این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
یادی از فیلم پرتقال کوکی اثر استنلی کوبریک
شورش بی دلیل
حسام اسماعیلی
پرتقال کوکی یکی از پرحاشیه ترین ساخته های استنلی کوبریک کارگردان فقید و شناخته شده ی سینما است. فیلمی که در برخی کشورهای اروپایی تنها اجازه نمایش برای گروه سنی خاصی را داشت.. کوبریک همیشه با فیلم مخاطبان را شگفت زده می کرد و آن ها را به اندیشیدن وادار می کرد. از بین تمامی فیلم هایی که او کارگردانی آن را به عهده گرفته است، بدون شک پرتقال کوکی پر حاشیه ترین آن هاست. کوبریک عاشق اقتباس کردن است و یکی از کارگردان های بسیار مطرح در این زمینه است. او کارگردانی است که با هوش و نبوغ خود در طرح ها و نوشته هایی که از آن ها اقتباس می کند تغییر ایجا می کند و به دلخواه خود در عناصر داستانی دست می برد. گونه ای از اقتباس که باید آن را اقتباس کوبریکی نامید! در پرتقال کوکی ، کوبریک از یکی از داستان های آنتونی برجس بهره می گیرد تا به موضوعی جنجالی و تازه بپردازد. کوبریک تا حد زیادی به رمان وفادار است و فرق هایی که وجود دارند باعث نمی شود که خللی در روایت داستان ایجاد شود اما در نتیجه گیری کلی بسیار تاثیر دارد.
الکس(شخصیت اصلی فیلم) فردی پرخاشگر و جامعه ستیز است. او به راحتی قوانین را زیر پا می گذارد و شرارت خود را بی هیچ حد و مرزی در جامعه به کار می برد. نمایی بسته که در اوایل فیلم چهره ی الکس را نشان می دهد به خوبی این شرارت را به نمایش می گذارد. مژه های مصنوعی که الکس از آن استفاده می کند نشان از پرخاشگری و شرارت اوست. کوبریک برای ایفای نقش الکس، مالکوم مک داول را برگزیده که به حق نقش خود را به خوبی بازی می کند. شخصیت الکس در واقع نشانه ی احساسات بی حد و مرز و کنترل ناشدنی انسانی است. او به حقوق دیگران به راحتی تجاوز می کند تا حقوق خودش را اثبات کند. گروه الکس که یکدیگر را برادر خطاب می کنند کاملا گوش به فرمان او هستند. وقتی آن ها از دستورات او تمرد می کنند الکس آن ها را تنبیه می کند. برادری آن ها اجباری است و اعضای گروه از این موضوع کاملا آگاه اند.داستان در آینده اتفاق می افتد. آینده ای که در آن هرج و مرج بر فضا حاکم است. جوانان به گروه های متفاوتی تقسیم شده اند و با یکدیگر به درگیری می پردازند . آشوب به پا می کنند. کوبریک در این فیلم یک نوع فانتزی را به کار می گیرد تا آینده را برای ملموس تر سازد. کارگردانی که که روش و راه کارهای مشخص خودر را دارد مسلما فانتزی های خاصی را در پیش می گیرد . از همان ابتدا مخاطب با صحنه هایی زننده رو به روست. فانتزی زننده ای که بیننده را شگفت زده بر جای می گذارد. طولی نمی کشد که مخاطبان با الکس احساس نزدیکی می کنند و با او همراه می شوند تا قواعد مرسوم را بشکنند. زمان زیادی نمی گذرد تا شرارت و زیرکی الکس کار دست او می دهد و مرتکب قتل می شود. اما الکس تسلیم نمی شود و این روحیه ی شرور خود را حفظ می کند. او وارد چرخه های دولتی و سیاسی جامعه می شود. برای رهایی از زندان او داوطلب آزمایش هایی می شود. این آزمایش ها برای بهبود جنایت کاران انجام می شودو دولت قصد دارد با این کار شرارت،جامعه ستیزی و رفتار منزجر کننده جنایت کاران و مجرمان را اصلاح کنند. حکومت خواستار جامعه ای قانونمند و عاری از جرایم است. الکس گرفتار مخمصه ای بزرگ می شود. او به انسانی بی روح تبدیل می شود. حکومت از طریق احساسات او را هدف قرار می دهند. برای نشان دادن این موضوع نویسنده رمان و کارگردان فیلم از موسیقی استفاده کرده اند. موسیقی نماد و خود احساسات است. الکس نسبت به موسیقی حساس می شود و احساساتش جریحه دار و زخم خورده. در رمان الکس نسبت به تمام موسیقی ها چنین حسی دارد اما در فیلم نسبت سمفونی شماره ۹ بتهوون چنین احساس غریبی را داراست. الکس پس از آزمایشات به فردی بدل می شود که انزجار درون او از بین نرفته است بلکه تنها در برابر بروز این انزجار ناتوان و بی اختیار شده است. او نمی تواند احساسش را آنگونه که باید بروز دهد و همین باعث سرخوردگی و نابودی الکس می شود. در این بین حکومت مقصر شناخته می شود. حکومتی که الکس را بازیچه ی خود قرار داده و روحیه ی او را شکننده کرده است. در صحنه ی آخر شاهد این نکته هستیم که الکس درمان نشده است و احساسات منفی و شریرانه درون او زنده هستند و او را به هر سمت و سویی میکشند. امیال و هوس های الکس از بین نرفته است و از بین نخواهد رفت.
دیالوگ های فیلم به دقت انتخاب شده اند. شخصیتها با حاضر جواب بودن خود ما را شگفت زده می کنند. صحنه های فیلم به دقت چیده شده و پیچیدگی آن ها ما را به نتیجه گیری می رساند. نکته ی جالب توجه در این فیلم استفاده از آهنگ بسیار مشهور و خاطره انگیز فیلم "آواز در باران" است. استفاده از این آهنگ عصبانیت بسیاری از بینندگان را بر انگیخت. فضا و محیط فیلم همانطور که قبلا اشاره شد فانتزی است. هرج و مرج و رنگ های زننده، مجسمه های عجیب و غریب، لباس های مدرن در این فیلم به این فضا سازی کمک می کنند. استفاده به جا و به موقع از نمادها باعث می شود که فیلم کوبریک را با درک بیشتری نظاره کنیم. فیلم فضایی جوان پسند دارد. قهرمان فیلم و دوستانش جوانانی سرزنده و شاداب و خرابکار هستند که تاثیر گذاری بسیاری بر این قشر سنی دارد. نام این داستان بسیار جالب است. کلمه ی(پرتقال) به انگلیسی در زبان مالزیایی به معنای انسان است. برجس نویسنده ی رمان مدتی در دفتر"جامعه ی بریتانیائی مالزی" کار می کرده است. انسانی مکانیکی که از خود اختیاری ندارد. عنوان داستان اشاره به اصطلاحی قدیمی در زبان کوکنی دارد. برجس از این بازی با کلمات بهره می گیرد تا نام و مفهوم داستان را مشخص سازد. داستان را جع به انسانی است که به انسانی کوکی تبدیل می شود.پس او در واقع نام داستان را "انسان کوکی" گذاشته است.
برجس و کوبریک هر دو در در خلق اثر پرتقال کوکی وحدت نظر دارند و اثری مدرن و تاثیر گذار را خلق کرده اند. آن ها به بررسی موضوعاتی روانشناختی و جامعه شناسی می پردازند. حکومت و الکس و جامعه عناصری برای انتقال مفهوم مدرن انسان هستند. انسانی که در آینده کوک می شود.
‘
1 Comment
آریان خانجانی
بهترین نقد در بین تمام نقود موجود. عالی و کامل بود.