این مقاله را به اشتراک بگذارید
روبرت والرز نویسنده همه زمانها
ناصر غیاثی*
والرز؛ حلقه بین فونکلایست و کافکا
روبرت والزر (۱۹۵۶ – ۱۸۷۸) سویسی بیتردید یکی از مهمترین نویسندگان مدرن آلمانیزبان قرن بیستم است؛ آنطور که سوزان سانتاگ او را حلقه گمشده بینهانریش فون کلایست و فرانتس کافکا میداند و هرمان هسه، فرانتس کافکا، کورت توخولسکی و روبرت موزیل از او به عنوان نویسنده محبوب خود نام میبرند.
زندگینامه
شخصیت پیچیده و زندگی پرفرازونشیب روبرت والزر خود میتواند دستمایه یک رمان چه بسا چند جلدی قرار بگیرد. او در طول زندگی نهچندان طولانی خود دائم در حال عوضکردن محل زندگی، خانه و شغل بوده است. آنچنان با مداد، ریز و کنار هم مینوشت که ذرهای جالی خالی در صفحه نمیگذاشت. این دستنوشتههای او که به ریزنگاشت (میکروگرام) معروفاند به سختی قابل خواندن است، به گونهای که اوایل خیال میکردند که والزر آنها را به نوعی زبانی رمزی نوشته است. وی از سال ۱۹۳۳ تا مرگش در سال ۱۹۵۶ یعنی بیستوسه سال تمام داوطلبانه ساکن یک آسایشگاه روانی شد و در این مدت حتی یک کلمه هم ننوشت.
روبرت والزر قبل از جنگ اول جهانی از شهرت بسیاری برخوردار بود، به ویژه نوشتههای کوتاه او در بسیاری از مجلهها و روزنامههای ادبی خوانندگان فراوانی داشت. او آنچنان شناخته شده بود که روبرت موزیل کتاب اول کافکا «نظاره» را که تحتعنوان نادرست «تاملات» به فارسی ترجمه شده است، متاثر از والزر میداند. اما بعد به دلایل گوناگونی از جمله به قدرترسیدن نازیها در آلمان و گوشهگیری خود او، شهرت والزر فرونشست و رفتهرفته از یادها رفت تا دهه هفتاد میلادی که بار دیگر کشف شد و امروز دیگر به مثابه یک نویسنده مدرن در جایگاه درخور و شایستهاش نشسته است؛ چنانکه بسیاری از منتقدان آلمانی تاثیر او بر پتر بیکسل، پترهاندکه و الفریده یلینکه را انکارناپذیر میدانند.
ویژگیها
روبرت والزر عمدتا کوتاهنویس است. خود او این نوشتهها را «نثرهای کوتاه» یا «مقالات» مینامید. او در این نوع از نوشتههایش که برای روزنامهها مینوشت در باب همه چیز قلم زده است؛ بنابراین میتوان نخسیتن ویژگی والزر را کوتاهنویسی او دانست. در بیست جلد مجموعه آثار او تنها چهار رمان مییابیم. بقیه چهارده جلد باقیمانده نوشتههای کوتاه او را دربرمیگیرد. دومین ویژگی والزر این است که از میان نویسندگان آلمانیزبان او نخستین کسی بود که به توصیف زندگی تیپ کارمندی نشست. دو رمان «یاکوب فون گونتن» و «دستیار» کاملا برگرفته از زندگی خود والزر هستند. او مدتی در برلین دوره خدمتکاری دیده بود و مدتی هم حسابدار و دستیار یک مهندس و مخترع در زوریخ بود و درست مثل یوزف مارتی، شخصیت اول رمان «دستیار» شاهد ورشکستگی تدریجی رئیسش. در مجموع نمیشود آثار والزر را متعلق به این یا آن گرایش ادبی دانست؛ چه بسا یک بار مطالعه آثار والزر آنها را سطحی بنمایاند، اما در لایههای زیرین آنها نویسندهای را مییابیم که زندگی روزمره آدمها را زیر ذرهبین خود گرفته و به توصیف آن نشسته است.
آثار
والزر رمان «دستیار» (ترجمه فارسی: نشر چشمه) را به سال ۱۹۰۷ نوشت و به سال ۱۹۰۸ منتشر کرد و رمان «یاکوب فون گونتن» (ترجمه فارسی: نشر نو) را به سال ۱۹۰۸ نوشت و به سال ۱۹۰۹ منتشر کرد. این هر دو رمان حاصل دوران زندگی پربار ادبی چند ساله والرز در برلین است. یوزف مارتی «دستیار»، جوانی است فقیر، عاشق طبیعت، ناامید و ترسو. والزر در این رمان به توصیف بخشی از زندگی پرملال جوانی دست زده است که بین ترس از فقر و بر زبانراندن حقیقت، بین سرسپردگی و عصیان در نوسان است و رابطهاش با خود و با محیطش فاقد ثبات. وی نه در رفتارش ثابتقدم است و نه در گفتارش. «یاکوب فون گونتن» اما شرح سرگشتگیهای درونی یک جوان عاصی است. والزر در این رمان زبانی دارد شوخ و شنگ و پر از نیش و کنایه، زبان جوانی عاصی و درعینحال پریشان که در جستوجو است؛ در جستوجوی خودش و جهان درون و بیرون از خودش. راوی رمان را در اصطلاح ادبی راوی غیرقابل اعتماد میخوانند و اگر اشتباه نکنم والزر اساسا نخستین نویسندهای بود که چنین شیوه راویتی را ابداع کرد. راوی غیرقابل اعتماد، چنانکه از عنوانش برمیآید، روایای است که نمیشود به گفتههایش اعتماد کرد. اینجا چیزی میگوید و چهار صفحه بعد چیز دیگری درست خلاف آن. گاهی حتی در یک سطر حرف پیشین خودش را نقص میکند. در هر دو رمان، «حادثه» به معنای کلاسیک کلمه در ادبیات داستانی جای چندانی ندارد.
والزر و کافکا
کافکا، نویسنده همدوره والزر، چه به لحاظ ادبی و چه به لحاظ شخصیتی نزدیکترین نویسنده به اوست. هر دو مجرد ماندند، هر دو عاشق پیادهرویهای طولانی بودند، مخصوصا والزر که شبها به پیادهروی میرفت و در یکی از همین پیادهرویها در برف بوده که جانش را از دست داد. کافکا و والزر هر دو در زمان حیاتشان از شهرتی که پس از مرگ نصیبشان شد، بیبهره بودند و آثارشان پس از مرگ آنها بود که به شهرت جهانی دست یافت. درونمایه مشترک یعنی روایت زندگی کارمندان دونپایه از دیگر نقطات مشترک این نویسندگان آلمانیزبان است که یکی سوییسی و دیگری شهروند امپراتوری اتریش بود. اما درحالیکه کافکا از کوتاهنویسی به رماننویسی رو آورد، والزر همچنان وفادار به کوتاهنویسی ماند. میگویند، تاثیر والزر بر کافکا آنقدر زیاد بوده که کافکا بدون والزر اصلا قابل تصور نیست. ماکس برود دوست صمیمی کافکا هم بر تاثیر والزر بر کافکا تاکید دارد. کافکا رمان «یاکوب فون گونتن» والزر را به او هدیه داده بود. ماکس برود مینویسد: «گاهی اوقات کافکا سرزده و سراسیمه به خانهام میآمد چون یک چیز تازه و محشر یافته بود. رمان یاکوب فون گونتن هم چنین وضعی داشت. کافکا عاشق نوشتههای والزر بود.»
* مترجم آثار روبرت والرز
آرمان