این مقاله را به اشتراک بگذارید
داستانهایی از جنس وحشت
وقتی کتاب ترسناک میخوانید، با وحشت از جا نمیپرید، هیچ اثری از جلوههای ویژه و گریم ترسناک بازیگران نیست… اما گاه قدرت قلم نویسنده آنقدر بُرد دارد که کتاب را کنار بگذارید و شاید تا چند روز جرات نکنید دوباره وارد دنیای وحشتآورش شوید.
نویسندگان ژانر وحشت با تنها ابزار خود که واژهها هستند خوانندگان را طلسم میکنند و با دست و پایی لرزان پای داستانهای تاثیرگذارشان مینشانند. اثر برخی از رمانهای ترسناک آنچنان عمیق است که خواننده را تا مدتها درگیر خود میکند.
«درخشش»
این گزارش به معرفی ۱۰ رمان معروف میپردازد که در ژانر وحشت به نگارش درآمدهاند و برخی آنقدر موفق بودهاند که سینماگران را برای ساخت فیلمی اقتباسی وسوسه کردهاند.
«درخشش» / استفن کینگ
نمیشود فهرستی از آثار ادبی ترسناک تهیه کرد و نامی از شاهکار استفن کینگ به میان نیاورد. استاد ادبیات جنایی آمریکا با فضای پرتنش و رویدادهای وحشتآور و ماورایی که پیش چشم مخاطبانش قرار میدهد، تاجایی پیش میرود که گاهی خواننده به عقل خود و شخصیتهای داستان شک میکند. داستان «درخشش» درباره پدری نویسنده است که برای کسب درآمد، نزدیکی به خانواده و صرف مدت زمان بیشتر روی کتابهایش، نگهبانی یک هتل متروک در دل کوهستان را برعهده میگیرد. پسر این مرد مشکل روانی دارد و قادر است ارواح تسخیرشده در این هتل را به چشم ببیند.
ماجرا وقتی وحشتناکتر میشود که خشونت انسانی و خاطرات تلخ کودک از رابطه نابسامان والدینش به صحنههای ماورایی داستان اضافه میشود. «استنلی کوبریک» فیلمی را در سال ۱۹۸۰ براساس کتاب کینگ ساخت که جزو آثار موفق سینمای وحشت محسوب میشود. اما جالب است بدانید که نویسنده کتاب، نه تنها از اقتباس سینمایی کتابش راضی نیست بلکه در مصاحبهای اعلام کرد که از آن متنفر است!
«تسخیرشده» / چاک پالانیک
تسخیرشده
میگویند وقتی چاک پالانیک اولین داستان کتاب «تسخیرشده»اش را در یک تور کتاب روخوانی کرد، مخاطبان چپ و راست غش میکردند. اکثر نقدهای سطح بالا و درجه پایین، این کتاب را یکجور توصیف کردهاند: «مشمئزکننده و آزاردهنده». داستان «تسخیرشده» درباره گروهی است که در سودای نویسنده شدن به دنبال آدرسی که در یک تبلیغ برای دوره سهماهه نویسندگی منتشر شده، میروند. به محض ورود به سالن، در روی شرکتکنندگان قفل میشود و آنها میمانند و ذخیره غذایی که هر روز کم و کمتر میشود.
رمان پالانیک نویسندهای که «باشگاه مشتزنی» را هم در کارنامهاش دارد، در اصل مجموعه داستانی است که هرچه جلوتر میرود، ترسناکتر میشود. اوضاع وقتی بدتر میشود که شرکتکنندگان با تصور این که همه این ماجراها یک برنامه تلویزیونی است، دست به قتل و حتی قطع عضو خودشان میزنند. خواننده کتاب پالانیک خشکش میزند، نه تنها به خاطر خشونت تصویری رمان و درونمایه ماورایی قصهها، بلکه به خاطر فکر کردن به این سوال که آدمها برای رسیدن به شهرت چهها که نمیکنند!
«حضور ارواح»/ شرلی جکسون
اگر فیلم «شکار ارواح» سال ۱۹۶۳ را دیده باشید، با داستان کتاب آشنا هستید، وگرنه باید بدانید که این رمان درباره دکتری به نام «مونتاگ» است که در خانهای به نام «هیلهاوس» به دنبال مدارکی دال بر وجود روح سه فرد مشخص است؛ «تئودورا» دستیار خود، «النور» جوانی منزوی و «لوک» وارث این خانه.
اتفاقات غیرمنتظره داستان «حضور ارواح» خواننده را در جای خود میخکوب میکند. شرلی جکسون آنقدر در خلق تنشهای پرتعلیق در آثارش تبحر دارد که جایزهای به نام او برای برترین آثار حوزه تعلیق روانی، ادبیات وحشت و فانتزی سیاه راهاندازی شده است.
آنچه تاثیر داستان «حضور ارواح» را دوچندان میکند، روایت غیرقابلاعتماد «النور» از رخدادهای درون این خانه است. زاویه دید محدود راوی، خواننده را دائما در موضع عدم اطمینان و آسیبپذیری قرار میدهد. این شرایط وقتی خفقانآورتر میشود که مرز بین واقعیت، توهم، و مردهها و زندهها به تدریج ناپدید میشود.
«سختتر شدن اوضاع» / هنری جیمز
اولین نکتهای که باید درباره کتاب معروف «سختتر شدن اوضاع» ذکر شود، معنی عنوان آن است که اختلافنظرهای بسیاری حول محور آن وجود دارد. «Turn of the Screw» در ترجمه تحتاللفظی به معنای «پیچش پیچ» است، اما این عبارت در اصل اصطلاحی انگلیسی است که در فرهنگلغت اینطور تعریف شده: سختتر کردن شرایط مخصوصا زمانی که فردی با تحت فشار قرار دادن دیگری باعث این امر میشود.
هنری جیمز در این رمان به جای جیغ و فضاهای دستمالیشده دنیای ارواح، روحهایی را خلق میکند که در فضایی وهمآور و در کنار زندهها زندگی میکنند. داستان «سختتر شدن اوضاع» درباره پرستار سرخانهای است که مراقبت از خواهر و برادری یتیم را برعهده میگیرد. این پرستار کودک پس از مدتی، ارواح پرستار قبلی بچهها و یک خدمتکار مرده را میبیند و داستان طوری جلو میرود که او شک میکند حتی بچهها هم ارواح را میبینند و توسط آنها تسخیر شدهاند.
بخشهای مختلفی در داستان، از جمله جنایتهایی که خدمتکار سابق خانه مرتکب شده و جریان دیده شدن ارواح توسط بچهها، فضای ترسناکی پیش روی مخاطب قرار میدهد و این حس تا نقطه اوج داستان که در خطوط پایانی کتاب قرار دارد، ادامه پیدا میکند. رمان مشهور هنری جیمز از آن دسته کتابهاست که پس از تمام شدن هم ذهن خواننده را رها نمیکند و خواننده تا مدتها به شوکی که در پایان قصه تحمل کرده، فکر میکند.
«کتاب خونین» / کلایو بارکر
مجله «نایتمر» (کابوس) مجموعه داستان «کتاب خونین» را در صدر فهرست ترسناکترین کتابهایش قرار داده است. بارکر همیشه دوست دارد مجموعهای از داستانهایش را در یک کتاب منتشر کند تا کارش به عنوان یک اثر واحد بر خواننده تاثیر بگذارد. «کتاب خونین» موضوعاتی همچون ارواح و حوادث خونین را پوشش داده و اگر نه همه، دستکم چند داستان آن ممکن است قشرهای مختلف کتابخوان را راضی کند.
«ترس» / دن سیمونز
سال ۱۸۴۵ بود که ۱۲۶ مرد برای سفری اکتشافی با دو کشتی راهی قطب شمال شدند. این ماموریت شکست خورد و هیچ یک از مسافران آن دو کشتی جان سالم بهدر نبردند. دن سیمونز دنیای تاریخ و تخیل را به هم گره زده و با چاشنی دلهره و هراس، اثری را با نام «ترس» خلق کرده که وحشت را به خوانندگان تزریق میکند.
دو کشتی اکتشافی در یخ گیر میکند و هرچه ذخایر غذایی کمتر میشود، شرایط سلامت جسمی و روانی ۱۲۶ مسافر هم وخیمتر میشود. انواع و اقسام جنایت و قتل و حتی آدمخواری در کشتی شایع میشود و در میانه راه، هیولایی عظیمالجثه و ناشناخته که جان افراد را در گروههای دوتایی و سهتایی میگیرد، به این ماجرا اضافه میشود.
ترس
سیمونز با بیان دقیق جزییات و فضاسازی تصویری، استادی خود را در عالم ادبیات وحشت و پژوهشهای گستردهاش در این زمینه به رخ میکشد و تا میتواند موجب ترشح آدرنالین در بدن خوانندگانش میشود.
«جان در نهایت میمیرد» / دیوید وونگ
داستان کتاب «جان در نهایت میمیرد» دیوید وونگ درباره دو پسرجوان است که پس از استفاده از مادهای مخدر، چشمشان به دنیای هیولاهای عجیب و غریب و خطرناک همچون عقربی کلاهگیسپوش باز میشود. نکته جالبی که درباره این اثر وجود دارد، حس طنزی است که با دلهره ژانر وحشت آمیخته و خواننده را به خود جذب میکند. وونگ در اثرش به خوبی ترس مواجهه با موجودات ناشناخته و خیره شدن حشرات عجیبالخلقه از پشت شبکههای کولر در زمان خواب را توصیف میکند.
گرچه فیلمی سینمایی براساس رمان «جان در نهایت میمیرد» ساخته شده، نمیتوان قدرت کلام نویسنده را با جلوههای بصری روی پرده سینما مقایسه کرد. یک اثر ادبی ابعادی دارد که در دنیای تصویر قابل ترجمه نیست.
«جنگیر» / ویلیام پیتر بلاتی
اواخر دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ دوران شکوفایی فیلمهای ژانر وحشت بود؛ آثاری که تحت تاثیر رمانهای ماندگاری چون «جنگیر»، «بچه رزماری» و «درخشش» ساخته میشدند. داستان معروف کتاب «جنگیر» ویلیام پیتر بلاتی درباره دخترک بیگناهی است که موجودی شیطانی روحش را به تسخیر خود درآورده است. کشیشی متخصص در زمینه جنگیری، کشیشی جوان که پس از مرگ مادرش به ایمان خود شک کرده و کارآگاهی که به دنبال سرنخهای یک قتل مرموز است، دیگر شخصیتهای این داستان هستند. فضای کلاسیک و ترسناک رمان، خواننده را به خود جذب میکند و در این میان عوامل ماوراءالطبیعی هم به تاثیر آن میافزاید.
«فراخوان کولو و دیگر داستانهای عجیب» / اچ.پی. لاوکرفت
فراخوان کول
خواندن کتابهای اچ.پی. لاوکرفت کار سادهای نیست؛ به دلیل نثر فشرده و واژههای توصیفی بسیار او ممکن است برخی خواندن رمانهایش را خستهکننده بدانند، اما هستند کسانی که این نوع نوشتار را میپسندند و از عمق آن لذت میبرند. قالب داستان «افسانه کولو» هم شبیه دیگر آثار لاوکرفت است؛ مردی تحصیلکرده با افسانهای وحشتزا روبهرو میشود و آنچنان در این مساله غرق میشود که عقلش را از دست میدهد… شاید به دلیل تاکید زیاد این نویسنده روی غنای کلامی و توصیفی داستانهایش است که تاکنون سینماگران تلاشی در جهت اقتباس آنها انجام ندادهاند.
«پادشاه زردپوش» / رابرت دبلیو. چمبرز
لاوکرفت به خاطر متن سنگین و پرطمطراقش همیشه مورد هجمه منتقدان و برخی خوانندگان قرار میگیرد، اما رابرت دبلیو. چمبرز با در پیش گرفتن رویهای کاملا متضاد، برگ برنده را به نام خود کرده است. «پادشاه زردپوش» چمبرز مجموعه داستان کوتاهی است که حتی لاوکرفت که اسم و رسمی در دنیای ادبیات وحشت دارد، از خواندنش لذت برده است. نثر چمبرز ساده، روشن و در عین حال گیراست و خواننده به راحتی میتواند برای اقبال شوم شخصیتهای داستانهایش احساس تاسف و همدردی کند. البته ناگفته نماند که تنها چهار داستان اول «پادشاه زردپوش» را میتوان در ژانر وحشت دستهبندی کرد. با این حال، داستانی که درباره محاصره پاریس توسط پروسیها و وحشت جنگ در این کتاب چاپ شده، یکی از هراسآورترین و آشفتهترین درونمایهها را دارد.
ترجمه: مهری محمدی مقدم، ایسنا