این مقاله را به اشتراک بگذارید
نزدیک داستان
نشر چشمه: گفتوسخنها، زخمهای کاری و کنگره ادبیات
نشر چشمه در نمایشگاه امسال کتابی از محمود دولتآبادی دارد که نه رمان است و نه مجموعه داستان بلکه مجموعهای است از گفتوگوهای مطبوعاتی او که در سالهای گذشته در مطبوعات مختلف منتشر شدهاند. انتشار گفتوگوهای مختلف دولتآبادی در قالب یک کتاب، هم تصویری از دیدگاههای ادبی و نظرات او درباره داستاننویسی را ارائه میکند و هم نظرات او درباره موضوعات دیگر را بازمیتاباند و از این حیث، «این گفت و سخنها» کتابی خواندنی و قابل توجه خواهد بود. «بیست زخم کاری» رمانی است از محمود حسینیزاد که بالاخره بعد از سالها در نمایشگاه کتاب امسال منتشر شده است. «بیست زخم کاری» در مقایسه با دیگر داستانهای حسینیزاد اثری متفاوت است و میتوان آن را رمان تریلر دانست. این رمان روایت کشتن و هراس است و ماجرای مردی که میخواهد سلطهگر باشد. در شروع ماجراهای داستان، پیرمردی ثروتمند جان میدهد و پزشکی قانونی مرگ او را عادی اعلام میکند اما این تازه شروع ماجراست. رمان روایتی پرشتاب دارد که در پیوند با ماجراهای داستان است.
«نزدیک داستان» کتاب جدید علی خدایی است که این نیز بهتازگی در نشر چشمه منتشر شده است. در خود کتاب این توضیح درباره آن آمده: «تماشا و بازی و چیدن کلمات، از شهرها، خیابانها، جادهها، آدمها، سفرنامهها، خاطرات، روزنگاریها، عکسها، کتابها، داستانها، مردهها و زندهها، کسانی که دوستشان دارم و با آنها از زندگی لذت بردهام، زندگینگارهای این کتاب شده است. فقط اینکه «نزدیک داستان» داستان نیست».
«زنی با سنجاق مراورینشان» رمانی است از رضیه انصاری که تمی پلیسی و پسزمینهای تاریخی دارد. زمان روایت رمان سال ١٣٠۴ و در ابتدای قدرتگرفتن پهلوی اول است و شخصیت اصلی آن، یک کارآگاه جنایی و کارمند نظمیه با نام میرزاعماد است. ماجرای کتاب، مرگ جوانی است که بهظاهر در خانهاش خودکشی کرده و میرزاعماد مسئول رسیدگی به پرونده مرگ این جوان است. اما بهطور دقیق مشخص نیست که این یک خودکشی است یا قتل. بهقتلرسیدن فردی دیگر در همین خانه گره ماجرا را پیچیدهتر میکند و پای زنی هم به پرونده باز میشود. میرزاعماد که دل در گرو مشروطهخواهان دارد و از دوستان عارف قزوینی و ایرجمیرزا است، در روند رسیدگی به این پرونده با گروهی از مخالفان حکومت هم روبهرو میشود و داستان روندی دیگر پیدا میکند.
«کنگره ادبیات» عنوان رمانی است از سزار آیرا که با ترجمه ونداد جلیلی منتشر شده است. سزار آیرا از مهمترین نویسدگان معاصر امریکای لاتین است که شهرتی جهانی دارد. آیرا سبکی خاص در داستاننویسی دارد و ایجاز یکی از ویژگیهای سبکی اوست. همچنین او در روایتهایش برخی مولفههای روایی ادبیات کلاسیک را حفظ کرده و در عینحال به نوآوری و ابداع روشهای خلاقانه پرداخته است. «کنگره ادبیات» از رمانهای مهم آیرا است که راوی رمان در آن نقبی به گذشته میزند. «حرکت در مه» با عنوان فرعی «چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم»، عنوان کتاب مفصلی است از محمدحسن شهسواری که میتوان آن را حاصل تجربیات او در بیش از یک دهه کار در کارگاههای داستاننویسی دانست. خود او در جایی از مقدمه کتابش درباره این تجربهاش نوشته: «تجربه برآمده از یک دهه برگزاری کارگاههای رماننویسی (و زمانی بیشتر، مشورتدادن به فیلمنامهنویسان) مرا متقاعد کرده است که مشکل اصلی نویسندگان ما ندانستن تکنیکها و قواعد نویسندگی نیست؛ شیوه زندگیکردن و اندیشیدن همچون یک نویسنده است. البته در این کتاب مجالی برای بحث در سبک زندگی یک نویسنده نیافتهام، اما تا حد ممکن سعی کردهام شیوه فکر کردن یک نویسنده را نشان بدهم. ازهمینروست که فرم پیشنهادی هفتمرحلهای این کتاب، که دربارهاش توضیح خواهم داد، آنقدر اهمیت ندارد که سیستماتیک فکرکردن به شیوه یک رماننویس. شما میتوانید بنا به تجربیات خودتان فرمهایی طراحی کنید با مراحل بیشتر یا کمتر. جدا از همه این موارد، کتابی که در دست دارید، از شیوهای کارگاهی نیز برخوردار است که حتا کتابهای ترجمه نیز آن را ندارند. به این صورت که همه مراحل پیشنهادی این کتاب بر پایه رمانی فرضی اجرا میشود و شخصیت اصلی مرحله به مرحله شکل میگیرد تا در نهایت به خلاصه داستانی سههزارکلمهای از رمان میرسیم». «هنوز یکساعتی تا ظهر مانده بود که دست نیلوفر را گرفتم و با هم آمدیم سر زمینهای زعفرانمان. اول سال نو توی زمین زعفرانی چیز قابل دیدنی نیست؛ نه گلی و نه بوته سبزی. زعفران همهچیزش با گیاهان دیگر فرق دارد. یکی همینکه وقتی گلش را چیدی و زعفرانش برداشته شد، تازه علفش درمیآید. نیلوفر سردش بود و آمدیم داخل اتاقک کاهگلیمان. خانهای کوچک و جمعوجور که موقع بچگی ما انبار وسایلی بود که وقت گلچینی به کار میآمد. سبد، چادر شب و یک ترازوی آبیرنگ زنگزده با وزنههای کوچک و بزرگش گوشه خانه جاخوش کردهاند…» این بخشی از رمان «دختر پیچ» نوشته سعیده شفیعی است. این کتاب که اولین رمان نویسنده است، عشقی عمیق و پرحادثه را روایت میکند. رمان دو داستان مجزا دارد که در نقطهای تاثیرگذار همدیگر را قطع میکنند؛ یکی روایت پسری اقتصادخوانده و ساکن تهران که پدرش او و مادر و زمینهای زعفرانشان را ول کرده و در جایی که کسی خبر ندارد گم شده است و دیگری داستان دختری که در ملاقاتی کاری دل به این مرد میبازد و این آغاز ماجرای اصلی کتاب است.
«ما اینجا داریم میمیریم» دومین رمان مریم حسینیان است که روایت چند آدم متفاوت است که در خانهای ناچار به تحمل یکدیگرند. در توضیح پشت جلد کتاب درباره این رمان آمده که نویسنده «در این رمانش نیز از زنها و البته مردهایی مینویسد که در یک هممکانی اجباری رویاهای خاصی در سر دارند. از زنی متعصب که کینه خواهر کوچک سرخوشش را به دل دارد تا دختر جوانی که میخواهد برای انتخابات رأی جمع کند؛ از زنی خانهدار که شاهد فروریختن خانهاش است تا چند شخصیت جادویی که ناظران این جهان پرقصهاند…».
شرق