این مقاله را به اشتراک بگذارید
درباره رمان «سرزمین گوجههای سبز» اثر هرتا مولر
غریبهها در سرزمین غریب
سومین رمان هرتا مولر در خوابگاه دانشجویی دخترانه در رومانی تحت حکمرانی نیکلای چائوشسکو شروع میشود؛ لولا، دختری فقیر از اهالی منطقه، برای خواندن زبان روسی به این دانشگاه آمده است. در کشوری کمونیست که دچار فقدان کالاهای مصرفی است، دخترانش حسرت جورابهای نرم و نازک، اسپری مو، ریمل چشم و لاک ناخن دارند: «زیر بالش رختخوابها شش ریمل بود. شش دختر آب دهانشان را در آن میریختند و دودهاش را با خلال دندان هم میزدند تا مایه سیاهرنگ سفت شود. آن وقت، چشمانشان را کاملا باز میکردند و خلال دندان را بر مژههایشان میکشیدند. مژهها سیاه و سفت میشدند اما یک ساعت بعد فاصلههایی خاکستری روی مژهها پدید میآمد؛ و پس از خشک شدن آب دهان، دودهها روی گونههایشان میریخت.»
لولا کودکی خود را در روستا گذرانده و حالا برای زندگی شهری آماده نیست. سرانجام تجربههای تلخ سبب میشوند او با کمربندی خود را حلقآویز کند و از دایره حزب کمونیست بیرون بیاید. راوی داستان یکی از هماتاقیهای لولاست که طولی نمیکشد او هم مورد هدف سوءظنهای سیاسی قرار میگیرد بنابراین زمانی که دانشگاه را ترک میکند، ریملش را برمیدارد و با دیدن رختخوابش غافلگیر میشود: «وقتی پتو را برداشتم تا آن را مرتب کنم، گوش خوکی را در میان ملحفهها پیدا کردم. دخترها اینطوری با یکدیگر وداع میکردند. ملحفه را تکاندم اما گوش تکان نخورد، مثل یک دکمه به ملحفه دوخته شده بود.»
«سرزمین گوجههای سبز» رمانی با جزییات دقیق به تصویر کشیده شده و نویسنده درصدد خلق گونهای شعر از نازیباییهای زندگی در رومانی کمونیستی است اما هرتا مولر این کتاب را به رومانیایی ننوشته است. مولر، نویسندهای آلمانی زبان است که طی جنگ جهانی به عنوان اقلیت آلمانی در کشور رومانی ساکن شد. سال ١٩٨٧ او رومانی را به مقصد آلمان ترک کرد؛ در این کشور رمانهای او منتشر و با استقبال روبهرو شدند.
هرتا مولر در سال ۱۹۵۳ در رومانی چشم به جهان گشود. مخالفتش با پیوستن به دستگاه امنیتی چائوشسکو، سبب شد که او را از ادامه کار معلمی بازدارند. هرتا مولر، قبل از آنکه در سال ۱۹۸۷، از کشورش به آلمان مهاجرت کند بارها از طرف دستگاه امنیتی رومانی تهدید به مرگ شد.
کتاب سرزمین گوجههای سبز، نمادی از خفقان است. در پشت جلد کتاب دو چشم سیاه ترسیده دیده میشود که نگاهی وحشتزده پشت میلههاست. لبهایی خاموش و بسته که در سرزمین گوجههای سبز به سر میبرد. در هر صفحه کتاب از دستهایی میخوانی که بیاختیار باید دست بزنند و چشمهایی که در پی گرفتن اجازه برای گریستن هستند و شعرها و دفترها و کلیدهایی در سراسر کتاب است که همواره دزدیده میشود: «بغض گلوی همه را گرفته بود، اما چون اجازه نداشتند، گریه کنند به جای آن همگی دست مفصلی زدند. هیچ کس جرات نکرد به عنوان نخستین نفر دست نزند.»هرتا مولر با بینشی ژرف و سیاسی و قلمی شاعرانه، زشتیها و فساد و فقر را تشریح میکند و نسلی سوخته را تصویر میکند که زندگی خصوصیشان حتی زیر ذرهبین است و تمامی میلهها و حصارهای محیط را با واژگانی خارقالعاده افشا میکند. از جمله جوایز کتاب سرزمین گوجههای سبز میتوان به جایزه ادبی ایمپک دوبلین و کلایست (بزرگترین جایزه ادبی آلمان) اشاره کرد.
نویسنده زشتیها، فساد و فقر
هرتا مولر در سال ۱۹۵۳ در رومانی چشم به جهان گشود. مخالفتش با پیوستن به دستگاه امنیتی چائوشسکو، سبب شد که او را از ادامه کار معلمی بازدارند. هرتا مولر، قبل از آنکه در سال ۱۹۸۷، از کشورش به آلمان مهاجرت کند بارها از طرف دستگاه امنیتی رومانی تهدید به مرگ شد. هرتا مولر با بینشی ژرف و سیاسی و قلمی شاعرانه، زشتیها و فساد و فقر را تشریح میکند و نسلی سوخته را تصویر میکند که زندگی خصوصیشان حتی زیر ذرهبین است و تمامی میلهها و حصارهای محیط را با واژگانی خارقالعاده افشا میکند.
اعتماد