این مقاله را به اشتراک بگذارید
از توماس مان و تولستوی تا آیزاک باشویس سینگر
امیرحامد دولتآبادیفراهانی*
آیزاک باشویس سینگر در چهارم ژوئیه ۱۹۰۴ در روستایی نزدیک ورشو به دنیا آمد و در چهارم ژوئیه ۱۹۹۱ در فلوریدای آمریکا از دنیا رفت. و همین شد که او را نویسنده یهودی لهستانی-آمریکایی میخوانند. پدر و پدربزرگ مادر سینگر خاخام بودند و این قضیه در زندگی شخصی و نوشتههایش بسیار تاثیرگذار بود. برای مدتی پدرش در محلههای فقیرنشین حکم بود و به دعواهای زناشویی و زدوخوردهای ساده اهالی رسیدگی میکرد و ردی از اولی را همه می توانند به راحتی در نوشتههایش بیابند. نخستین معلم داستاننویسی که داشت و بسیار او را ترغیب به نوشتن کرد ازرائیل بود؛ منظور از ازرائیل ملکالموت نیست، بلکه برادر بزرگترش مقصود است که آیزاک با اسپینوزا و افکار و عقایدش هم آشنا کرد. به قدری تحتتاثیر آموزههای حضرت ازرائیل خودش بود که ۱۹۳۵ درست یکسال پس از او به آمریکا مهاجرت کرد. سینگر نخستین سالهای اقامت در آمریکا را «گمشده در آمریکا» که نام رمانی است که به سال ۱۹۷۴ به زبان ییدیش منتشر کرد، مینامند.
سینگر را بیش از همهچیز از برای داستانهای کوتاهش مورد تمجید قرار گرفته است. او را یکی از پیشگامان ادبیات به زبان ییدیشی میانگارند که با انتشار آثار مهم و پرمحتوا در جهان این زبان مهجور را بیش از پیش بر سر زبانها انداخت. جهانی که او در آثارش خلق میکند خیلی خیلی زیاد یهودی اما، در بنمایه بسیار انسانی است. در جهان نوشتههایش همهچیز عالم نهادینه شده است: غم و شادی و لطافت و نخراشیدگی و بسیار چیزهای دیگر. در داستانهای سینگر همچنین خشونت هم به چشم میخورد؛ همینطور شهوت لگامگسیخته. اما، نبوغ سینگر آنجا عیان میشود که در دل این همه، فرزانگی ذاتی نهفته است که به وقتش خود را عیان میکند و نقش رنگارنگ خود را بازی میکند. تصادم میان سنت و بازآفرینی آن، دیگرجهانپرستی و ایمان و عرفان در یک کفه و آزاداندیشی و سکولاریسم و شکگرایی و نهیلیسم در کفهی دیگر درونمایه اصلی داستانهای کوتاه سینگر را شامل میشود. آیزاک سینگر مثل توماس مان نشان میدهد که خانوادههای اصیل زیر چکمه عصر جدید و متعلقاتش خُرد شدهاند؛ اتفاقی که از نیمه قرن نوزدهم میلادی تا جنگ جهانی دوم رخ داده است. او چگونگی دستهدستهشدن این اقوام اصیل را از بُعد اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی بررسی میکند. تفاوت سینگر و مان در این است که او این تاریخنگاری قومی را در بُعد وسیعتری به نسبت مان به تصویر میکشد و نیز در زمینه شخصیتپردازی هم بسیار چیرهدستتر و ماهرانهتر عمل میکند. این ویژگی در آثار سینگر آدمی را به یاد لئو تولستوی میاندازد.
دیگر درونمایهای که در نوشتههای سینگر بیشتر خودنمایی میکند علاوه بر لگام گسیختگی قوای شهوانی، قدرت و بیثباتی عقدههای آدمی، ثروت عجیب و دستنیافتنی برخی از اقوام و نیز پتانسیل پارادوکسوار خلاق اما، درعینحال ویرانکننده عواطف آدمی است. نمود این درونمایه را در بسیاری از داستانهای کوتاه پرشمار سینگر به وضوح میتوان دید که برای خود عالمی به کل گونهگون و بسیارنقش رقم میزند.
دیگر مورد قابل ملاحظه در داستانهای سینگر نفوذ و سرایت قرون وسطی در زمان حال و عصر حاضر است. زندگی روزمره افراد با شگفتیهای روزانه زندگی، واقعیت و وهم و نیز خونهای ریختهشده در اروپا، باقیمانده از قرون وسطی با خونهایی که در قرن نوزده و بیست حاصل از جنگهای پرتعداد بر زمین ریختهشده درهم تنیده میشوند. و این درست همان نقطهای است که هنر و نبوغ سینگر در روایت خودنمایی میکند؛ روایتی که آدمی را به حیرت وامیدارد؛ چراکه برای آدمی تجربه خواندن متنی به واقع ناب و حولانگیز را به ارمغان میآورد: تجربهای که درعینحال مهیج و تهذیبکننده است. آیزاک سینگر علاوه بر تاثیری که از اسپینوزا گرفته بود، تا حد زیادی وامدار داستایفسکی و نیکلای گوگول روس بود؛ به این لیست البته باید اسم تالمود، کابالا و حتی ادبیات کودک را هم افزود.
کوتاه سخن اینکه، سبک نوشتن آیزاک سینگر بسیار تک و خاص است و در آن تلفیقی از اخلاق مذهبی و روح ابواب جمعی جوامع جاری است که همراه شده با کندوکاوی در امیال آدمی. هرچند که آثارش گاه و بیگاه به خود صورت تمثیل گرفته یا گویی برگرفته از حکایتی باقیمانده از قرن نوزدهم است اما، در اصل نکته قابل ذکر این است که سینگر بسیار بسیار زیاد درگیر و تحتتاثیر حوادث و رویدادهای عصر خویش بود و در دل به شدت نگران حال و آینده مردمش بود.
سینگر حرفه نویسندگی را با فعالیت ژورنالیستی در فاصله دو جنگ جهانی آغاز کرد. در آمریکا هم مدتی فعالیتهای ژورنالیستیاش ادامه داد و آن را به شروع انتشار کتابهایش وصل کرد. به سال ۱۹۳۵ نخستین رمان سینگر با عنوان «شیطان در گورای» منتشر شد. به سال ۱۹۵۰ هم یکی از مهمترین آثارش به نام «خانواده موسکات» به چاپ رسید که شرححال زندگی خانواده یهودی است که در گتوهای پیش از جنگ جهانی دوم در لهستان روزگار میگذرانند. پس از این اثر بود که سینگر به انتشار داستانهای کوتاهش همت گماشت. از آثار قابل توجه او میتوان به کتاب «دشمنان »، «مانور»، «ملک اربابی»، «در محضر پدرم» و «اسپینوزای حراجی خیابانی» اشاره کرد.
*منتقد و مترجم
به نقل از آرمان