این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
گزارش از سیر تا پیاز ماجرای یک سرقت ادبی / انتشار رمان بختیار علی بازهم حاشیه ساز شد (اینجا) که در مد و مه به نقل از ایلنا منتشر شد با واکنش علیرضا اسدی (مدیر نشر نیماژ) نسبت به ادعای مدیر نشر افراز روبه رو شد که در ادامه می خوانید. گفتنی است مد و مه برای شفاف سازی ماجرا حاضر به انعکاس نظرات مختلف است.
****
علیرضا اسدی (مدیر نشر نیماژ):
سرقت ادبی را چه کسی انجام داده است؟
چندین ماه یا بهتر بگویم نزدیک به یکسال است با پدیدهای جالب از سوی نشرافراز مواجه شدهایم. تمامی دوستانی که در جریان ماجرا قرار گرفتهاند بسیار متعجب شدهاند.
– یک روز صبح در دفتر نشر نیماژ نامه احضاریهای را دریافت کردم که عبارت "سرقت ادبی!!!" در آن با شگفتی توجهام را جلب کرد.
نشر افراز از مدیر نشر نیماژ به اتهام سرقت ادبی!!! شکایت کرده بود.
ماجرا از این قرار بود که مریوان حلبچهای مترجم و فعال فرهنگی کورد که همگان او را به خوشنامی و حسن رفتار میشناسند، ترجمهی کتاب "عمویم جمشیدخان که باد همیشه او را با خود میبرد" اثر "بختیارعلی" نویسنده سرشناس کورد را حدود سه سال و نیم پیش به نشر نیماژ جهت اخذ مجوز و چاپ سپرده بود.
در نمایشگاه بینالمللی کتاب ۹۵ این رمان بر روی پیشخوان فروش ادبیات جهان نشر نیماژ قرار گرفت.
نشر افراز مدعی شد این ترجمه را که قبلن چاپ کرده است، توسط مریوان حلبچهای و نشرنیماژ بازنشر شده، با استناد کذایی که؛ "حق نشر این کتاب را از بختیار علی دریافت نمودهاند" و ما را متهم به سرقت ادبی کردند!!!.
تا اینجای داستان که نشر افراز پیش از نیماژ این کتاب را چاپ کرده قابل قبول است.
اما چندین سطر در باب سرقت ادبی که نشر نیماژ و مریوان حلبچهای به آن متهم شدهاند و سیاهنمایی نشر افراز و اطرافیانشان:
– بختیارعلی متن این رمان را در سال ۲۰۱۰ پیش از چاپ کوردی به مریوان حلبچهای سپرد تا پیش از چاپ آن مریوان متن کوردی را برای چاپ ویراستاری کند.
در اواخر سال ۲۰۱۰ نیز ترجمهی فارسی این اثر توسط مریوان حلبچهای انجام پذیرفت که بختیارعلی در نامهای با دستخط و امضا خویش اعلام کرد: اولین ترجمهی فارسی این کتاب توسط مریوان حلبچهای انجام گرفتهاست و ایشان معتبرترین و شناختهترین مترجم آثار من در ایران است.
اما روایت مریوان حلبچهای:
مریوان میگوید در سال ۹۱ شمسی در منزل جناب آقای "علی اشرف درویشیان" در حضور آقای درویشیان و همسر محترمشان، ترجمهی کتاب مذکور را به آقای "آرش سنجابی" دوست و همکار آقای "رضا کریممجاور" تحویل دادم که آنرا بخواند. پیش از این در سال ۸۷ نیز ترجمهی رمان "آخرین انار دنیا" اثر معروف "بختیار علی" را که ترجمه کرده بودم نیز در منزل جناب درویشیان تحویل آقای"آرش سنجابی" دادم، چراکه ایشان ادعا کرده بودند که کارشناس بخش ادبیات کوردی نشر مروارید هستند. اما ایشان پس از مدتی اعلام نمودند که قادر به چاپ کتاب نیستند چرا که تایید نشده است. حال جالب است بدانیم که مدتی بعد با کم شدن حدود ۹۰ صفحه از ترجمه و دست بردن در نثر آن، شاهد چاپ کتاب "آخرین انار دنیا" با ترجمه آقای "آرش سنجابی" در نشر افراز بودیم!!!.
شاهدی دیگر:
مصاحبهای در روزنامه "چاودیر" شماره ۲۲۵ دوشنبه ۲۰۱۰/۰۸/۰۲ با مریوان حلبچهای انجام میشود که از ایشان میپرسند، چطور با اینکه کتاب هنوز به کوردی چاپ نشده است شما اقدام به ترجمه فارسی آن نمودهاید که مریوان پاسخ میگوید: "مانند مابقی رمانهای دیگرش برایم فرستاده تا بخوانم و نظرم را اعلام کنم که همان زمان اجازه گرفتم برای چاپ ترجمهی فارسی آن که انجام داده بودم"
مریوان مستندات بسیاری در مورد نویسندگان کورد دیگری دارد که نشان میدهد جریان به چه شکل است. در دیداری که امروز با مریوان داشتم وکالت رسمی "شیرزاد حسن" را دیدم جهت شکایت از نشر افراز بخاطر چاپ رمان "حصار و سگهای پدرم" که سال ۸۳ "نشر چشمه" که تنها ناشر انحصاری آن رمان در ایران است چندین بار چاپ نموده است. جالبتر آنکه دو سال و نیم پیش نشر افراز ادعا نموده است که این اثر را از "شیرزاد حسن" خریداری کرده است.
حال بماند روایت "دیوید لینچ" از خواندن آثار "بختیارعلی" که یک جعل بزرگ است برای فریب مخاطبین فارسی زبان. همانطور که بعضی از کتابهای این نشر روی جلدشان خورده است که "برندهی جایزهی گلاویژ" میباشند، جالبتر آن است بدانیم یکی از دبیران موسسه گلاویژ که مریوان حلبچهای نام دارد اذعان میکند هیچ جایزهای به رمان در این موسسه اختصاص نیافته است.
درست است که مراجع رسیدگی با طرح شکایت مریوان حلبچهای پیگیر این موضوع هستند. اما با توجه به جوسازی و سیاهنماییهای این نشر پیش از صدور حکمی از مراجع قانونی، برآن شدم که با طرح گوشهای کوچک از مستندات این جریان قضاوت عمومی را برعهدی مخاطبین بگذارم…
‘
2 نظر
سمیرا
درباره اینکه کی مجوز داشته و کی نداشته نمی خوام بحث کنم. اما چرا اینقدر ترجمه ای دوم چاپ شده به ترجمه اولی شباخت داره؟
حسین. م
من با حرف آقای اسدی موافقم. شکایت از نیماژ معنی نداره. اگه سرقتی هم انجام شده مترجم انجام داده . ایراد نیماژ توی ضعف بررسی و نظارت تو کتابایی که بهش دادن. اگه حرفه ای عمل کرده بود احتمال این جور اتفاقا براش کمتر می شد