این مقاله را به اشتراک بگذارید
چگونه لئو تولستوی گیاهخوار شد
همه اسم لئو تولستوی را شنیدهاند؛ هر چه باشد، این نویسنده روس قرن نوزدهم پدیدآورنده آثار کلاسیکی از ادبیات جهان از جمله رمانهای پرطرفدار آنا کارنینا و جنگ و صلح بود. ولی چیزی که کمتر در مورد این نویسنده به آن پرداخته شده، علاقه او به گیاهخواری و ترویج این رژیم غذایی در ۲۵ سال پایانی عمرش است.
بعد از ملاقات با ویلیام فری، اثباتگرا و گیاهخوار، که طبق گفتههای سرگی لوویچ (پسر تولستوی) در پاییز ۱۸۸۵ با این نویسنده بزرگ ملاقات کرد، تولستوی در سن ۵۰ سالگی تبدیل به طرفدار پروپاقرص گیاهخواری شد. تولستوی در تلاش بود زندگییی متوازن و با رشد معنوی را سپری کند، که باور داشت این امر تنها با نخوردن گوشت و پرهیز از تنبلی، پرخاشگری، و شکمپرستی ممکن بود. تولستوی معتقد بود که اگر مردم کمتر پرخاشگری کنند و نابودی تمام چیزهایی که طبیعت به آنها زندگی داده بود را متوقف کنند، جهان در هارمونی کامل سپری میشد.
البته، سبک زندگی او همیشه به این شکل نبود. در دهههای ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰، او سیگار میکشید، مشروب و لیکورهای گیاهی مینوشید، و حیوانات را شکار میکرد و گوشت میخورد. ولی از دهه ۱۸۸۰، به ویژه بعد از ملاقات با فری، او شروع به ایجاد تغییراتی در سبک زندگی خود کرد. او گیاهخوار شد (اگرچه هنوز شیر مینوشید و تخم مرغ میخورد). صبحها زود بیدار میشد، اتاق خود را مرتب میکرد، چوبها را اره و تکهتکه میکرد، آب را از چاهی بالا میکشید و به خانه میآورد.
نقل قولی از لئو تولستوی در مورد گیاهخواری هست که میگوید:
«انسان میتواند بدون کشتن حیوانات برای غذا زندگی کند و سالم بماند؛ بنابراین، اگر او گوشت بخورد، زندگی حیوانات را تنها به خاطر اشتهای خود از آنها میگیرد.»
او مهارت پینهدوزی را یاد گرفت و شروع به دوختن کفشهای خود کرد. دست از نوشیدن الکل برداشت و سیگار کشیدن را به مرور زمان کنار گذاشت (او سرانجام این عادت را به طور کامل در سال ۱۸۸۸ ترک کرد). وی همچنین با نوشتن و ارسال مقالات به مجلات و استقبال از افتتاح مهمانخانههای گیاهخواری، شروع به ترویج این رژیم غذایی کرد. دختران او به زودی گیاهخوار شدند، و همسرش، سوفیا آندریونا، نیز در اواخر عمرش گیاهخوار شد.
سوفیا در نقشی که غذا در زندگی تولستوی ایفا میکرد مؤثر بود، علیرغم اینکه خودش در بیشتر دوران گیاهخواری تولستوی، گیاهخوار نبود. همسر این نویسنده مشهور در دفتر خاطرات خود فهرستی به تفصیل از دستور پختهای مورد علاقه خانواده و دوستانش، و همچنین داستانها و جزئیاتی از زندگی روزانهشان درست کرده بود. در نهایت، برادر سوفیا به اسم استپان آندریویچ برس مخفیانه این دفتر خاطرات را قرض گرفت و کتابی هدیه از دستور پختها برای خواهرش درست کرد. این کتاب آشپزی در سال ۱۸۷۴ منتشر شد.