این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به «چند گفتگو درباره تجدد» اثر سیروس علی نژاد
گزیری از تجدد نیست
حمیدرضا امیدی سرور
در طول صد و پنجاه سال گذشته هیچ مقوله ای به اندازه فهم «تجدد» و چگونگی تعامل با آن برای جامعه ایرانی اهمیت نداشته است؛ چه در روزگار قاجار، زمانی که با درک انحطاط و عقب ماندگی ایران در قیاس با دیگر کشورها پاره ای روشنفکران و سیاست مردان ایرانی به فکر چاره افتادند و چه در دهه های اخیر که بحث توسعه در ایران از اولویت های دولت های بر سرکار بوده است.
باوجود این تاریخ تجدد در ایران از دیرباز سرشار از بدفهمیها و تعصباتی بوده که معضلات بسیاری را گریبانگیر آن ساخته است؛ تا جایی که حتی برخی به عنوان ویروس آلوده کننده سنت، آن را از معاصی کبیره به شمار آورده اند! در چنین احوالی دور از انتظار نیست اگر برخی خدمتگذاران و نواندیشان، غرب زدهگان فریب خورده خوانده شده و برخی متحجران فرصت طلب، وطن پرست محسوب شده باشند.
برخی به غلط براین باورند که جریان تجدد در ایران با انقلاب مشروطه آغاز می شود، درحالی که جریان تجدد از سالها پیش از آن آغاز شده بود و انقلاب مشروطه درواقع مرحله کوتاهی از سیر تکوین تجدد در ایران بود.
تجدد در ایران از دو وجه مهم برخوردار بود، یکی حاصل اندیشه و قلم روشنفکران و نواندیشان بود و جنبه فکری داشت و دیگری تابع عمل سیاست مداران ترقیخواه همچون عباس میرزا، سپهسالار و امیرکبیر بود. در این بعد با یکسری اصلاحات در دولت همراه شده و از آن به عنوان مدرنیزاسیون یاد می شود. اما تجدد خواهی در هر دو سطح آن نتیجه مقایسه وضع ایران آن روزگار با گذاشته و هم چنین پیشرفت دیگر کشورها بود، قیاسی که برای نخستین بار در ذهن عباس میرزا بعد از شکست های ایرانیان در جنگ با روسیه صورت گرفت و او را به اندیشه وا داشت تا راه چاره ای برای نجات ایران از انحطاطی که دست به گریبانش بود پیدا کند.
با توجه به آنچه گفته شد تجدد در ایران دوره های مختلف و وجوه گوناگون داشته است که جملگی آنها درخور توجه و بررسی هستند، کتاب «چند گفتگو درباره تجدد» اثر سیروس علینژاد برپایه چنین دیدگاهی شکل گرفته است. علی نژاد در یادداشت کوتاهی که به عنوان مقدمه در ابتدای کتاب آورده می نویسد: «کشاکش ما با تجدد حدود صد و پنجاه سالی است که آغاز شده و گویا به امر پایان ناپذیری بدل شده است. بی آن که دستاوردهای این کشاکش را بتوان انکار کرد، به جرئت می توان گفت که ما افتادن در چاه تجدد را چندبار، به صور گوناگون و هربار از نوع شروع کرده ایم و شکی نیست که در این راه به جاهایی رسیده ایم. با وجود این، اکنون در سال ۱۳۸۶ خورشیدی هنوز در جایی قرار داریم که می توان گفت راه درازی تا مقصد باقی است. ولی هیچیک از این حرکات تهی از ضد خود نبوده و هر بار سنت از درون آن چنان با قدرت سر برآورده که رسیدن به هدف را دشوار کرده است …»
علی نژاد عقیده دارد که حرکت های تجدد خواهانه ای که در دوره های مختلف وجود داشته تا اندازه ای جامعه ایرانی را پیش برده، اما از سوی مقابل جریانهای مخالفی نیز وجود داشته اند که با توجه به خاستگاه سنتی شان مانعی برای پیشرفت ایران در این زمینه بوده اند.
جریان تجدد در ایران از کجا آغاز شده؟ دوره های اوج و فرود آن کدام بوده است؟ در هر یک از این دوره شاهد چه رخدادهایی بوده ایم؟ چهره های شاخص این جریان چه کسانی بوده اند؟ تجدد در ایران تا کجا پیش رفته و عوامل متوقف کننده آن چه بوده اند؟ این سوالات و سوالاتی بسیاری از این دست در کتاب حاضر مطرح شده و علی نژاد پاسخ های آنها را از زبان گفتگو شوندگان، در اختیار مخاطب قرار داده است.
سیروس علینژاد در اغلب آثارش از الگویی گفتگو محور استفاده کرده است. این شیوه تا اندازه ای حاصل تجربیات روزنامه نگارانه او در طول سالیان طولانی بوده و مهمترین حسن استفاده از آن ایجاد امکان بهره بردن از صاحبنظران مختلف، برای پرداختن به جنبه های گوناگون بحث تجدد است. چنانکه گویی علی نژاد کتابی را به صورت مشارکتی با طرف های گفتگو تالیف کرده و پیش روی مخاطب قرار داده است. دیگر حسن کتابهای گفتگو محوری از این دست آن است که مطالب از چهارچوب خشک تئوریک فاصله گرفته و به سبکی خواندنی تر و قابل فهمتر برای عموم مخاطبان نزدیک می شود؛ در عین حال که می تواند از نکاتی برخوردار باشد که مخاطب علاقمند و جستجوگر را برای مطالعه بیشتر تشویق کند.
از دیگر محاسن کتاب، چهره هایی است که در این کتاب با آنها گفتگو شده؛ انتخاب این شخصیت ها از اجرای طرحی فکر شده برای پرداختن به موضوع تجدد حکایت دارد. داریوش آشوری، بابک احمدی، جمشید بهنام، رهنورد زریاب، علی رضا علوی تبار، موسی غنی نژاد، هوشنگ ماهرویان و رحیم مسلمان قبادیانی هشت چهره ای هستند که در این کتاب علی نژاد به سراغ آنها رفته است. چهره هایی که برای درستی انتخاب و حضور هریک از آنها در این کتاب، دلایل گوناگونی را می توان بر شمرد.
بیشک مهمترین چهره در این میان دکتر جمشید بهنام است که دو کتاب کلیدی این حوزه یعنی «برلنی ها» و «ایرانیان و اندیشه تجدد» را تالیف کرده است. در گفتگویی باعنوان «سنت و مدرنیته را نباید روبهروی هم قرار داد» که آغاز کننده کتاب نیز هست دکتر بهنام به پاسخ گویی درباره اساسی ترین پرسش هایی نظیر چیستی مفاهیمی همچون تجدد و مدرنیته، سابقه ظهور آن در تاریخ ایران و رویکرد روشنفکران به این مهم پرداخته است. در این گفتگو علاوه بر تبیین مفاهیم کلیدی بحث تجدد، تصویری از کلیت آن در صد و پنجاه سال گذشته ترسیم شده است.
«روشنفکری دست اول، روشنفکری دست دوم» عنوان گفتگویی است که با داریوش آشوری انجام شده است، آشوری اگرچه به واسطه ترجمه هایی که در حوزه فلسفه و سیاست داشته، چهره بسیار شناخته شده ای است. اما در کتاب «ما و مدرنیت» به سراغ بحث تجدد در ایران رفته است. در این گفتگو سعی شده به نسبت و نگاه روشنفکران با تجدد به ویژه از روزگار پهلوی اول به بعد پرداخته شود. آشوری بر این نکته اشاره دارد که در پارهای از دورهها، روشنفکران نیز نقش سازنده و درک درستی در این باره نداشته اند، با خلط مبحث تجدد را با غرب زدگی پیوند داده و گناه عدم پیشرف را برگردن غرب می انداختند و تازه در این سالهاست که روشنفکران با اصلاح دیدگاهای گذشته از طریق تامل در معایب خود به سوی مدرنیته گام برمی دارند.
«ما می توانیم مدرنیته خود را داشته باشیم» عنوان گفتگویی است با علیرضا علوی تبار که از جمله اندیشمندان نام آشنای حوزه روشنفکری دینی است. کتاب معروف «روشنفکری – دینداری – مردم سالاری» از مهمترین تالیفات او با محتوایی مرتبط با بحث این کتاب است. در گفتگو با علوی تبار به نگاه روشنفکران دینی به مقوله مدرنیته و تجدد پرداخته شده است.
بابک احمدی بی نیاز از معرفی است، با کتابهای بسیاری که در آشنایی چند نسل اخیر با مدرنیته، نقد مدرن و جهان مدرن نقش محسوسی داشته است. « هوای تازه در مباحث ما وزیدن گرفته»، عنوان گفتگویی است که در آن بابک احمدی نگاهی به جنبه هایی نظری از مدرنیته در تاریخ معاصر داشته است.
«نبض روشنفکری ما با سنت می زند» حاصل گفتگو با هوشنگ ماهرویان است که در زمینه استبداد در ایران صاحب پژوهش و اثر است، در این گفتگوی خواندنی که ماهرویان نسبت روشنفکران و تجدد را به چالش می کشد، به بیان این نقطه نظر می پردازد که روشنفکران ایرانی اسطوره ای می اندیشند و قبیله ای عمل می کنند.
تجدد در ایران جنبه های مختلف داشته است، همانگونه که رد پای آن را در زمینه سیاست و فرهنگ می تون به روشنی دید. در حوزه اقتصاد و به ویژه اقتصاد سیاسی حرکت به سمت تجدد متضمن پذیرش دیدگاه خاص خود نیز هست. موسی غنی نژاد بر اهمیت اقتصاد آزاد تاکید دارد و در این گفتگو با عنوان «یک راه بیشتر وجود ندارد…» تجدد و توسعه را از این منظر مورد توجه قرار داده است.
یکی از ویژگی های نگاه علی نژاد به مقوله تجدد، که ارزش ویژه ای برای کتاب به ارمغان آورده، دیدگاه او برای بررسی تجدد در کشورهای حوزه جغرافیای فارسی زبان است. بنابراین در دو گفتگویی که با رهنورد زریاب (داستان نویس افغان) و رحیم مسلمان قبادیانی (استاد نامدار تاجیک) انجام شده به تجدد در افغانستان و تاجیکستان نیز پرداخته شده است. در این گفتگوها این ایده مطرح می شود که سرنوشتِ این مجموعهی فارسیزبان در پیوند با یکدیگر است و می توان گفت که تجدد ایران بر کشورهای فارسی زبان دیگر تاثیرگذاشته و همچنین پیشرفت آنها نیز می تواند تاثیراتی سازنده در ایران داشته باشد.
کتاب «چند گفتگو درباره تجدد» برای هر مخاطب علاقمند به این بحث تجدد در ایران و همچنین روشنفکری در ایران، نکات خواندنی و جذاب بسیار دارد. در خلال این گفتگو ها به نکات و ایدههای گوناگونی نیز پرداخته شده که می تواند برای دانشجویان و پژوهشگران ایده ای باشد برای تحقیق و گشودن افق هایی تازه به سوی این مباحث مهم. چه بخواهیم و چه نخواهیم در جهان مدرن باید تکلیف ما با مقوله تجدد روشن باشد، تنها با درک درست از تجدد است که می توانیم حرکتی معقول به سمت توسعه داشته باشیم.
نقل از الف کتاب
«چند گفتگو درباره تجدد»
نویسنده: سیروس علی نژاد
ناشر: آگاه، چاپ اول ۱۳۹۴
۱۷۶صفحه، ۱۲۰۰۰ تومان