این مقاله را به اشتراک بگذارید
نقد فیلم فروشنده ساخته اصغر فرهادی
در ستایش «فروشنده» و جهانیترین فیلمساز ایرانی
سحر عصرآزاد
فیلمهای اصغر فرهادی مصداق آینهای است که مقابل جامعه ما قرار میگیرد. هرچه جلوتر میآییم این آینه صیقل یافتهتر میشود و به همان اندازه تصویری که از جامعه ما به نمایش میگذارد، واقعیتر، صریحتر و بیرحمانهتر است. به همین دلیل فیلمهای اصغر فرهادی تاثیرگذار است و به دنبال این تاثیرگذاری تجربه دیدن سینمای این کارگردان هم منحصربهفرد و هم سخت است. حس دوگانهای را برای مخاطب به همراه دارد.
اما درباره «فروشنده» تازهترین ساخته فرهادی باید بگویم که این فیلم علاوه بر دارا بودن تمام ویژگیهای سینمای فرهادی، ادای دینی به ادبیات جهان و نمایشنامه «مرگ فروشنده» است. نکته مهم این است که فرهادی چطور توانسته این نمایشنامه را با مساله روز جامعه خودش و جهان تلفیق کند و از خلال آن داستانی روایت کند که تمام اقشار جامعه از هر گروه سنی بتوانند تصویری از خودشان را در این داستان ببینند و دنبال کنند. اتفاقی که به نظرم تنها از عهده اصغر فرهادی برمیآید. او در تازهترین اثرش طبق روال سابق، به مساله زوجها و خانواده ایرانی میپردازد، با این تفاوت که به دلیل فعالیت این زوج در عرصه تئاتر، ردپای روشنفکری در «فروشنده» بیش از دیگر آثار فرهادی به چشم میخورد. اما این روشنفکری دقیقا به جاست و در فیلم کاربرد خودش را دارد.
اما محور اصلی در «فروشنده» نگاه فرهادی به موضوع و نحوه روایت اوست. اصغر فرهادی مستقیم سراغ اصل مطلب نمیرود و تلاش میکند با دادن کدهای تدریجی، زمینه را فراهم کند که ذهن مخاطب به سمت و سوی اصل مطلب کشیده شود. با این شیوه روایت، مستقیمگویی معنایی ندارد. در عین حال این فیلم نگاه اخلاق مدار فرهادی را هم در خود دارد. «فروشنده» مانند دیگر آثار این کارگردان در ستایش بنیان خانواده است و دقیقا به یکی از آسیبهای مهم و در عین حال بیرون آمده از بطن جامعه که خانواده را تهدید میکند، میپردازد. مخاطب در خلال فیلم با بحران محوری زوج عماد و رعنا همراه میشود و شاهد کالبدشکافی لایههای درونی این زوج است. در واقع «فروشنده» لایههای عمیق آدمهایی را به تصویر میکشد که به راحتی نمیتوانیم دربارهشان حرف بزنیم. در تمام فیلم هم میبینیم که این زوج در مواجهه با بحران از حرف زدن و روبهرو شدن با هم فرار میکنند و نگاههایشان را هم از هم میدزدند. هر دوی آنها میدانند نمیخواهند درباره چه چیزی حرف بزنند و پرداختن به این وجه آدمها و بیان یک موضوع ملتهب اجتماعی باعث میشود فرهادی در دام مستقیمگویی نیفتد.
اتفاقی که درباره فیلمهای اصغر فرهادی و استقبال مخاطب عام از آثار او افتاده بدون تردید، پیش از او توسط دیگر سینماگران زمینه چینی شده است اما واقعیت این است که فرهادی به عنوان یک فیلمساز ایرانی و شرقی در سینمای ایران و جهان به یک برند تبدیل شده است. پیش از او کارگردانانی چون عباس کیارستمی راه او را همواره کردند اما نباید فراموش کنیم که فرهادی کارگردانی است که پیش از طی کردن مسیر جهانی، به بطن جامعه خود راه پیدا کرده است. بخشی از این استقبال هم به نگاه منحصر به فرد و هشداردهنده او درباره مسائل جامعه برمیگردد. به هر حال در عرصهای که فرهنگ و هنر میتواند زیرساختهای جامعه را تغییر دهد، امیدواریم «فروشنده» شرایط را برای تغییر مطلوب زیرساختهای جامعه فراهم کند.
اصغر فرهادی بعد از کیارستمی جهانیترین فیلمساز ما است چون مسائل اینجایی ما را با زبانی جهانی مطرح میکند و به تصویر میکشد. امیدوارم خدا او را برای سینمای ایران حفظ کند.