یه دعوای جدید شروع میشد قسمت جذابی نداشت و داستان بی دلیل اتفاق افتاده بود به نظر من نویسنده میتونست همین اتفاقاتو تو یه روایت خیلی بهتر ایجاد کنه…
Amir.ehsann
فیلم مناسبی بود موضوع خوبی داشت بازیگری خوب شهاب حسینی و آرمان درویش بسیار خوب به چشم بیننده میومد آقای محدوی میشه گفت واقعا از پس نقش سختشون بر اومدن اما نظر کارگردان محترم در مورد این نقش که بار ها در حین فیلم منتظر این بودیم که طاهر به حد جنون برسه و به فرض دیگه به خود زنی بپردازن اما اعتدال میان جنون و کفر و ناراحتی و خانواده دوستی به زیبای به چشم میومد…
مثل بقیه فیلم های ایرانی خوشبختانه خیلی قابل پیشبینی نبود اما درد اجتماعی فیلم در قسمت های از فیلم زندگی معمولی رو از یاد بیننده میبرد که این خودش از تکنینک های کارگردانی بود و نکات مثت تر فیلم این که بیننده میتونست در حین دیدن فیلم خودش رو جای نقش اول فیلم ویا هر کدوم از نقش ها بزاره د تصمیم گیری کنه…
در آخر پایان جالبی داشت
پایان باز….
با تشکر
طيبه
به نظر من فیلم خَیلی خوبی بود.و ارزش دیدن داشت. به آسیب های اجتماعی خوب پرداخته شده و از موضوعات تکراری جدا بود. واقعا خسته نباشین
مرضیه
فراستی درون من حرفی برای گفتن نداشت. فیلم غیر قابل پیشینی بود و به نظرم توی ساخت خوب از آب در اومده بود. به عنوان یک فیلم اولی باید به کارگردانش آفرین گفت.
H
به نظر من فیلم بسیار خوبیست و به خصوص با بازی آقای شهاب حسینی بی نظیره