این مقاله را به اشتراک بگذارید
ادبیات و امر اجتماعی
نسیم آصف
اگرچه بهاءطاهر از نویسندگان شاخص ادبیات معاصر عرب بهشمار میرود و بهواسطه رمان «واحه غروب»اش برنده اولین جایزه بوکر عربی شده بود، اما تا همین چند سال پیش شناختی از او در جامعه ادبی ایران وجود نداشت و هیچ اثری از او به فارسی منتشر نشده بود.
«واحه غروب» در سال ٩٣ با ترجمه رحیم فروغی در نشر نیلوفر به چاپ رسید و بهنوعی شاخصترین رمان این نویسنده مشهور مصری را در اختیار خوانندگان فارسیزبان قرار داد. فروغی بعد از این، رمان دیگری از بهاءطاهر با عنوان «عشق در تبعید» را به فارسی ترجمه کرد که این کتاب در نشر نگاه منتشر شد. این دو رمان هر دو از آثار شاخص بهاءطاهر بهشمار میروند. «واحه غروب»، رمانی است که روایتش براساس واقعهای مستند که در اواخر قرن نوزدهم در مصر اتفاق افتاده شکل گرفته است. ماجرای رمان، با انقلاب عرابی پاشا در دهههای پایانی قرن نوزدهم شروع میشود اما روایت رمان هرچه پیش میآید، بیشتر رنگ تخیل به خود میگیرد و بهاءطاهر با درآمیختن تاریخ و تخیل داستانش را جلو میبرد. بهاءطاهر در این رمان با انتخاب مقطعی تاریخی از مصر، به دنبال ارائه تصویری از مصر معاصر بوده و نوع مواجهه او با تاریخ در این رمان قابل توجه است.
«عشق در تبعید»، رمانی است که در پیوند با امر اجتماعی و سیاسی شکل گرفته و بسیاری از مسائل و معضلات منطقهای و جهانی در آن مورد توجه قرار گرفتهاند. ماجرای «عشق در تبعید» به دهه ١٩٨٠ میلادی برمیگردد و در طول رمان به برخی از حوادث جهان در آن دهه مثل کشتارهای صبرا و شتیلا و کودتای شیلی و جنگ ایران و عراق پرداخته شده است. از نکات قابل توجه این رمان، یکی هم این است که بهاءطاهر با هوشمندی سالها پیش از آنکه افراطیگری و بنیادگرایی به مهمترین مسئله خاورمیانه و کشورهای عربی تبدیل شود، به ریشههای این معضل پرداخته و انگار نوعی پیشگویی درباره این موضوع در این رمان صورت گرفته است. اغلب شخصیتهای «عشق در تبعید» روزنامهنگارند و بهاءطاهر تصویری از وضعیت این حرفه در بعدی جهانی به دست داده و به این مسئله پرداخته که روزنامهنگاری در جهان امروز از معنای واقعی خودش تهی شده. او همچنین موضوع مهاجرت یا تبعید را نیز در این رمان مطرح کرده است. یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتهای «عشق در تبعید» این است که غالب آنها انسانهایی تبعید شدهاند و در هیچجایی نمیتوانند ریشههای خود را بیایند. شکست و قهرمانهای شکستخورده مضمونی مشترک در هر دو رمان «عشق در تبعید» و «واحه غروب» است و این مسئله تا حد زیادی ناشی از وضعیت جامعه مصر در دوره پس از انقلاب ناصری است. بهاءطاهر در این رمان نشان داده که بهشدت نسبت به مسائل اجتماعی و وضعیت سیاسی اطرافش حساس است و همچنان به بسیاری از آرمانهای دوره جوانیاش وفادار است. این ویژگیها در کتاب آخری که فروغی از «بهاءطاهر» ترجمه کرده نیز دیده میشود. در داستانهای مجموعه «زمستان سرد» نیز، توصیفی از شرایط اجتماعی مصر به دست داده شده و بهاءطاهر در این داستانها خواننده را با پرسشهای زیادی مواجه کرده است. در هر سه کتابی که تاکنون از بهاءطاهر به فارسی منتشر شده، او پرسشهایی درباره جهان معاصر مطرح کرده و البته در هیچیک هیچ پاسخی به این پرسشها داده نشده است. وضعیت دوگانهای که نویسندگان و روشنفکران مصری در شرایط بعد از انقلاب ناصری تجربه کردند، پرسشها و تردیدهای بسیاری برای آنها به وجود آورد و این مسئله تأثیر روشنی بر ادبیات این دوره مصر و خاصه در آثار بهاءطاهر داشته است. جهان داستانی بهاءطاهر، سرشار از شکستها و تردیدها و پرسشهایی است که انگار هیچگاه به انتها نمیرسند و هربار از نو بازتولید میشوند.