این مقاله را به اشتراک بگذارید
خودتان شروع کردید آقای حاتمیکیا!
پیمان مقدم
١- شما را چه شده آقای حاتمیکیا؟ باز یک جنجال دیگر درست کردید که چه بشود؟ این ژست معترض همیشگی و شناگر خلاف جریان آبتان دیگر نهتنها جالب نیست که بسیار مضحک و کاریکاتوری شده. اینکه همیشه یک پای در رکاب سیاست دارید و تا میگوییم فیلمتان فلان، زمینبازی را عوض میکنید، یقه میگیرید، خط و نشان میکشید. خب که چی؟ بله موضوع سوریه ارزشمند و حیاتی و برای کشورمان حساس و اثرگذار است اما این چه ربطی به ماهیت جشنواره فیلم و کارکرد تخصصی آن دارد. حال آنکه فیلم «جشن تولد» با محوریت محض همین ماجرا هم در بخش مسابقه هست و این یقهدرانی جدید حاتمیکیا و بازی داروغه و دانای کل که با ابزار اتهام و برچسب همراه شده، بسیار زشت و زننده است. خب بسازید استاد؛ خودتان زحمت بکشید فیلم خوب و ارزشمند از مصیبت خاورمیانه و جنگ خانمانسوز سوریه بسازید تا سینمای ایران روی سرش بگذارد. مگر هنوز سینمای ایران به احترام «بازمانده» مرحوم داد با محور فجایع فلسطین سرخم نمیکند؟ مگر سفر به چزابه، هیوا و نجاتیافتگان مرحوم ملاقلیپور با موضوع دفاع مقدس را با گوش جان نمیشنود؟ فیلم خوب بسازید تا ستایشش کنیم و روی چشممان بگذاریم. این چه توقعی است که فیلمهای ضعیف را به خاطر سوژه مقدسش از در پشتی به جشن وارد کنیم؟ جشنواره قبلی هم به بهانهای بیربط جنجال درست کردید، امروز هم مشخصا درحال بهانهگیری هستید و دلیلش اصلا و ابدا قابل درک نیست. دود موتورتان دیگر آزارمان میدهد آقای داروغه اما خودتان شروعش کردهاید. راستی چه شد که در دوره دولت قبل آنقدر ساکت و سر به زیر بودید؟
٢- کیومرث پوراحمد هم دارد ما را با خاطره خوش اتوبوس شب ترک میکند. او به همراه کمال تبریزی میروند تا به میز مهرجویی و کیمیایی ملحق شوند. نامهای بزرگی که دیگر نشانی از بزرگی در ساختههایشان پدیدار نیست و بیشتر مسبب افسوس هستند تا اینکه تماشاگر را در سالن میخکوب کنند. «کفشهایم کو» درواقع قسمت دوم شب یلداست که با سوژه مراقبت از یک بیمار آلزایمری پیوند خورده. ایدهای جذاب با پرداختی بیشباهت به شب یلدا و عاری از منطق…
٣- «وارونگی» بهنام بهزادی به گرد پای قائده تصادف نرسید. یک قصه رادیویی که با یک پایان ناگهانی و ضعیف به انتها میرسد. تنها نقطه مثبت و درخشان فیلم بازیهای متفاوت سحردولتشاهی و علی مصفاست. نمردیم و علی مصفا را در نقش منفی هم دیدیم. واقعا آقای بهزادی متشکریم!
۴- همان روز اول گفتیم که باید به احترام مصطفی کیایی ایستاد. او بیشک ناجی سینمای ایران در سالهای اخیر است. ۴ فیلم قابل احترام و پرفروش که در ۴سال گذشته سیر صعودی کیایی را ترسیم کردهاند. «بارکد» یک اثر قابل احترام جدید است که همه مختصات سینمایی کیایی را درخود دارد. او با الهام از شیوه روایت فیلم برگشتناپذیر (Irréversible ) اینبار هم با برنامه برای جذابکردن قصه و راضیکردن مخاطب اثرش پا پیش گذاشته است. تنها میماند بهرام رادان که نبود آنی که باید باشد و آقای ستاره با فیلم چفت بست نشد که نشد. انشاءالله دفعه بعد!
۵- حسین فرحبخش مدعی شده که با «آب نبات چوبی» به قصد سیمرغ آمده. خدا خودش به خیر کند. وای به روزگار هیأت داوران که آب نبات چوبی را دوست نداشته باشند. فیلم اگرچه از حداقلهایی برخوردار است اما هرچه عطاران بال بال بزند، هم به سیمرغ نخواهد رسید.
۶- نوید محمدزاده ستاره جدید سینمای ایران که با بازیهای تحسینبرانگیزش، بوی سیمرغ را شنیده هر روز با ظاهری عجیبتر به کاخ جشنواره میآید. این روزها خیلیها پچپچ میکنند که اختتامیه با چه ظاهری طرف خواهند بود؟ شنل بتمن، زره ماکسیموس یا روپوش دکتر جکیل! چند روز صبر کنید، میفهمیم…
شهروند