این مقاله را به اشتراک بگذارید
انتشار متن گمشدهای از خالق «پیتر پن»
بهاره سرلک
۸۰ سال از مرگ خالق «پیتر پن» میگذرد. جیمز متیو بری معروف به جی.ام. بری سالها قبل از مرگش نمایشنامه «بازسازی یک جنایت» را با همکاریای. وی لوکاس، طنزپرداز انگلیسی نوشت. این اثر حدود ۴٠ یا ۵٠ سال در آرشیو بری در مرکز هری رنسم دانشگاه آستن نگهداری میشد و پس از گذشت این همه سال این نمایشنامه کوتاه هنوز روی صحنه اجرا نشده و حتی روی کاغذ نیامده است. حالا قرار است این نمایشنامه در مجله استرند که پیش از این آثار منتشرنشدهای از نویسندههایی همچون مارک تواین و تنسی ویلیامز را برای نخستینبار منتشر کرد، روشنی روز را ببیند.
آندرو گالی، دبیر نشریه استرند میگوید: «این نمایشنامه را نباید با نمایشنامهای که بری برای خیریههای جنگ جهانی اول با همین عنوان نوشته بود، اشتباه گرفت. ما قصد داشتیم در شماره فوریه این نمایشنامه را منتشر کنیم اما ویرایشگر نسخهبردار مجله، مانع این کار شد چرا که معتقد بود نیم قرن پیش نمایشنامهای با عنوانی مشابه منتشر شده و نسخهای از آن در کتابخانه دستنوشتهها و کتابهای نایاب «Beinecke» موجود است. در نهایت ما نسخهای از نمایشنامه را تهیه کردیم و متوجه شدیم نمایشنامه مرکز رنسم صد در صد با آن نمایشنامه متفاوت است. »
گالی درباره علت اجرا و منتشر نشدن این نمایشنامه در زمان زندگی بری، میگوید: «مشخص نیست چرا او هرگز این نمایشنامه را روی صحنه نبرد یا منتشرش نکرد. شاید آن را در دورهای نوشت که روی درامهای جدیتر کار میکرد. » بری را بیشتر برای خلق شخصیت پیتر پن میشناسند. پیتر پن پسرکی شروشور که قادر به پرواز کردن است و هرگز بزرگ نمیشود. نخستینبار بری شخصیت پیتر پن را در بخشی از رمان «پرنده سفید کوچک» آورد. او نمایشی را با محوریت این شخصیت در سال ١٩٠۴ روی صحنه برد و بعدها در سال ١٩١١ رمانی درباره او نوشت.
اما نمایشنامه «بازسازی یک جنایت» که تاریخ نگارش آن مشخص نیست، با شخصیتی به نام «قربانی» که سرش را در میان پردهها گرفته، شروع میشود. او مدام دیوار چهارم را از میان برمیدارد و از تماشاگران میخواهد در پیدا کردن کسی که سعی در کشتن او داشته، به او کمک کنند. درست مانند پیتر پن که از تماشاگران میخواهد با کف زدن تینکر بل را نجات دهند با این تفاوت که در این نمایشنامه، شخصیت محوری از تماشاگران میخواهد سکوت کنند: «لطفا تشویق نکنید. البته که من تشویق شدن رو دوست دارم، همه ما دوست داریم تشویق شیم. اما حالا نه. موضوع خیلی جدیه. راستش میخوام رازی رو باهاتون در میون بگذارم و از شما کمک بخوام. جنایتی هولناک رخ داده. به آقای بیآزاری که در یکی از هتلهای اطراف شهر ساکنه، بیحرمتی شده و باید متهم را پیدا کنیم.»
بعد «قربانی» با پذیرش هتل تماس میگیرد: «پذیرش؟ من دارم میمیرم. کدوم اتاقم؟ اتاق ۵٣. داره میمیره. دارم میمیرم. ساکن اتاق ۵٣ داره میمیره. این دوروبر دکتر نیست؟ ها؟ یه دکتر توی هتل ساکنه؟ خدا رو شکر! سریع بیاریدش بالای سرم. یک وکیل هم بیارید. وکیل میخوام. وکیل ندارید؟ عجب هتل درب و داغونی. میخوام وصیتنامهام رو بنویسم. گفتم که دارم میمیرم. ساکن اتاق ۵٣ داره میمیره. »
گالی معتقد است این نمایشنامه کمدی به درک حرفه بری کمک میکند: «موضوع این است که ما بری را نویسنده ادبیات کودک یا نمایشنامههای کودکانه میدانیم. اما او آثاری با محوریت عدالت اجتماعی و آثاری که تلخیهای جامعه را به تصویر میکشد، خلق کرد. »
به نقل از اعتماد