این مقاله را به اشتراک بگذارید
خانه ادریسیهای ما
ناتاشا امیری*
جهان داستانی «خانه ادریسیها»ی غزاله علیزاده معلق بین واقعیت و خیال، عناصر مکانی، طبیعت بیشکل، مجسمهها، گلدانهای عتیقه و ظروف روحی و… از برهمتنیدن واژگان فاخر و الفاظ روزمره، توامان نضج میگیرد. این جزئیات، نه فقط درخدمت ساختن فضاسازی خاکستری و مهآلود خانه ادریسیها، که انگارههایی از زبانی نمادین میگردند. هر علامت، اشاره و نشانهای؛ متغیرهایی پنهانیاند، در رمان پیکربندی غیر از آنچه هست مییابند و به چیزهایی غیر از خودشان و به دیگر علایم افتراقی، ارجاع میدهند. هر توصیف و آرایه کلامی، چندین حوزه مفهومی را دربرمیگیرند که فقط با تاویل امکان درکشان وجود دارد. فرشتههای گچی زیر طاق، نماد رویاهای لقا هستند، جعبه آهنگ با نمای کلیسای گوتیک بانو ادریسی عشق کهنش را باز میتاباند و شش توطئهگر قهرمان خانه ادریسیها با کمشدن شش برگ از ورقهای بانو ادریسی نشان داده میشوند. در فصل پایانی تمام شخصیتها انگار ردپایی از ضمیر خود را در دل هر شیء یا نمادی باقی گذاشتهاند و در آنها عینیت مییابند.
متن «خانه ادریسیها»، نوعی طرحمنش است، پیرنگ از شخصیت جدا نیست و دیدگاه داستان هم به تبعیت از این امر دانای کل اتخاذ شده است. هر فصل به یکی از شخصیتها محدود میشود تا قدرت مطلق تکصدایی دانای کل با تکثرگرایی، تعدیل شود. صداهایی متفاوت میدان مییابند تا مکنونات درونیشان نمایش داده شود. حتی قهرمان یونس، دانای اسراری است که با ترفندهای ساحری، پیشینه و آینده شخصیتها را باز میگوید. ظرفیت رمان این چنین بالا میرود و در همین راستا، دیالوگ در رمان اهمیت خاصی مییابد. در کنش و واکنش گفتاری، پیرنگ گسترش مییابد، اندیشهها و ایدئولوژیها بیان میشوند و حتی گفتار گاه عادی در بخشهایی از متن، بر توصیفات ایستا حاکمیت مییابد. بیان اندیشمندانه افکار وهاب و حتی اصطلاحات چارواداری قهرمان شوکت نوعی ظرافت خاص دارد و مشابهش تقریبا قابل ردیابی در گویش روزمره نیست و صرفا در چارچوب رمان قابل تبیین است.
اقتدار زبان از جلوههای دیگر متن است. کل رمان با ظاهری کهننما، زبانی آرکائیک و کلمات نامانوس، فاخر و ثقیل نوشته شده و به آثار کلاسیک پهلو میزند. عبارات مستعملی وجود ندارد. نویسنده هدایتِ آگاهانه زبان را بر عهده دارد و فرآیند گزینش و ترکیب واژهها و استفاده از جزئیات؛ کولاژهای توصیفی میسازند که بر امکانات معنایی خاصی تاکیدی دارند. منحصرا انتزاعی و محصورشده در نظام صوری زیباییشناختی از استعارات و مجازهای ادبی نیستند. عبارات توصیفی در عین خدمت به فضاسازی، مضامینی جدید در حاشیه کتاب میآفرینند.
* منتقد ادبی و داستاننویساز آثار: مردهها در راهند
به نقل از روزنامه آرمان