این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
تحلیل و بررسی مجموعه شعر "شهرزاد های بی گیسو" سروده فریبا حیدری
افسانه واحدیار
ابزار های زندگی انسان معاصر با پیشرفت روز به روز دنیای ماشینی یا تغییر می کنند یا نسخه جدید تری جایگزین آنها می شود شاید بتوان گفت نو شدن و نو ساختن از مشخصه های بارز زندگی امروز است ادبیات از فراوردهای ذهنی انسان است نمی تواند از هجوم سرعت دگرگونی متاثر نشود احتمالا دلیل پیدایش جریان های متعدد ادبی معاصر نتیجه همین روحیه تنوع طلبی و تجدد خواهی باشد . یکی از جریانهای شعری که طیفی از شعرای معاصر به آن گرویدند شعر سپید بود و است. از زمان پیدایش این نوع شعر تا به حال شعرا تجربه های متفاوتی چی از لحاظ فرم و چی از لحاظ محتوا ارائه کرده اند درچند سال اخیر، به نظر من شعر سپید سخت متأثر از نظریه های ادبی مطرح مثل نظریه هرمنوتیک و آراء پسا ساختارگرایانی مثل بارت و نظریه مرگ مولفش بوده است. ایجاد ابهام در اشعار به بهانه متکثر ساختن معنی تا متن قابلیت تفاسیر متعدد را داشته باشد یکی از مصداق های روشن این ادعا است .این شگرد گاهی منجر به تولید متنی می شود که جز مخاطب خاص و دمخور با ادبیات کسی نمی تواند با آن ارتباط بر قرار کند و از خوانش آن لزت ببرد.
فریبا حیدری از شعرای سپید گرا می باشد که تا به حال دو مجموعه "و آو از های بنفش بی قانون "و "شهرزاد های بی گیسو "را منتشر کرده است شعر حیدری کادر بسته ای را ارائه نمی کند بلکه فضای بازی را به نمایش میگزارد تا مخاطب هنگام خوانش به بر داشت هایی دست یابد که ممکن است با منظور شاعر هم خوانی نداشته باشد در محتوای اشعار او مسائل اجتماعی سیاسی و عاشقانه با هم آمیخته شده است ، برای همین بعضی اشعارش را مجبوری چندین مرتبه بخوانی در تصاویر پیچیده آن دقیق شوی و با استفاده از تداعی های ذهنی آنها را با یک دیگر پیوند دهی تا با رسیدن به درک کلیت شعر از آن لذت ببری در بعضی موارد لایه های ابهام ، تصاویر پراکنده و ارتباط ضعیف بین دال های بکار رفته در متن از صمیمیت شعرکاسته و آن را نامحسوس ساخته اند ..
مثال
باران گرفته است
این قصه سبز نمی شود
و اسبی که از خانه ام گریخت
از خوابم نمی پرد
اسب ص۵٣
پیچیده گی و ابهام در شعر فریبا حیدری و سپید سرایانی نظیر او از نوع تعقیدات خاقانی و بیدل نیست که برای درک اثارشان بامسایل مختلف مثل نجوم ، عرفان و…آشنا باشیم بلکه عوامل دیگری این ابهام را می آفرینند.در دنیای مدرن ابهام با ذات هنر عجین و مأنوس است عوامل ابهام در شعر معاصر عبارتند از:مانع تراشی برای ایجاد درنگ در خواننده، ایجاز ، نا بهنجاری نحوی ، مرگ مؤلف ، اشنایی زدایی لفظی و معنایی ، بیان روایی ، فردی شدن جریان شعر و عوامل جامعه شناختی و سیاسی ( خواجات ،١٣٨٧)شهرزاد های بی گیسو" دومین مجموعه این شاعر می باشد چنین به نظر می رسد که شعر های این کتاب در تداوم کار های قبلی اش سروده شده اند و هنوز فضای کلی و مولفه های "و اواز های بنفش بی قانون " بر شعرش مشاهده می شود.. .
نام کتاب_شهرزاد های بی گیسو _ کلید واژه هایی را برای ورود به دنیای شعری او ارائه می کند در قدم اول توسط نام کتاب به زن بودن مولف پی می بریم شهرزاد، قصه گوی مشهوری است که قدرت کلامش مانع مرگ او می شود. گیسو نسبت به مترادف هایش که مو وزلف باشد دارای بار معنایی زنانه بیشتری است . مو دارایی روحانی و معنوی انسان است و دلالت بر رشد معنویت دارد و از دست دادن آن مبین شکست و فقر است .کلینت بروکس می نویسد گیسو از کهن ترین ایام نمادی برای باروری بوده است .(شمیسا،۱۳۷۶:۵۶)
در شعر فریبا حیدری مصداق های کمتری نسبت به شعرای هم دورهء او برای المان هایی مثل خشم ، عصیان و جسارت بی پروایی می بینیم در واقع بعد زنانگی شعر او بسیار ملائم و محتاط ودرونی شده است که این یکی از شاخصه های خوب شعرش محسوب می شود زیرا در شعر بانوان گاهی برای پر رنگ ساختن سویهء زنانگی آنقدر لعاب جسارت و بی پروایی و سرکشی را زیاد می کنند که به شعریت و جنبه هنری اثر آسیب می رسانند و شعاریت بر شعریت غلبه می یابد ..
تفکر در شعر
پشتوانه هر شعر خوب فکری است که با احساس و عاطفه در کارگاه ذهن شاعر آمیخته و عجین شده باشد شاعر باید نگاهی عمیق و دقیق به قضایا و پیرامون داشته باشد و این ژرف نگری در عناصر شعری نمود پیدا کند مسلما زمانی کشف رخ می دهد که تأمل و دقت نظر وجود داشته باشد که این مقوله در مورد شعر نیز صدق می کند از آسیب هایی که بیشتر اشعار این محدوده جغرافیایی از آن رنج می برد بر خورد سطحی با زبان و عدم داشتن پشتوانه فکری تازه و زاینده می باشد خوشبختانه در شعر های این مجموعه این مسئله کمرنگ تر به چشم می خورد شاعر سعی داشته تا تنها استفاده ابزاری از زبان نکند وحرفی برای گفتن داشته باشد او به گونه ای کلامش را پیرایش داده است تا خواننده در آفرینش اثرمنفعل نباشد بلکه شعر را در ذهن حلاجی کند و بدینگونه از تفکر پنهان در لایه های زبان لزت ببرد. یکی از شعر های پر محتوای این مجموعه شعر" آفرینش "می باشد
خسته و زخمی /و اسبم که دورتر/این فلم نامه شخصیت های گم شده ای دارد /دعا کنید دست هایم را بشنوم /ابرهایم به وقت بیایند /کسی پشت به دوربین اسب را بتازاند /نه حالم به تر نیست /می دانید از کجا باران می اورند؟ خاک می خرند؟ آدم می افرینند و می گذارند زیر پوست این بیابان؟ (ص۴۳)
در این شعر محتوا در خدمت فرم است و متن موجز و معنامند می باشد راوی با روی کردی انتقادی با طرح سؤال به کشف راز هستی می پردازد او از المان هایی که رابطه معنایی با نام شعر دارند مانند آدم ،خاک ، بیابان و باران بهره برده است در این شعر کم تر با بندی مواجه میشویم که حشو باشد بلکه دال ها به گونه ای در کنار هم قرار گرفتند تا در یک فرایند موجز زبانی خواننده را وادار به تامل کنند و اندیشه ای را به ذهنش منتقل سازند..
در هر دوره ای و در شعر هر شاعری یک سری واژه ها بنا به دلائل مختلف کاربرد بیشتری پیدا می کند مثلا در شعر نو کلماتی مثل پنجره ، شب ، کفش و…و در این اواخر واژه هایی مثل مترسک سیگار و… بیشتر در محراق توجه بوده اند در شعرهای این کتاب دو واژه اسب و کفش با بسامد چشم گیری دیده می شوند در بعضی جاها شاعر به صورت استعاری و رمزی این دو واژه را بکار برده و در بعضی از اشعار هم به همان مدلول های متعارف و قرار دادی دلالت می کند . واژه "کفش" در نظر قدما نشانه آزادی است همچنان ته مانده تلاش آدم در راه انکار هبوط ،تمثیلی از غم دور ماندگی از بهشت ( شمیسا ، ١٣٨٢: ٢٢۵) در این مثال ها کلمه کفش در پیوند با واژه های دیگر به معنای رمزی به کاررفته و دلالت بر آزادی می کند..
ببخش که سبز می پوشم /و رو بروی هزار آیینه /مو هایم را به نوازش وحشی باد سپرده ام /ببخش که منم /نه حرفی از تو برای تو/من با همه کلماتم / به دنبال کفش های خودم آمده ام
ص٧ نوازش های وحشی
یا
با خواب کفش های سفید به بخت تو می آیم
تردید های مرطوب ص٢٢
یا
جای کفش های چند دوره ی پیش
و پیش تر و پس از آن
هنوز خون تازه می آید
تکه هایم را پس گرفتم ص٣۵
چنانکه در بالا ذکر شد کلمه اسب نیز مکررا در این مجموعه به کار رفته است سمبولیسم اسب بی نهایت پیچیده است گاهی اوقات رمز آرزو ها و غرایز است و گاهی به نیروی پیشگویی و آینده نگری مربوط می شود یونگ می گوید اسب بیانگر آن سمت جادویی آدمی است "مادر درون ما"یعنی درک شهودی از طرف دیگر اسب نشانگر نیرو های فرودینه انسان است (همان ص٢٣٧)
در شعر فریبا نیز واژه اسب در مواردی بر آرزو ها و غرایز دلالت می کند.
مثال
اسبم را صدا می کنم
رکابم می زنی
جاده ص ۵٨
اسب ها خونم را نوشیده اند
که می توانی به مرکز برانی
گریز از مرکز ۵٨
امروزه یکی از نکات قابل توجه استفاده از واژه های لاتین است که وارد زبان فارسی شده اند و گوش ها با آن انس گرفته وکسی هم به فکر معادل فارسی آن نیست شاعران و نویسنده ها پاسدار زبان خویش هستند و باید با حساسیت بیشتری در مقابل این مهم عمل کنند و به راحتی جواز ورود این واژه ها به متن را ندهند متاسفانه در شعر های این مجموعه کمتر این نکته رعایت شده است. .
و کسی که اوت می شود
از فید های مکرر این نسل
مرده ای است که با شتاب می اید
ص١٧
یالم را به همه جهان تگ می زنم
کسی زیر این همه لایک می نویسد
شعر بیان تجربه است تجربه هایی که از بطن زندگی بدست می اید مسلماآنچه شاعر با آن سرو کار دارد به نحوی رد پایشان در شعر مشاهده می شود فریبا کارگردان است و اصطلاحات و ابزارهای سینما در شعرش کاربرد قابل توجهی دارند و یکی از مؤلفه های شعرش پاره هایی است که القا کننده یک سکانس فیلم می باشد مثل :
کمره به کمرگاه جنین کانت می شود
ص٨نقص های کامل
خسته و زخمی
و اسبم که دورتر
این فلم نامه شخصیت های گم شده ای دارد
ص۴٣افرینش
باز خوانی فرمالیستی شعر کدام زاویه
فرما لیست ها به جای تلاش برای روانشناسی نویسنده یا خواننده می کوشند تا متن را به منزله ی ساختاری عینی و متشکل از واژه ها موشکا فانه تحلیل کنند تا به معنای آن بر سند.( پاینده :١٣٨۵، ۴۶) به عبارت دیگر ، هنگامی که عناصر و اجزای اثر ادبی بررسی ،و چگونگی پیوند ان ها با یکدیگر و ارتباط ان ها با ساختمان کلی اثر بازیابی می شود ، خو انشی شکل مبنایانه (فرما لیستی)صورت گرفته است .با چنین خو انشی است که می توان در باره میزان پیوند اجزای اثر (پیوندهای افقی وعمودی )سخن گفت .(حسن لی : ١٣٨٧، ٢٩) در زیر سعی کرده ام با استفاده از اراء فرما لیست ها شعر کدام زاویه را مورد باز خوانی قرار دهم.
می ترسم مو هایم را ببری
انگشت هایم را
و دندان هایم را بچینی دورا دور این ساک
و زیپ را بکشی تا اخر
دندانه دندانه
محوریت اصلی شعر فمنیست است آمدن فعل می ترسم در آغاز شعر و ابتدای جمله تأکید دارد بر هراس راوی از حوادثی که برای زن در این محدوده جغرافیایی اتفاق افتاده و هنوز هم می افتد مثل بریدن انگشت ، زبان و… دراین بند تکرار مصوت <ا> را دارییم که تداعی کننده استمرار ترس در طول تاریخ در وجود زن است و این تکرار، ترس یاد شده در ابتدا ی شعررا قوت می بخشد .همچنین کشف شباهت دندان ها با دندانه های ساک راداریم و بسته شدن زیپ ساک توسط دیگری که کنایه از خاموش و ساکت ساختن راوی است." و دندان هایم را بچینی دورا دور این ساک"تکرار صامت "د" و بلند تر بودن این سطر نسبت به سطر های دیگر این بند یا به عبارت دیگر قرار گرفتن تعدادی کلمه در یک ردیف تداعی گر هم شکل دندان ها و هم دندانه های ساک می باشد . .
گوشت زبانم…
وقتی جمله ای نا تمام گذاشته می شود یا حذف به قرینه صورت گرفته است یا آنقدر جمله واضح است که مخاطب بدون درنگ می تواند به کلمه ای که باید به جای سه نقطه گذاشته شود پی ببرد در این شعر این سه نقطه وضاحت "بریده شدن گوشت زبان را بر جسته می سازد که اشاره به واقعیتی تلخ در گستره این جغرافیا دارد همچنین گذاشتن سه نقطه مفهوم هراس را در شعر تقویت می کند و به نحوی آن را به اجرا در آورده است.
و این شیار، خونم را به سمت تو جهت نمی دهد
نه به تو
شیار ، فاصله و شکافی است بین راوی و آنکه از او هراس دارد مکثی که کامه پس از آمدن کلمه شیار ایجاد کرده با نا خود اگاه مخاطب دیالوگ برقرار می کند و وجود فاصله را برجسته تر نشان می دهد .
نه به احاطه بی مرگی که مرگی برای مرگم نیست
شاعر به صراحت بیان می کند که مرگ مرا مرگی نیست و تکرار سه مرتبه کلمه "مرگ " تاکید بر حضور پر رنگ این مفهوم در دنیای راوی دارد .از جانب دیگر مرگ از مقوله هایی است که انسان از آن می ترسد این بند نیز پیوند و ارتباطی عمیق با بند نخست شعر دارد .
حرفم درد گفته هوایم
حتی یال اسبی که دیگر ندارم
یادم می رود که یادت نیست
باید بگویم کامره را کدام دکمه روشن می کند
دستت کجای این ارتفاع درد را می گیرد
کدام کادر… کدام زاویه…
مرا در این بازار تعریف می کند
در عبارت حرفم درد گرفته عنصر مورد توجه فرما لیست ها یعنی آشنایی زدایی را می بینیم
راوی درد مند است و این درد را در دار ندارش احساس می کند چنانکه حتی یال اسبی که ندارد هم درد دارد در این بند بیست مرتبه صامت "د"تکرار شده و این تکرارها زیادی و حضور دائمی درد را بیان می
کند .راوی اشاره می کند به "تویی" که مسلما با توجه با ارجاعات قبلی و بعدی مرد است و اینکه هر مردی تعلیمات ابتدایی را توسط هم جنسان راوی که زن است می آموزد راوی نمی داند که کدام زاویه می تواند تصویر درستی از وضعیت فعلی او را ارائه کند آمدن کلمه بازار تداعی کننده سنت ناپسند خرید فروش دختران درحوالی شاعر میکند .
پدرم سحر خیزی اش را به من نداد
تو هم می خواهی
پنجره را می بند ی
صفت سحر خیزی دلالت بر مفاهیم بسیاری می کند در درجه اول مقوله مشهور سحر خیز باش تا کامروا شوی را به ذهن القا می کند راوی گلایه دارد که پدر این ویژه گی خوب را به او نداده است تا به کام دل برسد در ادامه می گوید :"تو هم می خواهی" شاید به دلیل عدم استفاده از نشانه های نگارشی گنگ به نظر می رسد پنجره هم یکی از واژه های پر کار برد شعر معاصر و نماد ارتباط است..
مادرم را با رژ لب ضخیم سرخی
به خاطر می آوری
دور همیشه ی لب هایش و من
که حالم به هم می خورد از این سایه های رنگارنگ
چه کنم ؟
مزخرف می شوم … چندش آور
مثل ماده ای که نوزاد اسپی دفع می کند
کرم روی صورتم قی می کند
بر لب هایم
که نامی بر آن نمی اید
می دوم با یالی که
هم چنان ندارم
باز_بسته_کج_بی شکل
نقشی در هندسه ی به هم ریخته ی دشتی
در این بخش شعر، زنانگی به اوج می رسد در تقابل با واژه پدر در بند قبل در این بند اشاره به مادر دارد کسی که شکل ظاهری و آرایش صورتش معرف او می باشد اما راوی از همه ابزار و آرایش هایی که مختص به زن است حالش به هم می خورد و خودش را در زیر این نقاب رنگارنگ چندش آور احساس می کند وقتی به سیر عمودی شعر دقت می کنیم متوجه می شوییم که راوی حسرت ویژگی را دارد که پدر دارای آن می باشد ولی از ویژگی های مشترکی که با مادر دارد احساس انزجار می کند که بیانگر یک حقیقت و حس مشترک در بین بعضی از هم جنس های راوی می باشد یال مجاز جز از کل می باشد راوی خود را اسبی می داند که مسلما بزرگترین خصوصیت او به قول سپهری نجابت است و چی باز یا بسته کج یا بی شکل می دود "نقش بهم ریخته دشت "استعاره از جغرافیای آشفته ای است که راوی در آن زندگی می کند وجودخط فاصله بین کلمات تداعی کننده یا اجرا کننده نحوه دویدن او در یک مسیر مستقیم می باشد. .
منابع
حیدری ،فریبا.شهرزاد های بی گیسو .١٣٩٣ ، کرج ،فرآیین ۱_
۲_خواجات ، بهزاد.عوامل ایجاد ابهام در شعر معاصر فارسی .مجله زبان و ادبیات فارسی،١٣٨٧، س۴،ش١١.
پاینده ، حسین نقد و دموکراسی .چاپ اول :١٣٨۵،تهران نیلوفر. _۳_
۴_حسن لی ،کاووس .باز خوانی فرما لیستی غزلی از بیدل .فصلنامه نقد ادبی .١٣٨٧،س اول ،ش دوم
شمیسا ،سیروس .نگاهی به فروغ .چاپ سوم ١٣٧۶ تهران ، مروارید. ۵_
۶_شمیسا ، سیروس .نگاهی به سپهری ، چاپ هشتم:١٣٨٢ تهران ،صدای معاصر.
***
"شهرزاد های بی گیسو" سروده فریبا حیدری
(ناشر فرآیین، ۱۳۹۳،۱۱۲ صفحه ۹۰۰۰ تومان)
‘