این مقاله را به اشتراک بگذارید
سیری در تاریخ اتوبیوگرافی و بیوگرافینویسی زنان ایرانی
نوشته فریده گلدین
ترجمه داوود قلاجوری
از انقلاب بهمن ۵۷ به این طرف، شاهد آتشفشانی از انتشار کتابهای "خاطرات" توسط نویسندگان زن ایرانی بوده ایم. [نسخه انگلیسی این مقاله در ۲۰۰۴ منتشر شده و در آینده نسخه به روز شدۀ آن در همین سایت در دسترس خوانندگان علاقمند قرار خواهد گرفت.] بعضی از این این کتابها در ایران منتشر نشده اند چرا که دولت ایران برای چاپ این کتابها گاه مجوز صادر نمیکند. این کتابها اغلب به فرانسه و انگلیسی در خارج از ایران منتشر شده اند.
ده سال پس از انقلاب ۵۷ در ایران، پژوهشگران آثار نویسندگان ایرانی در عرصۀ اتوبیوگرافی، به کمبود آثار اتوبیوگرافی و حتی بیوگرافی در ادبیات فارسی اشاره کردند، این کمبود از سوی نویسندگان زن بیشتر دیده میشود. فرزانۀ میلانی مینویسد: "بخاطر پرهیز از سخن گفتنِ داوطلبانه در بارۀ خود، نویسندگان زن ایرانی به اتوبیوگرافینویسی پشت کرده اند." در مقاله ای دیگر فرزانه میلانی اضافه میکند: "با توجه به عوامل بازدارندۀ احتیاط، خودسانسوری و جوّ نامناسب که با موضوع اتوبیوگرافی نویسی گره میخورند، این واقعیت به جای خود باقی است که با توجه به تعداد زندگینامه هائی که نویسندگان مرد نوشته اند، هیچ شخصیت ادبی زن در ادبیات فارسی زندگینامۀ خود را چاپ نکرده است." ویلیام "هانووی" (William Hanaway) از این فراتر میرود و مینویسد: "شاید اتوبیوگرافینویسی بیش از حد غربی و برای ایرانیان از نظر فرهنگی دست و پا گیر است. "شاید برای نویسندگان ایرانی اتوبیوگرافی نویسی بیشتر یک فرم فرهنگی تلقی میشود تا یک ژانر ادبی و به همین خاطر است که با فرهنگ ایرانیان جور در نمیآید. این نویسندگان، سرکوب سیاسی بیوقفه و عدم وجود آزادی بیان و قلم را نکوهش میکنند که باعث پشت کردن به اتوبیوگرافینویسی میشود. آنها گناه ننوشتن اتوبیوگرافی را به گردن شیوۀ غیر مستقیم نویسی در ادبیات فارسی میاندازند که در بارۀ خود حرف زدن [اتوبیوگرافی] در بهترین شکلش عملی غیر مؤدبانه و در بهترین شکلش عملی عجیب غریب تلقی میشود."
پس از آنکه فرزانه میلانی و "هنووی" و "مایکل هیلمن" مقالاتی نوشتند مبنی بر اینکه فرهنگ ایرانی با زندگینامهنویسی جور در نمیآید، چه اتفاقی رخ داد؟ چه عاملی زنان ایرانی را قادر ساخت از زنجیر سُنت، خود را رها کنند و در قالب ژانری [اتوبیوگرافی] بنویسند که به طور غیر رسمی از ممنوع ترین ژانرها در ادبیات فارسی است؟
در دهۀ دوم پس از انقلاب ۵۷، بیست و پنج کتاب خاطرات (memoirs) منتشر شد. این رقم تحسین برانگیز است. از میان این کتابها، دوازده فقره از آنها به شیوۀ "خاطراتنویسی" در غرب نگاشته شده است که پنج تای آنها در بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ منتشر شدند. این کتابها مورد توجه منتقدین و خوانندگان اینگونه آثار ادبی قرار گرفت.
در زبان فارسی کلمه "خاطرات" در عرصۀ کتاب و ادبیات به هر اثری اطلاق میشود که داستانی و علمی و تخیلی نیست. "خاطرات"به معنای (memoirs) میتواند بصورت شعر باشد که توسط فروغ فرخزاد نوشته شده است یا مجموعۀ مقالات و اشعار هما سرشار بنام "در پشت کوچۀ تبعید" یا کتاب "خاطرات تبعید" نوشتۀ زهره سولیوان. همۀ این کتابها مهم و سنتشکن هستند اما از آن نوع کتاب "خاطرات" (memoirs) نیستند که در معیارهای ادبی غرب تعریف شده است.
کتابهای خاطرات اعضای خانوادۀ قاجار و پهلوی را در زمره کتابهای "خاطرات" به معنای (memoirs) قرار داده اند. در این مورد بطور مثال میتوان از کتابهای "عشق جاودان" از فرح پهلوی، "چهره ها در آینه" از اشرف پهلوی، "قصر تنهائی" از ثریا اسفندیاری، "دختری از ایران" از ستاره فرمانفرما نام بُرد. اما من این کتابها را زندگینامه به معنای بیوگرافی و اتوبیوگرافی میدانم اگرچه نویسندۀ واقعی این کتابها در پشت پرده هستند. البته ستاره فرمانفرما از شخصی بنام "دانا مانکر" بعنوان نویسندۀ واقعی زندگینامه اش نام میبَرد. هدف نویسندگان این کتابها بازنویسی تاریخ و بر طرف کردن سوء تعبیرها از دیدگاه خودشان است.
از طرف دیگر، کتابهای دیگری در این عرصه وجود دارند، مثل کتاب "دختر من" از فریده دیبا و "خاطرات تاج الملوک"، کتابهائی که بعنوان شرح زندگی ارائه شده اند، با همان اهداف سیاسی ذکر شده در سطور بالاتر. این آثار به شکلی پیچیده و بغرنج نشانگر آن است که کتاب "خاطرات" زنان ایرانی مخاطب خاص خود را دارد و کارساز هم هست.
بدون هیچ شکی، انقلاب بهمن ۵۷ نیروئی کمک کننده برای خلق این خاطرات شد. ویرجینیا وولف در جائی نوشته است برای اینکه یک زن بتواند بنویسد باید که زندگیاش پر از تجربه باشد، باید سفر کند، باید که جهان را تجربه کند. کتابهای خاطراتی که تا اینجا از آنها نام بردیم شرشار از نکات ریز است که قوۀ محرکۀ این کتابها محسوب میشوند: تحمل شوک زندگی در غربت یا تبعید، حتی اگر این شوک مستقیما به نویسنده خاطرات مربوط نباشد، به نحوی به اطرافیان یا خویشاوندان او مربوط میشود؛ بسته بودن راه امن و بیخطر برای بازگشت به وطن؛ آگاهی به رنج و عذابی که دوستان و خویشاوندان در وطن تحمل میکنند.
(ادامه دارد…)
بخشی از کتاب منتشر نشده بنام زنان ایرانی و زندگینامهنویسی