رفتن به محتوا رفتن به فوتر

نوشتن از زندگی سخت‌تر است / به روایت سوزان سانتاگ

2 نظر

  • ناشناس
    ارسال شده 5 فوریه 2018 در 5:18 ب.ظ

    حسن محمودی: دانشگاه‌های ما که واحدهای ادبیات دارند، کمتر با ادبیات داستانی ایرانی معاصر دمخورند و این آسیب زیادی وارد می‌کند. در وهله‌ اول دانشجوی رشته ادبیات با ادبیات داستانی کشور و روزگار خودش بیگانه است و مهم‌تر این که این بیگانه قرار است بعدها به عنوان دکتر ادبیات به جلسات و نشست‌های نقد و بررسی هم دعوت شود و اظهار نظر هم بکند. راحت‌ترین موضعی که این بیگانه با ادبیات داستانی می‌گیرد، نفی داستان ایرانی است. تاکید دارم که بهترین مجال برای آموزش و آشنایی با ادبیات داستانی دانشگاه است و کارگاه‌ها و حتی مدرسه‌ها را مکمل می‌دانم. به اعتقاد بنده، افراد علاقه‌مند ابتدا باید به دانشگاه بروند و واحدهای طراحی شده در این حوزه را طی کنند و بعد بر اساس سلیقه خود به یکی از کارگاه‌های موجود مراجعه کنند. مشکل ابتر بودن خیلی از تجربه‌های کارگاهی در این است که هنرجو بدون هیچ آشنایی و دانشی وارد می‌شود و این توقع را دارد که با گذراندن یک دوره یک ساله یا شش ماه، رمان بنویسد و بازار را هم قبضه کند. در خوش بینانه‌ترین حالت این هنرجو می‌تواند خودش را در حد یک مقلد و پیرو استادش بالا بکشد. متاسفانه اغلب کارگاه‌های داستان نویسی نیز امروزه چنین نقشی را دارند. آن ها به هنرجو وعده و وعید می‌دهند که بعد از پایان دوره، رمان هنرجو در نشری معروف منتشر شود. بماند که برخی کارگاه‌ها را کارشناسان یا مشاوران نشر برگزار می‌کنند و داستان‌نویسان برای پذیرش آثارشان وارد کارگاه می‌شوند و تا وقتی که منفعت‌شان ایجاب کند، مرید همان استاد می‌شوند و پای ثابت کامنت‌های صفحه‌های مجازی این کارشناس‌ها می‌شوند. و دیگر این که به نظر من کارآموز باید آموزش‌های لازم را در مدرسه و دانشگاه ببیند و بعد از آن مدرسه یا دانشگاه از امثال محمود دولت‌آبادی‌ها دعوت کند تا در این کلاس‌ها حاضر شود و تجربیاتش را در اختیار علاقه‌مندان قرار دهد اما اتفاقی که در این داستان رخ می‌دهد به این شکل است که ما در این کارگاه‌ها به دنبال
    محمودی:‌من احساس می‌کنم بحث ضرورت کلاس‌های داستان‌نویسی را باید کمی فراتر از پایتخت تهران نگاه کنیم.
    آن هستیم که تمام موارد ابتدایی داستان‌نویسی را از محمود دولت‌آبادی یاد بگیریم.

  • ناشناس
    ارسال شده 5 فوریه 2018 در 5:27 ب.ظ

    مهناز رونقی‌: قبلا در مصاحبه و سخنرانی‌های خود اعلام کرده‌ام که از آن دسته افرادی هستم که معتقدم برای داستان‌نویسی باید به‌صورت کاملا جدی و جدا رشته و فضای دانشگاهی وجود داشته باشد. به اعتقاد من به دلیل آنکه نویسندگی یک امر منفک‌شده از چیزی‌های دیگری نیست؛ کارگاه داستان‌نویسی به تنهایی به شخص علاقه‌مند کمکی نمی‌کند و باید یک مجموعه را در مقابل شخص قرار داد؛ چراکه نویسنده در نوشتن با حوزه‌های دیگری مثل فلسفه، هنر و تاریخ نیز سروکار دارد. در بسیاری از مواقع مشکلات ایجادشده برای نویسنده به دلیل مسائل تئوریک است؛ زیرا همه ما کم می‌خوانیم و این مشکل در نسل‌های جدید که درگیر تکنولوژی نیز هستند، بسیار بیشتر شده است؛ در نتیجه ما نیاز به بررسی‌های نیازهای این رشته به شکل دقیق و حساب‌شده داریم تا این خلاء تئوریک پر شود. وقتی ما به بررسی کتاب‌هایی که این روزها وارد بازار می‌شوند، می‌پردازیم با خواندن چند صفحه متوجه می‌شویم که کتاب غیر از دغدغه‌های ذهنی نویسنده و خیال نویسندگی چیز دیگری ندارد و کاملا تک‌سطحی است و همه اینها به این دلیل است که ما تنها به آموزش داستان پرداخته‌ایم و از سایر موارد چشم‌پوشی کرده‌ایم. به نظر من اگر نویسنده به تاریخ ایران و تاریخ جهان، فلسفه و اجتماع امروز و دیروز آگاهی نداشته باشد دچار ساده‌نویسی و تک‌لایحه‌نویسی خواهد شد. اگر کتاب‌های گذشته عمیق‌تر به ادبیات می‌پرداختند تنها به این دلیل است که آن افراد دید وسیع‌تری نسبت به ادبیات داشتند. به عبارت ساده‌تر این افراد تجربه زیستی متفاوتی داشتند و من تجربه زیستی نویسنده را از قلمش جدا نمی‌دانم. بنابراین باید یک مجموعه‌ای را آماده کرد و پیش روی علاقه‌مندان گذاشت.آموزش هنر، کمی متفاوت است. در این رشته‌ها به‌دلیل آنکه کارنامه فرد و مجموعه آن مشخص‌کننده است، ماجرا مدرک نیست. ما طرح درس‌های آنها را در خارج ایران داریم. در گذشته وقتی ما به فکر رشته اضافه کردن بودیم، طرح درس‌های مختلف را بررسی کردیم و آنچه که نیاز داشتیم را ارائه دادیم تا تصویب شود. ما امروز عنوان دانشگاه‌های تخصصی علمی و کاربردی را داریم که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌تواند ورود کند و این رشته‌ها را در آنجا راه‌اندازی کند. البته اگر این‌ها نیز اجرایی شود باز هم صحبت‌های مختلفی مطرح می‌شود که چه کسانی باید باشند و چه کسانی نباشند. این صحبت به این دلیل است که ما در فضای فرهنگی و هنری بیشتر از آنکه دست همدیگر را بگیریم به فکر تخریب هم هستیم که امیدوارم در این حوزه چنین اتفاقی رخ ندهد و ما به فکر بهبود وضعیت داستان‌نویسی کشورمان باشیم.

    در حال حاضر ما به شکل جزیره‌ای مشغول فعالیت‌ هستیم. یعنی هر کس در گوشه‌ای مشغول کار خود است و به دیگران توجه ندارد. برگزاری چنین نشست‌هایی بدون شک می‌تواند وضعیت را برای ما شفاف‌تر کند. ما باید جمع شویم و به بررسی بپردازیم که آیا واقعا می‌توان در شرایط موجود کاری انجام داد یا خیر. برای تدریس هم باید فکری اساسی کرد.

    من هم با آقای فولادی‌نسب موافقم که حتما نیاز نیست فردی که داستان‌نویسی تدریس می‌کند، داستان‌نویس باشد؛ زیرا شاید فرد داستان‌نویسی، تدریس داستانویسی بلد نباشد و نتواند از پس این کار بربیاید. جهان‌بینی قسمت گمشده کارگاه‌های داستان‌نویسی ماست و متاسفانه کارآموزان اکثرا به این جهان‌بینی نمی‌رسند؛ به همین دلیل وقتی داستان‌های برخی از این افراد را می‌خوانیم به سادگی متوجه می‌شویم که این داستان‌نویس جوان محصول کدام کارگاه داستان‌نویسی است. اینجاست که ما جای خالی سایر حوزه‌ها را در آموزش داستان‌نویسی خالی می‌بینیم و می‌گوییم که اگر هر کسی تنها یک پنجره را باز کند، بسیاری از مشکلات حل می‌شود

ارسال نظر

0.0/5