Share This Article
در جستوجوی خوشبختی
سیوپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر برپا شد – ۱
رضا حسینی
ضیافت
یک بار دیگر به اواسط فصل زمستان و ماه بهمن و ایام دههی فجر رسیدیم. ضیافت برپا شده است و سینمادوستان و اهالی سینما از امروز دور هم جمع میشوند تا کارنامهی سال آیندهی سینمای ایران را با تمام غایبان بزرگش به تماشا بنشینند و شاهد رقابت فیلمهای انتخابی در بخشهای مختلف سیوپنجمین دورهی مهمترین رویداد سینمای ایران یعنی جشنواره فیلم فجر باشند. مراسم افتتاحیه دیروز برگزار شد و در یکی از مهمترین بخشهای آن از چهار سینماگر پیشکسوت (غلامرضا موسوی، فرهاد توحیدی، محمد کاسبی و تورج منصوری) در قالب بزرگداشتهایی تجلیل شد. علاوه بر دبیر جشنواره (محمد حیدری)، تورج منصوری هم از حادثهی ساختمان پلاسکو و شهدای آتشنشان گفت و یاد قربانیان را گرامی داشت. صالحی امیری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، این دوره را جشنوارهی «نشاط و امید» نامید و حجتالله ایوبی، رییس سازمان سینمایی، از اقدام ترانه علیدوستی در تحریم اسکار تقدیر کرد. امسال دو بخش «مسابقهی سینمای ایران، سودای سیمرغ» و «چشمانداز سینمای ایران» همهی ۴۴ فیلم ایرانی جشنواره را در خود جای دادهاند و دیگر خبری از تقسیمبندیهای گذشته («نگاه نو» ویژهی فیلمهای اول و دوم یا بخش «هنر و تجربه» با فیلمهای خاص خودش) نیست. در ضمن همهی این فیلمها از شانس کسب سیمرغ مردمی برخوردارند. بجز مستندها که دوسه سالی است دوباره به جشنواره فجر بازگشتهاند، فیلمهای کوتاه هم پس از غیبتی چندساله دوباره وارد گردونهی جشنواره شدهاند. فقط امیدواریم این دورهمی پایدار باقی بماند و درسهایی که از حذف فیلمهای مستند و کوتاه جشنواره فجر گرفته شد آویزهی گوش شوند تا دوباره در یک چرخهی تاریخی و پس از گذشت دوسه سال، بهتدریج شاهد تکرار اعتراضها به حضور فیلمهای مستند و کوتاه در جشنواره فجر و طرح این موضوع نباشیم که هر یک از آنها برای خودشان جشنوارهای مستقل و معتبر دارند و لازم نیست جشنواره چنین عریض و طویل برگزار شود! یک بار برای همیشه بپذیریم که جشنواره فجر، جشنوارهی جشنوارههاست و میخواهد همه را راضی نگه دارد و با کمترین حواشی ممکن برگزار شود. خلاصه اینکه دوستان قدیم و جدید، کوتاهها و بلندها، مستند و داستانی گرد هم آمدهاند و ضیافت برپاست.
جوانی با جوانی
لااقل در یک دههی گذشته سال به سال بر تعداد فیلمسازان جوان و تازهوارد سینمای ایران افزوده شده و همواره غافلگیریهای خاطرهانگیزی را برای شیفتگان سینما رقم زده است. برای نمونه فقط کافی است به سال گذشته نگاهی بیندازیم و اینکه چهطور سعید روستایی با اولین فیلم بلند سینماییاش، ابد و یک روز، نهفقط عموم تماشاگران و منتقدان را به تحسین واداشت بلکه نُه سیمرغ جشنواره را هم تصاحب کرد و در زمان اکران هم به فروشی حدود یازدهونیم میلیارد تومان رسید. اما شگفتی امسال، فارغ از کیفیت آثار فیلماولیها – که در نمایشهای ویژهی پیش از جشنواره برخی از منتقدان را راضی کردهاند و نوید اتفاقهای جالب توجهی را در طول جشنواره میدهند – به تعداد و کمیت حضور تازهواردهای سینمای ایران برمیگردد. امسال در جشنواره فجر، نوزده فیلماولی داریم که از هر نظر رکورد حیرتانگیزی است؛ و جالبتر اینکه این تعداد از میان هشتاد فیلم اول ارائهشده به جشنواره انتخاب شدهاند! بیتردید جوانی و شادابی سینمای ایران با جوانی و فکرهای نویی که از راه میرسند، رقم خواهد خورد.
آنچه زنان میخواهند
دستکم چند سالی است که در محافل و جشنوارههای جهانی بیش از گذشته به اقلیتهای فیلمساز از جمله زنان توجه میشود. در این خصوص امسال جشنواره فجر هم از قافله عقب نمانده است و از ۴۴ فیلم ایرانی حاضر، ۹ فیلم توسط کارگردانان زن ساخته شدهاند که عبارتند از: خانهی دیگری (بهنوش صادقی)، دریاچهی ماهی (مریم دوستی)، ویلاییها (منیر قیدی)، مادری (رقیه توکلی)، مستند صفر تا سکو (سحر مصیبی)، ناپدید (فرحناز شریفی)، زیر سقف دودی (پوران درخشنده)، اسرافیل (آیدا پناهنده) و فصل نرگس (نگار آذربایجانی). اما داستان به همین جا ختم نمیشود و در این میان فیلمهایی هم هستند که کاملاً زنانه یا خیلی فمینیستی به نظر میرسند و اگر تماشاگر بدون دانستن نام کارگردان به تماشای آنها بنشیند، بهراحتی نمیتواند به حضور یک کارگردان مرد در پشت دوربین آنها برسد. شاید مهمترین نمونه در بین این فیلمها، ترومای سرخ به کارگردانی اسماعیل میهندوست باشد؛ فیلمسازی که شخصیتهای اصلی اولین تجربهی سینماییاش، برخورد خیلی نزدیک (۱۳۸۷) هم دو زن بودند با بازیهای آنا نعمتی و لادن مستوفی. در بین سایر فیلمهای این دوره، شش فیلم هم از اسامی زنانه در عنوانشان استفاده کردهاند که به این ترتیباند: سارا و آیدا (مازیار میری)، نگار (رامبد جوان)، آذر (محمد حمزهای)، سوفی و دیوانه (مهدی کرمپور)، آباجان (هاتف علیمردانی) و شماره ۱۷ سهیلا (محمود غفاری)؛ و به طور طبیعی از همین عنوانها میتوان حدس زد که با چه جنس از داستانهایی روبهرو هستیم و چهقدر حضور زنان در این فیلمها پررنگ است. آیا این همان چیزی نیست که زنان میخواهند؟
بازی بزرگان؟
از میان بزرگانی که عدم حضورشان در این دوره احساس میشود و با فیلمهایشان میتوانستند رقابت را هرچه گرمتر کنند، میتوان از کیانوش عیاری و شهرام مکری نام برد که بزرگترین غایبان جشنواره سیوپنجم هستند؛ عیاری هنوز تکلیف فیلم قبلیاش، خانهی پدری (۱۳۸۹) مشخص نیست (و در واقع با یک نمایش عمومی کمتر از دو روز و بعد توقیف شدنش، رکوردار کوتاهترین اکران در سینمای ایران است). علاوه بر کاناپهی عیاری و هجوم مکری، لرد (محمد رسولاف) و ملی و راههای نرفتهاش (تهمینه میلانی) دیگر فیلمهای کارگردانان شناختهشدهی سینمای ایران هستند که از دور رقابت و حضور در جشنواره امسال کنار گذاشته شدهاند. با وجود همهی حواشی و اعتراضهای صورتگرفته، مسئولان برگزاری جشنواره اعلام کردهاند که فقط «کیفیت» فیلمها معیار انتخابشان بوده است. با این تفاسیر بازی نامهای بزرگ در کار نیست مگر اینکه واقعاً «کیفیت» فیلمهای راهیافته به جشنواره بتوانند بزرگان تازهای را به سینمای ایران معرفی کنند و قواعد بازی را به نفع «بزرگان تازهوارد» تغییر دهند!
منظمِ بینظم!
امسال انبوهی از اقدامهای پیشگیرانه برای جلوگیری از بینظمی در اجرای هرچه «باشکوهتر» مهمترین رویداد سینمای ایران انجام شد اما به شکل عجیب و باورنکردنیای، بینظمیها خیلی زودتر و در قالبهای پیچیدهتری خودشان را نشان دادند و حتی یکی از نشستهای خبری دبیر جشنواره تا حدی به نشست عذرخواهی در زمینههای مختلف بدل شد! پیش از شروع جشنواره هم تنها مجموعهی رسمی نویسندگان سینمای ایران یعنی «انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران» مشکلهای زیادی با برگزارکنندگان جشنواره پیدا کرد و از آمارهای اشتباهی که در برنامهی تلویزیونی هفت ارائه شد تا تحریم جلسههای پرسشوپاسخ، مجبور به صدور بیانیه و دفاع از خود شد. از بُعد شخصی هم فقط کافی است به نحوه و زمان صدور کارتهای جشنواره برای اهالی رسانه و خبرنگاران توجه کرد که اغلبشان دیروز و حتی در ساعتهای پایانی روز توزیع شدند (موضوعی که دستکم در سالهای اخیر هرگز با این میزان از بینظمی شاهدش نبودهایم)؛ و البته هنوز هم با وجود اینکه فقط چند ساعت تا شروع نمایشهای برج میلاد زمان باقی است، بعضی از کارتها هنوز به دست صاحبان آنها نرسیده است و حتی این جمله هم شنیده شده که «سانس اول که یک فیلم مستند است»! به هر حال ظاهراً در کنار دویدن هر ساله برای تصاحب صندلی و جای نشستن که امسال از مراسم افتتاحیه شروع شده است و دیروز در گزارشهای مختلف نوشتاری و تصویری به آن اشاره شد، اهالی رسانه امسال باید تا آخرین لحظهها و شاید چند روز اول، همچنان در جستوجوی کارت خبرنگاریشان باشند و بعد از آن میتوانند خوشبختی را در «کاخ» جشنواره جستوجو کنند!
افتادن در حوض نقاشی
نکتهها و ملاحظاتی دربارهی جشنوارهی سیوپنجم – ۲
در سالی که آمار فروش در سینمای ایران به طرزی بیسابقه چندبرابر شد و در نتیجه چرخهی تولید هم به تبع آن رونقی چشمگیر یافت، میشد پیشبینی کرد که جشنواره برگزار کردن چالشی متفاوت خواهد بود. سینمای ایران که در طول چند دهه سنتهای مشخصی را در ساختار تولید و اکرانش پرورده بود اکنون باید پوست میانداخت و پذیرای چهارچوبها و قواعد تازه میشد. سینماگران و گردانندگان چرخهی اقتصادی و صنعتی سینما، که مدتها به تولید و اکران بین چهل تا شصت فیلم سینمایی بلند در طول سال عدت کرده بودند حالا باید مهیای سازگار شدن با جریان تولید بیش از دویست فیلم سینمایی در طول سال و اکرانی به همین اندازه متورم و مفصل میشدند. طبیعتاً این رقمهای تازه چشمانداز جشنوارهی فجر (مهمترین رویداد سینمایی سال برای اهالی سینمای ایران) را نیز عوض میکرد.
جشنوارهی سیوپنجم مسیرش را با عبور از چند مانع بزرگ شروع کرد. اول از همه باید توازنی میان ظرفیتهای نمایش فیلم در جشنواره، و اندازههای گسترشیافتهی تولید در سینمای ایران ایجاد میشد. ادغام بخشها و گنجاندن ۳۳ فیلم در بخش مسابقه و اضافه کردن یازده فیلم دیگر به عنوان بخش «چشمانداز سینمای ایران» تلاشهایی برای ایجاد تناسب میان ظرف و مظروف بود که البته باز هم نتوانست به تمام متقاضیان و مدعیان حضور در جشنواره سهم برساند و راضیشان کند. سختترین وظیفه را هیأت انتخاب بر عهده داشت که باید از بین بیش از ۹۰ فیلم آمادهی حضور در جشنواره، تقریباً یکسوم را با تکیه بر معیارهای سینمایی برمیگزید. از همان ابتدا پیدا بود که راضی کردن همهی متقاضیان حضور در جشنواره ناممکن است و بالاخره عدهای بیرون خواهند ماند، اما پرسش مهم این بود که کدام فیلمها شامل این غربال سختگیرانه خواهند شد؟ با آشکار شدن اسامی هیأت انتخاب، معلوم شد که گردانندگان جشنواره و سیاستسازان این دوره، به این فکر نیفتادهاند که با توجه به حساسیت انتخابها و تعدد غیرطبیعی فیلمها، برگزینندگان و اعضای هیأت انتخاب را حتیالمقدور از بین افرادی با صبغه سینمایی پررنگتر و تجربه و شناخت تخصصی بیشتر انتخاب کنند که حرفوحدیثها دربارهی صحت انتخابها به حداقل برسد. شاید هیأت انتخابی مثل دورههای سیودوم و سیوسوم (با حضور چند کارگردان مثل احمد امینی، رسول صدرعاملی، محمدعلی باشهآهنگر، بهنام بهزادی، مازیار میری، داریوش فرهنگ، محمدحسین لطیفی، علی مصفا) میتوانست از حجم اعتراضها کم کند. با این حال ترکیب هیأت انتخاب کمتر از اسامی اعلامشده در مرحلهی اول محل مناقشه بود. تصمیم برگزارکنندگان برای اعلام اسامی فیلمها در دو مرحله شاید تمهیدی برای کاستن از حساسیتها بود؛ به این معنا که اگر کسانی نسبت به غیاب فیلم خاصی در فهرست اعلامشده اعتراض دارند، با این تصور که نام آن فیلم در مرحلهی دوم اعلام خواهد شد، آرام بگیرند. اما عملاً کنار ماندن فیلم کیانوش عیاری و حرف و حدیثها دربارهی چند فیلم و فیلمساز دیگر این تمهید را خنثی کرد.
در دورهای که بخش اصلی جشنواره تحت تأثیر موفقیت تمامعیار فیلماولیها در سال گذشته بهصورت یککاسه برنامهریزی شده بود غیبت فیلم عیاری دستاویزی شد برای به راه افتادن اولین موج بزرگ علیه برگزارکنندگان جشنوارهی سیوپنجم. آنان سیوسه فیلم را در بخش اصلی قرار دادند و سپس یازده فیلم دیگر در قالب چشمانداز اضافه شد، بلکه جاهای خالی پر شود و معترضان به جای خرده گرفتن دربارهی نامهای غایب، توجهشان را به حاضران نامدار و انبوهی فیلم و فیلمساز سرشناس معطوف کنند. در این دوره شعار جشنواره جوانگرایی است و طبیعتاً سهم فیلماولیها و چهرههای نورسیده در همهی بخشها چشمگیر است.
دبیر جشنواره محمد حیدری که سال گذشته یکی از پرمناقشهترین دورههای دههی اخیر جشنواره را برگزار کرد امسال با تجربهی بیشتر دقیقاً میداند که قرار است در ده روز آینده با چه چیزی مواجه شود. برنامهریزی برای اجرای درست این جشن ده روزه نیاز به قدری انسجام و نظم دارد که گویا قرار است تا ابد عنصر گمشدهی جشنوارهی فجر ما باشد. آقایی ایوبی رییس سازمان سینمایی و سکاندار سینمای ایران امسال آب پاکی را روی دست همه ریخت و در مصاحبهای با ماهنامهی فیلم تأکید کرد که جشنوارهی فجر همینی است که هست و قرار نیست بهتر شود! در این صورت انتظار بیشتری نمیتوان داشت و باید منتظر رسانههای محروم از کارت حضور، تماشاگران سرگردان در سالنها، جلسههای نقد و بررسی پرحاشیه و کماثر، و تصویرهای آشنایی از این دست ماند. نمونهی این وضعیت را در بلیتفروشی امسال سینماهای مردمی شاهد بودیم. ابتدا این امر به یک سایت نوظهور سپرده شد که همه بلیتها را زودتر اینترتی خریداری کنند. سپس چنان بلبشویی به راه افتاد و آنچنان مشکلات فنی و مدیریتی پیش آمد که روابط عمومی جشنواره اعلام کرد همه به همان شیوهی قدیمی، حضوری برای خرید بلیت مراجعه کنند. طبعاً آشفتگی و دردسرهای ناشی از این نوع تغییرات را، یا باید به حساب ناکارآمدی برگزارکنندگان جشنواره گذاشت و یا به پای بینظمی تاریخی جامعهی خودمان نوشت. هر چه باشد دورنمای خوشرنگی از جشنوارهی سیوپنجم پیش روی مخاطبانش نیست و همه با این امیدواریِ ناگزیر، این دوره را آغاز میکنند که اوضاع در ادامه بهتر شود.
محل برگزاری جشنواره برای منتقدان و اهالی سینما همچنان مرکز همایشهای برج میلاد است و برای مردم، پردیس ملت. همچنان سهم شهرستانها از تنها مهمترین جشنوارهی سینمایی کشور اندک است و وعدهها برای برگزاری همزمان، هر چه پیشتر میرویم تقلیل پیدا میکند. با اینکه امسال سهم شهرستانها نسبت به گذشته کمی افزوده شده اما هنوز بسیاری استانها از دیدن فیلمهای مهم جشنواره محرومند و موضوع کمبود سالن هم همچنان بیداد میکند. برای جشنوارهای که بهشدت زیر سایهی رفتارها و جهتگیریهای سیاسی قرار دارد و متهم است، نزدیک شدن هرچه بیشتر به مردم و پررنگ کردن جنبههای مردمی جشنواره میتواند تنها مسیر رستگاری باشد.
امسال ترکیب متوازنی از ساختههای فیلمسازان نامآشنا و قدیمی از سویی و فیلمسازان جوان و نورسیده از سویی دیگر را شاهد خواهیم بود. بازتابی از کشمکش نسلها و تغییر آداب سینما که در چرخهی تولید سالانه هم قابل رؤیت است در جشنواره دیده میشود که ماهیت سینمای امروز ایران را بازمینمایاند. خواستهی دوستداران سینما چیزی بیشتر از تماشای همهی فیلمها در فضایی آرام و حرفهای و فارغ از عصبیت و آشفتگی بیرون نیست. آیا جشنوارهای که حیثیت سینمای ایران را نمایندگی میکند و تمام نیروهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این سرزمین برای برگزاری آبرومندش بسیج میشوند میتواند آینهای در برابر موجودیت سینمای امروز ایران باشد و چشمانداز روشنی از اکران پررونق ۱۳۹۶ پیش روی ناظران بگذارد؟
در ایستگاه اول مثل همیشه امیدوار میمانیم. روزهای بهتری پیش روی سینمای ایران است، چه این دوره از جشنواره نقطهی آغازش باشد و چه نباشد.
ماهنامه فیلم