این مقاله را به اشتراک بگذارید
انتشار مجموعه اشعار بودلر به فارسی
راوی افسانه مدرنیته
اولین ترجمههای فارسی از بودلر به سالها پیش برمیگردد. محمدعلی اسلامی ندوشن در دهه چهل کتابی با عنوان «ملال پاریس و گلهای بدی» منتشر کرد که در آن گزیدهای از شعر و نثر شارل بودلر را به فارسی برگردانده بود. ندوشن در آن کتاب بودلر را نافذترین شاعر فرانسوی دانسته بود و جایگاه او در شعر فرانسه را چیزی شبیه جایگاه حافظ در شعر فارسی قلمداد کرده بود. او در بخشی از مقدمه کتابش درباره بودلر نوشته بود: «در زبان فرانسه هیچ شاعری چون بودلر دستخوش آن همه تعبیرهای متناقض و گوناگون نبوده است. دستهای او را بازیگر و شیاد خواندهاند و دستهای دیگر پیامآور و صاحب وحی؛ او را هم انقلابیای عنانگسیخته شناختهاند و هم مرتجعی نابکار، هم مسیحیای مومن و هم ملحدی خدانشناس، هم فرزانه و هم دیوانه. گفتهاند که جز مستحق فراموشی نیست و گفتهاند که در همه رویاها و آرمانهای بشری حضور دارد.» از دهه چهل بهبعد، ترجمههای دیگری از شعر و نثر بودلر به فارسی درآمد و با توجه به اهمیتی که او به عنوان بنیانگذار شعر مدرن جهان دارد، همواره در فضای فکری و ادبی ایران هم مطرح بوده است. چندسال پیش هم مراد فرهادپور و امید مهرگان ترجمهای از برخی از اشعار بودلر را، به همراه مقالاتی درباره او از جمله مقالهای از والتر بنیامین، به دست دادند. این اواخر نیز کتابی مهم از داریوش شایگان با عنوان «جنون هشیاری»، بحثی درباره اندیشه و هنر بودلر، منتشر شد که یکی از مهمترین آثاری است که درباره بودلر به فارسی منتشر شده. شایگان در این کتاب گزیدهای از اشعار بودلر را نیز به فارسی ترجمه کرده بود. «جنون هشیاری» در ١٠ فصل نوشته شده و شایگان در پیشگفتار کتاب، هدف از نوشتن آن را معرفی شاعری پرنفوذ از فرانسه قرن نوزدهم دانسته که با فراگذشتن از مرزهای زبانی به شاعری اروپایی بدل شد، و طنین پاینده و پرتوان شعرش گستره تاریخ را مقهور خود ساخت. شایگان نیز در کتابش، همچون اسلامیندوشن، به وضعیت متناقض بودلر در ادبیات جهان و صفات متضادی که به او نسبت دادهاند اشاره کرده. شایگان در فصلهای مختلف اثرش به وجوه مختلف تفکر و شعر بودلر پرداخته و کوشیده نگاهی جامع به این شاعر فرانسوی داشته باشد.
تازهترین ترجمه از بودلر به فارسی، «مجموعه اشعار» اوست که این روزها با ترجمه نیما زاغیان در نشر نگاه منتشر شده است. ترجمه اشعار بودلر بیشک کاری دشوار است و مترجم این کتاب در بخشی از مقدمهاش درباره دلیل انتخاب بودلر برای ترجمه نوشته: «برای ترجمه این اثر، جدا از سببها و دلبستگیهای شخصی، دو دلیل اصلی داشتم: نخست اینکه هرگز این اثر به صورت کامل و یکپارچه ترجمه نشده بود و بالاتر به آن اشاره کردم؛ و دومین انگیزه عدم وجود هرگونه ترجمهای (حتی گزیده و تکشعرهای منتشرشده در کتابها و مجلات) بود که بتوان بر آن نام شعر گذاشت. بهگمان من، آسیبشناسی ترجمه شعر در زبان فارسی اساسا ریشه در همین عدم اعتنا به ماهیت شعرگون دارد. معمولا در بهترین موارد هم با چیزی مواجه هستیم که درواقع نه ترجمه شعر، بلکه ترجمه ایده شعر است. چنین شیوهای بهسادگی یعنی نادیدهانگاشتن تمامی ظرافتها، بداعتها، و زیبایی زبانی اثر؛ بهراستی هم اغلب آنچه شاعران میگویند کماهمیتتر است تا آنگونه که میگویند!» مترجم «مجموعه اشعار» بودلر، زبان بودلر را زبانی فاخر و آرکائیک دانسته و آنچه بودلر با این زبان میگوید را «سخن انسان در آستانه عصر مدرن» نامیده است: «در واقع یکی از ویژگیهایی که او را بدل به مهمترین شاعر مدرنیته میسازد همین بداعت در ساختار دال و مدلولی گفتمان شعر است. بودلر با زبان فاخر میلتون، دانته و هومر، راوی افسانه مدرنیته است؛ مدرنیتهای در نقطه زایش.» مترجم کتاب، «نفسگیرترین» بخش ترجمه «گلهای دوزخی» را نیز دستیابی به همین زبان فاخر و درعینحال حفظ مضمون مدرنیستی آن دانسته است. او تأکید کرده که شعرهای بودلر از جهت ساختار آهنگیناند و از آنجا که زبان فرانسه اساسا فاقد ویژگی عروضی است و نوشتار آهنگین در آن با اتکا به ویژگیهای هجایی شکل میگیرد، نزدیکترین ساختار در ترجمه، نه تبدیل آن به نظم عروضی بلکه برگرداندن به گونهای واجآرایی است که موسیقی درونی قطعه را همرسانی کند. مترجم در بخشی دیگر از یادداشتش، با اشاره به جایگاه بودلر و تاثیری که او بر شاعران بعد از خود گذاشته است، به اهمیت ویژه او در نوگرایی و بداعت درخشانی که در ساختار و مفهوم توامان به کار میگیرد اشاره کرده. او از این حیث، جایگاه بودلر در شعر فرانسه را قابلقیاس با جایگاه نیما در شعر فارسی دانسته است: «…این قیاس چندان هم استعاری نیست؛ ترجمه گلهای دوزخی شاید از جهتی بسیار قابل تامل باشد و آن طرح کردن فرضیهای نهچندان دور از ذهن است که عدم وجود ترجمهای کامل و شایسته در زبان فارسی از این اثر را فقدانی بزرگتر مینمایاند.» مترجم در ادامه به تسلط نیما به زبان فرانسه اشاره کرده و این احتمال را داده که او در همان سالهای ابتدایی گرایشش به ادبیات و شعر، بودلر را خوانده باشد و از «گلهای دوزخی» تاثیر گرفته باشد. به نوشته مترجم، «تشابهات حیرتآور و گاه واژه به واژه»ای میان برخی اشعار بودلر و نیما وجود دارد: «اگر نیمایوشیج پدر شعر نوین فارسی باشد (که هست) و نوگراییاش در شعر را وامدار بودلر –که در آن روزگار برای فارسیزبانان هنوز ناشناس است- باشد، پس میتوان این فرضیه را طرح کرد که گلهای دوزخی حلقه مفقوده شعر معاصر فارسی است.» ترجمه فارسی «مجموعه اشعار» بودلر شامل شش دفتر است که بهترتیب عبارتند از: دفتر اول: ملال و آرمان، دفتر دوم: صحنههای پاریسی، دفتر سوم: آب آتشفام، دفتر چهارم: گلهای دوزخی، دفتر پنجم: طغیان و دفتر ششم: مرگ.
اعتماد