این مقاله را به اشتراک بگذارید
مروری برتازه های نشر نی
نجواها و سایهها
«پنجره زیرزمین» اثر آنتونیو بوئرو بایخو
مجموعه نمایشنامههای «دور تا دور دنیا»ی نشر نی از سالها پیش در قطع کوچک چاپ میشد و چندی هم انتشار آنها بهتعویق افتاد اما اینک دیگر در یک ردیف از کتابخانه نمایشنامهخوانها جا گرفته است. این روزها عناوین جدیدی از این مجموعه منتشر شدهاند که آثار مهمی از نمایشنامهنویسان معاصر جهان به شمار میروند. «پنجره زیرزمین» آنتونیو بوئرو بایخو، سیوسومین نمایشنامه این مجموعه است که بهتازگی با ترجمه طلوع ریاضی منتشر شده است. آنتونیو بوئرو بایخو از نمایشنامهنویسان شناختهشده اسپانیایی است که در سال ١٩١۶ در گوآدالاخارای اسپانیا به دنیا آمد. بایخو زندگی عجیب و پرماجرایی داشته چنانچه در سال ١٩٣٣ به خاطر تبانی در شورش محکوم به مرگ شد اما بعد با تخفیف مجازات روبرو شد و تا سال ١٩۴۶ در زندان بهسر برد. او در همین سال، نمایشنامه مشهور «داستان یک پلکان» را نوشت و توانست به واسطه این اثر برنده جایزه لوپهدوگا شود. «داستان یک پلکان» پیشتر در همین مجموعه «دور تا دور دنیا»ی نشر نی با ترجمه پژمان رضایی به چاپ رسیده بود. بایخو در سال ٢٠٠٠ به دلیل سکته مغزی در مادرید درگذشت. بایخو نمایشنامهنویسی با ویژگیهایی خاص خود است و در آثارش تصویری از زندگی در جهان امروز و مسائل و گرفتاریهای آن را به تصویر میکشد. در بخشی از نمایشنامه «پنجره زیرزمین» میخوانیم: «- ماریو: توی این دوره و زمونه دیگه صداقت و درستی برای کسی اهمیت نداره. همه با فریب و تقلب و زدوبندهای کثیف زندگی میکنن…! مردم همدیگه رو زیر دست و پا له میکنن، از هم نردبون ترقی میسازن تا زندگی کنن. خب، چی کار باید کرد؟ یا باید قواعد این بازی کثیف رو قبول کنی… تا از این چاه بیای بیرون… یا اینکه توی چاه باقی بمونی. – ویسنته: (با لحنی سرد.) اونوقت برای چی نباید از این چاه خارج شد؟ – ماریو: دارم برات توضیح میدم… من از این دنیا حالم بهم میخوره. همه فکر میکنن که فقط دو جور میشه توی این دنیا دووم آورد: یا تو بقیه رو بخوری یا اینکه بقیه تو رو قورت بدن. همه میگن: یا میخوری، یا میخورنت! نظریات قشنگی هم واسه آرامش خاطر بهت میدن: زندگی مبارزه است… راه رسیدن به خیر از شر میگذرد… اول خویش، سپس درویش… اما من دارم سعی میکنم از کنج خودم تکون نخورم و ببینم آیا راهی برای نجات از بلعیده شدن هست… بدون اینکه مجبور باشم کسی رو ببلعم». مترجم این نمایشنامه، طلوع ریاضی، در حال حاضر مشغول به تحصیل در مقطع دکتری ادبیات اسپانیایی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا است و پیش از این گزیدهای از شعر شاعران اسپانیایی با ترجمه او منتشر شده بود.
صبحها و شبها
«داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد» به همراه نمایشنامه «سه شب با مادوکس» اثر ماتئی ویسنییک
این روزها نمایشنامه دیگری هم از مجموعه «دور تا دور دنیا» در نشر نی منتشر شده که عنوان سیوپنجم این مجموعه است. «داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد» به همراه نمایشنامه «سه شب با مادوکس»، دو نمایشنامهاند از ماتئی ویسنییک که بهتازگی با ترجمه تینوش نظمجو در قالب یک کتاب به چاپ رسیده است. ماتئی ویسنییک نمایشنامهنویس، نویسنده و شاعری است که در سال ١٩۵۶ در رومانی به دنیا آمد. او در سن ٣١ سالگی از کشورش که تحت حاکمیت رژیمی کمونیستی بود گریخت و به کشور فرانسه پناهنده شد. او تاکنون، بیش از چهل نمایشنامه، دو رمان و سه مجموعه شعر به زبان رومانیایی و همچنین بیست نمایشنامه به زبان فرانسوی نوشته است. آثار ویسنییک تا امروز به سی زبان ترجمه شدهاند و او به اعتبار نمایشنامههای مختلفش مهمترین نمایشنامهنویس رومانی بهشمار میرود. پیش از این برخی از آثار ویسنییک از جمله «پیکر زن چون میدان جنگ در بوسنی»، «اسبهای پشت پنجره» و «تماشاچی محکوم به اعدام» به فارسی ترجمه شده بود. تینوش نظمجو در بخشی از پیشگفتار ابتدایی کتاب نوشته: «سال دوهزار از کودکی میشنیدیم که سال سقوط و فرار است، برای من سال بازگشت بود. با چمدانی پر از رویا و تخیل و نمایشنامه به تنها جایی بازگشتم که تئاتر برایم تمام معنای خود را هنوز نگه داشته بود و هنوز هم نگه داشته. تئاتر ایران، دور از صحنههای نمایشی قراردادی و منجمد فرانسه، برای من افق تازهای را میگشود. کلام تئاتری، فضای زنده، رویارویی با تماشاگر تشنه و گرسنه آنچه صحنه میتواند برایش به ارمغان بیاورد، همه اینها معنای راستین خود را در همان اجراها و تمرینهای اولی که در تئاترشهر دیدم پیدا میکرد. چند ماهی از رسیدنم گذشته بود و من هم گرسنه و تشنه مشارکت در این فضای مسرتبخش و مهیج بودم، اما نمیدانستم از کجا باید آغاز کرد. یکبهیک نمایشنامههایی را که با خود آورده بودم مرور میکردم و یکبهیک هرکدام را کنار میگذاشتم… تا اینکه به یاد روزهای آخری که با ماتئی ویسنییک در پاریس گذرانده بودم افتادم و نمایشنامههایی که بهم داده بخوانم. آن زمان ماتئی ویسنییک هنوز آن نمایشنامهنویسی نبود که تعداد اجراهایش هر سال در جشنواره آوینیون به تعداد اجراهای نمایشهای شکسپیر و مولیر برسد. آن زمان تازه یکی از مهمترین سالنهای دولتی پاریس نمایشنامه «پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی» را روی صحنه برده بود. وقتی «داستان خرسهای پاندا…» را همینطوری، سرپا، برای مهشاد مخبری خواندم، در حالیکه چشمهایم فرانسوی میخواند و لبهایم فارسی میگفتند، به پایان نمایشنامه که رسیدیم برایش جای شک نبود، باید با همین نمایشنامه کارمان را آغاز میکردیم. به چشمهای گردشده نخستین مخاطب فارسیزبان ماتئی ایمان آوردم و این دو نمایشنامه تقریبا همزمان در عرض چند شب ترجمه و ویرایش شد». «داستان خرسهای پاندا…»، دو شخصیت با نامهای زن و مرد دارد و «سه شب با مادوکس» نمایشنامهای با ۵ شخصیت است. تینوش نظمجو، تاکنون آثاری از هارولد پینتر، آنتوان چخوف، یونسکو، محسن یلفانی و… را به زبان فرانسوی به روی صحنه برده و همچنین نمایشنامههای مختلفی هم تاکنون توسط او به فارسی ترجمه شدهاند.
شرق