رفتن به محتوا رفتن به فوتر

نقد و بررسی بادیگارد ساخته ابراهیم حاتمی کیا/ دیگر کسی حوصله این حرفها را ندارد؟

7 نظر

  • مسعود
    ارسال شده 9 فوریه 2016 در 10:52 ق.ظ

    آقای امیدی سرور شما جای دیگران تصمیم نگیرید. ما هنوز حوصله شنیدن این حرفها رو داریم.
    شاید حرفای حاتمی کیا در مورد داعش رو شعار بدونید.
    اما انصافا اگه کمی منطقی و بدون بغض بررسی کنید متوجه می شید که اگه همین مدافعین حرم نمی رفتن جون بدن الان داعش تو ایران داشت می جنگید.
    بعضی مدعیان روشنفکری که از این جرأت ها ندارن برن بجنگند. ایراد هم می گیرند.
    اگه همین مدافعین نبودند بعید نبود الان ابوبکر البغدادی صدا نمی کردی خان دایی.

  • مسعود
    ارسال شده 9 فوریه 2016 در 10:53 ق.ظ

    بعضی ها باید ناموس شون حتما کنیز داعش بشه تا بفهمن خطر کجاست.

  • امیدی سرور
    ارسال شده 9 فوریه 2016 در 12:28 ب.ظ

    دوست خوبم مسعود جان
    کسی مگر صحبت از نجنگیدن کرده. بحث تفاوت روزگار است. روزگاری برای رفتن به جبهه نیاز بود با سر و صدا و تبلیغات و تجمع مردم رزمندگان راهی جبهه شوند. دلیل هم داشت باید روحیه ها حفظ می شد مبادا که تصور کنند مردم از جنگ با دشمن بعثی خسته شدند.
    اقتضای امروز اما به گونه ای ست که مدافعین حرم بی سرو صدا و آرام بروند . از اینکه بگذریم در همان زمان دفاع مقدس امثال حاتمی کیا و ملاقلی پور و خیلی های دیگر با عشق راه می افتادند سمت جبهه نه کسی خبر داشت و نه خودشان می خاستند جماعت را خبردار کنند. فیلمهای شان را که می دیدی این شور و حال و عشق در آنها موج می زد و نیاز هم به داد و بیداد نداشت.
    اما امروز بیش از آنکه فیلمها حرف بزنند و تاثیر بگذارند حاتمی کیا خودش را انداخته جلو و سعی می کند توجه ها را به آنها جلب کند.
    دم آنها که برای کمک به مردم ستمدیده سوریه به آنجا رفته اند گرم این که شعار دادن نمی خواهد.
    قدیم حاتمی کیا کارش را می کرد و نیازی نبود حرف بزند و داد و بیداد کند اما امروز به جای کار فقط حرف می زند. نمی دانم شاید من نمی توانم منظورم را برسانم.

  • علی
    ارسال شده 11 فوریه 2016 در 10:58 ب.ظ

    جناب امیدی سرور
    سلام
    خدا را شکر میکنم که در قسمت نظرات هم دست به قلم شده اید و حداقل کار من راببرای شناخت بهتر عقاید و طرز تفکر خودتانراحت تر کردید.
    جناب امیدی بزرگوار
    خیلی راحت میتوان از گفته هایتان، نظرتان را راجع به “جنگ و دفاع مقدس و سوریه” فهمید.
    چیزی که مسلم است این است که درک ارزش حقیقی اینها با این نگاه ایدئولوژیک! و روشنفکرانه امروزی جامعه (سینمایی) ما ممکن نیست.
    دوست بزرگوار
    دوستانه پیشنهاد میکنم با این تفکر سمت کارهای دفاع مقدس و پرداختن به آنها نروید. چون با این دید و نگرش، صرفا ارزش کارهایی که جوانهای این مملکت کردند و خون هایی که در این راه داده شد را پایین می آورید و اصلا تصویر دیگری از جنگ و این بچه ها ارائه میدهید.
    مسلما برای نسل ما، درک حقیقت آنچه شما جنگ می نامید خیلی سخت است. خیلی راحت میتوان “ادعای” فهم و درکش را داشت.
    ولی با این دید روشنفکرانه امروزی که متاسفانه مرجع سنجش متمدن بودن من و شماست، “نمیییشود” حقیقت دفاع مقدس و سوریه و ارزش آن بچه ها را فهمید.
    مسلما هر چه از دوران جنگ فاصله بگیریم، این درک و فهم سخت تر هم میشود. اگر روزگاری، با فیلم ساختن آرام و بی سروصدای حاتمی کیا، دغدغه اش را همه میفهمیدند، امروز با گذشت سه دهه از دفاع مقدس، کمتر کسی است که بخواهد حقیقت را بیابد. جنگ سوریه دفاع مقدس زمانه است.
    علت آنچه که شما “خود را جلو انداختن، سعی در جلب توجه کردن، داد و بیداد کردن و شعار دادن” حاتمی کیا میخوانید نیز همین است.
    “باید” برای جماعتی که سر خود را زیر برف کرده اند و یا انگشتانشان در گوششان گیر کرده است فریاد زد. “باید” غفلت عده ای و به تبع آن، انحراف این کشتی از مسیرش را فریاد زد.
    چه بسا فریاد های بزرگان این کشتی، در دید برخی شعار و در دید برخی دیگر، جو دادن برای به دست آوردن حمایت فلان حزب و جناح باشد. غافل از اینکه امثال آن پرنده برف دوست، در همه دولت ها و جناح ها در این کشتی وجود داشته و دارد.
    آری جناب امیدی سرور عزیز
    قصه این است…
    اگر کمی از بالاتر و بدون خط و مشی جهت گرفته ای نگاه کنید، خواهید دید چگونه سوراخ شدن این کشتی، کور و کر، بینا و شنوا، عاقل و جاهل، متمدن و عقب مانده، همه و همه را به نابودی خواهد کشاند…
    در پایان هم بیان چند نکته و خواهش…

    – هستیم هنوز جماعت مشتاقی که در “همین زمانه”، هم حوصله شنیدن حرف ها(و از دید شما شعار ها)ی این کارگردان را داریم، هم به لطف خدا تعدادمان زیاد است…
    دوست گرامی… مردم حامی این کارگردان مردمی هستند. پس لطفا جو ندهید…
    – هیچ جا بیان نشد که فرش قرمز ادا و اطوار و قرتی بازی غربی یا غیر ایرانی است… ای کاش توانایی درک و فهم این ۳ اصل در بعضی از مردم این جامعه وجود داشت که هر کس سلیقه و اعتقادی دارد، سلیقه و اعتقاد هر کس بر چیزی دلیل بر بد یا خوب بودن ذات آن چیز نیست، ادب و انسانیت حکم میکند به سلیقه و اعتقاد هر کس احترام گذاشته شود.
    – همه میدانیم نوک پیکانهای نقد و هجمه شخصیتیچه زمانی به سمت ابراهیم حاتمی کیا نشانه رفت… از همان زمان که اعتراض های او به اهمیت ندادن دولت جدید به حقیقت فرهنگ و جامعه اش بالا گرفت، همانها که در دولت قبلی دم از شجاعت و هنر وی میزدند، به یک باره برچسب حکومتی و سفارشی و شعاری به او زدند و او را دنباله رو فلان حزب و جناح خواندند. چرا که عقایدش با اهداف شان هم جهت نبود.
    همه شان هم میدانند حاتمی کیا خود را اسیر هیچ حزب و جناحی نکرد و دغدغه اش نظام و جوانانش بوده و هست. اما چه سود که در این کشتی کالایی که سودی برای برخی نداشته باشد، خریداری ندارد.
    بعد از عیادت وی از رهبرش که “عقیده و زندگی” اوست، این هجمه ها به اوج خود رسید. به هر حال… به پای یار ماندن بهای سنگین دارد…
    – عاجزانه تقاضا دارم از این پس در ابتدای نقدهایتان درج کنید که: نقد فیلم است یا نقد شخصیت… کمک شایانی است به جلوگیری از هدر رفتن وقت خوانندگان.
    موفق باشید

  • ناشناس
    ارسال شده 12 فوریه 2016 در 9:15 ق.ظ

    چناب امیدی؛ با نگاه شما، می توان پنداشت که تمام سینما درگیر شعار است؛ منتها، تنها کسانی که در فضای فکری ای خارج از گفتمان یک فیلم سیر می کنند، شعاری بودن فیلم اذیت شان می کند و فیلم را شعاری می پندارند؛
    همان گونه که شما آژانس و بادیگارد را شعاری می بینید و اذیت می شوید، خیلی ها از جمله من هم فیلم هایی که به زعم شما بسیار مردمی و واقع گرایانه است را شعاری می پنداریم.
    ضمن اینکه چه دلیلی دارد که همه فیلم ها مثل هم باشند؟ اگر به بعضیها باشد، بهترین جشنواره فجر، جشنواره ایست که ۲۰ فیلم سیاه و تلخ که هر کدام یکی از مفاسد اجتماعی را در خود نشان داده باشد!

  • امیدی سرور
    ارسال شده 12 فوریه 2016 در 12:39 ب.ظ

    علی عزیز
    حق با توست از این منظر که من به جای فیلم به حاتمی کیا پرداخته ام و نگفته پیدا ست که این نوشته نقد فیلم نیست. لااقل در یک تعریف درست آن. اما حالا که آن را می خوانم می بینم نکند همین نوشته فی نفسه خود نیز تاکیدی بر آنچه می خواهد بگوید.. چراکه ناخود آگاه به جای فیلم به حاتمی کیا پرداخته ام و این نشان می دهد نام جاتمی کیا از فیلمش بزرگتر بوده.
    دورن اوج حاتمی کیا آن زمانی بود که فیلمهایش از خودش مهمتر بودند اما امروز برعکس شده.
    در اینکه بعضی قسمت های فیلم بسیار خوش ساخت است شکی نیست اما آیا فیلمسازی در قد و قواره حاتمی کیا باید له همین مقدار موفقیت دلخوش باشد.
    امیدوارم فرصتی دست دهد به جای این یادداشت های جشنواره ای که بیشتر به حواشی نظر دارد خوب و مفصل به فیلم بپردازم.
    واقعا اگر حاتمی کیا فیلمی مثل گزارش یک جشن ساخته بود این جماعت مدافع امروز او (البته منظورم شما نیستید به جریانها اشاره می کنم) بار هم این طور زیر یال و کوپال او را ی گرفتند یا این که به او نسبت جاسوسی می دادند.. ما جرا پیچیده تر از این حرفهاست برادرجان

  • علی
    ارسال شده 12 فوریه 2016 در 7:49 ب.ظ

    در پیام قبلی هم اشاره کردم.
    همانطور که خودتان هم اشاره ای کردید، تمامی جریانات سیاسی زمانی که به نفع شان بود از حاتمی کیا حمایت میکردند. هیچ حزب و جناحی نگران او نیست که برایش دل بسوزاند. تنها به فکر پیشبرد برنامه های خودشان اند.
    اگر خاطرتان باشد، در ماجراهای ۸۸ و فیلم گزارش یک جشن و صحبت های حامی کیا درباره وضع جوانان و جامعه ، همین حزبی که امروز در مقابلش ایستاده اند از او حمایت میکردند و آن جناحی که امروز کوس حمایت از وی را فریاد میزند، آن زمان بایکوتش کردند.
    بد نبود به آن زمان هم اشاره ای میکردید.
    بزرگوار
    تقاضای من از شما برای خودتان است. تمام ما در برابر حرف هایمان مسئولیم. کمی بی طرف نگاه کنید، میبیند دلسوزی او برای جوانان و مردم جامعه را.
    پاینده باشید.
    یا علی

ارسال نظر

0.0/5