این مقاله را به اشتراک بگذارید
برشت در برابر تئاتر سنتی
تاریخیکردن روزمره
پارسا شهری
اینکه برتولت برشت در تقابلِ سنتی اجرا و متن در تئاتر، بیشتر جانب متن را میگیرد به جای خود، برشت در اجرا نیز تز خاص خود را دارد. آنچه در تئاتر از آن با عنوان «بیگانهسازی» و «تئاتر اِپیک» یاد میکنند، دربردارنده ایدههای برشت برای یک اجرای درست و متضمن نقد است. جز کتاب «فهم برشت» که چندی پیش درآمد و شامل مقالات والتر بنیامین درباره برشت و تئاتر اوست، کتاب دیگری نیز اخیرا منتشر شده با عنوان «تنفس در هوای تئاتر» که مقالاتی کلیتر برمبنای مسئله متن/اجرا را در بر دارد و یکی از آنها نیز مقاله «تأثیر بیگانهسازی» برشت است، مقالهای سرراست و جامع درباره هرآنچه برشت از این تکنیک در نظر داشت. ابتدای کار، برشت در مقام نویسنده مقتدر معرفی میشود و کسی که براساس اولویت متن و دنیای نویسنده بر اجرا، کار میکرد و ازاینرو کارگردانیِ آثارش را خود بر عهده داشت. از مسئله همچنان معاصر و مبتلابهِ تقابل برشتی/آرتویی که بهنوعی بر تمام مقالات این مجموعه سایه افکنده، بگذریم و برسیم به مقاله اخیر. این مقاله از تکنیک بازیگری مبتنی بر ایجاد فاصله بین تماشاگر و رویدادهایی که بر صحنه رخ میدهند، میگوید. اینکه «هدف این تکنیک بیگانهسازی این است که تماشاگر را وادار کند نسبت به رویدادهای در پیش رو موضعی انتقادی اتخاذ کند.» صحنه باید از افسون مبرا باشد. هیچ «مبنای هیپنوتیزمکنندهای از کنش» نباید ایجاد شود. از همه مهمتر اینکه بازیگر هنگام رودررویی با نقش خود باید درست شبیه یک بیگانه عمل کند، باید شبیه کسی باشد که گویی شگفتزده شده. او با فاصلهگذاری میان خود با نقشها، شخصیتها، آنان را به تماشاگر نشان میدهد، نهاینکه خود به آن شخصیت بدل شود. او تنها کلمات آنان را بر زبان میآورد. اجرای تماشاگر بیش از همه به گفتوگو با تماشاگر میماند. «موضعی که اینگونه اتخاذ شده موضعی است متضمن نقد اجتماعی.» برشت تأکید میکند که بازیگر باید رویدادهای نمایشنامه را همچون رویدادهایی تاریخی ارائه کند. «وقایع تاریخی تنها یکبار برای همیشه اتفاق میافتند و تمام میشوند.» و اینهمه موضوع را میکشاند به تئاتر اپیک، که عبارت است از «تاریخیکردن زندگی روزمره.» با این تکنیک بهزعم برشت، نگرشی انتقادی از سوی تماشاگر شکل میگیرد که کاملا هنری است. از همه مهمتر بازیگر باید همان فاصلهای را از پیشامدها و رفتار در زمان کنونی فرض بگیرد که مورخ از رخدادهای گذشته فرض میگیرد. زمان حال و وضعیت مستقر در این شیوه از بازنمایی یا بازتولید واقعیت فاصله میگیرد و حتی به روزگارِ خود از فاصلهای تاریخی مینگرد. این است رویکرد انتقادی برشت به تئاتر و سویه سیاسی تئاتر برشت، که بنیامین در «فهم برشت» به آن میپردازد. بنیامین تئاتر برشت را «صحنهای تهی» میخواند که «بر آن تناقضات جامعه به نمایش درمیآید.» در «تئاتر اپیک چیست؟» نیز بنیامین با نگاه به دوگانه متن و اجرا و تأکید برشت بر متن به این ایده میرسد که گرچه برشت این توهم را که تئاتر امروز مبتنی بر ادبیات است رد میکند، اما این نهتنها در مورد تئاتر تجاری بلکه در مورد تئاتر خود او نیز صدق میکند. «در هر دو متن خدمتگزار است: در اولی در خدمت تئاتر تجاری است و در بعدی در خدمت دگرگونی آن.» بعد بنیامین از امکانپذیری این دگرگونی سخن میگوید.
شرق