این مقاله را به اشتراک بگذارید
نقد فیلم «مالاریا» ساخته پرویز شهبازی
در آرزوی رهایی
ونداد الوندیپور
پرویز شهبازی با فیلمهایی که تاکنون ساخته، نشان داده که کارگردان و نویسنده کاربلدی است و سینما را میشناسد. نام او با «نفس عمیق» مطرح شد و اتفاقا آخرین کارش، «مالاریا» هم تا حد زیادی شبیه نفس عمیق است. فیلم روایتگر ماجرای دختر و پسر جوانی است که از شهرستان به تهران آمدهاند، مثل دختر دانشجوی «دربند»، با این فرق که فعل «فرار کردن» در اینجا درستتر از «آمدن» است. تم اصلی فیلم «فرار» است؛ فرار از وضعیتی که جور و مطلوب نیست. و این نگاه، یعنی «ناجور دانستن وضعیت و مایوسانه در طلب رهایی بودن» در اکثر فیلمهای شهبازی به اشکال مختلف تکرار شده: انسانها در وضعیتی نامطلوب گیر افتادهاند و در جستوجوی رهاییاند؛ رهاییای که به دست آوردنش آسان نیست. گویی آدمها، به خصوص جوانترها، در یک اپیدمی تباهکننده، شبیه بیماری مالاریا اسیر شدهاند اما در جستوجوی درمان، به سمت مردابی میروند پر از آنوفل. کاراکترهای «مالاریا»، جوانانی هستند که از جانب دیگرانی که کم و بیش خالق «وضعیت» هستند، درک نمیشوند، به حساب نمیآیند و عرصهای مطلوب دریافت نمیکنند؛ پرندگانی در قفس که راههایی برای رهایی میجویند، ولی به خاطر دشواری شرایط و تعدد موانع و خام بودن خودشان، این جستوجو و تلاش برای یافتن امکان جدیدی برای «موجود بودنی» بهتر، به عدم یا چیزی شبیه آن ختم میشود. در این میان، فیلم به تمها و موضوعاتی چون عشق، تنهایی، تضاد نسلها، روابط متزلزل فرزندان با والدین و والدین با هم، نوعدوستی، خودخواهی، دست و بالِ بسته هنرمندان گمنام و مشخصا، بیکاری و فقر آنها در جوامعی که هنر چندان تحویل گرفته نمیشود، قوانین محدودکننده و… میپردازد و در حاشیه، به یکی از مسائل سیاسی مورد توجه جامعه، یعنی توافق هستهای اشاره میکند؛ چیزی که بخش زیادی از جامعه، امیدوارانه آن را مفری برای گریز از مشقت میدانند… فیلمنامهنویس، استفاده خوبی از دوربین موبایل برای روایت قصه کرده و با این کار، علاوه بر استفاده خلاقانه فرمیک برای ساختاربندی قصه، به یکی از مهمترین ابزارهایی که مدتهاست بهشدت مورد توجه نسل جوان است اشاره میکند؛ به موبایل و اعتیاد به اپلیکیشنهای آن، که نتیجه تلاشی نافرجام برای فرار از دنیای واقعی نازیبا و تاریک به دنیای مجازی سطحی و پر از زرق و برقهای دروغین است. تمی شبیه تم خودِ فیلم، یعنی فرار. البته استفاده از دوربین موبایل در فیلم، افراطی به نظر میرسد. مهمترین نقد به فیلم، به نظرم، کشدار بودن برخی سکانسهاست که آنها را کمی ملالآور کرده. به شکل تقریبی میتوانم بگویم حداقل ١۵ دقیقه از تایم فیلم، اضافه است. در کل، شهبازی با فیلم آخرش دغدغههای معترضانه قبلیاش را تکرار کرده و اثری قابل اعتنا و دیدنی ارایه داده. پایانبندی فیلم، زیباست و البته بدبینانه و مبین نگاه سیاه و یأسآلود فیلمساز: رهایی ممکن نیست، مگر در رویایی محال و اگر هم باشد، یک رهایی مهلک است./ اعتماد