رفتن به محتوا رفتن به فوتر

چه کسی این شاهکارهای ادبیات روس را ترجمه کرده؟ / حمیدرضا امیدی‌سرور

30 نظر

  • ناصر
    ارسال شده 7 مارس 2018 در 4:43 ب.ظ

    آقای امیدی منش بی طرف و منطقی شما در مد و مه هم هست.
    در این مطلب هم منطقی و بدون بغض نوشته اید
    ای کاش همه مثل شما عمل می کردند

  • احمد
    ارسال شده 7 مارس 2018 در 5:18 ب.ظ

    «من نمی‌دانم چه قراری میان آتش‌برآب و این خانم وجود داشته…» وقتی نمیدونید پس چطور اظهار نظر می کنید؟ خود خانم بیدختی نژاد توی متنشون گفتن که قرار بوده که ترجمه شون به عنوان ترجمۀ مشترک چاپ بشه.
    در ضمن ترجمۀ آثاری که قبلاً بارها ترجمه شدن با خلق یه اثری هنری کاملاً متفاوته!!! آثاری که قبلاً بدست بزرگانی مثل سروش حبیبی، سروژ استپانیان، کاظم انصاری و… ترجمه شده ن. اگر هم این طور بوده جناب آتش برآب توی مقدمۀ میتونستن اسم بیارن یا یه تشکر بکنن.
    در ضمن ایشون زمانی اسم خانم شهریاری رو روی جلد آوردن که هنوز اعتبار امروزشون رو نداشتن. تازۀ دربارۀ همین کتاب «ناشناس» مدعی بودن که «تنها اثر ترجمه نشدۀ داستایفسکی» رو ترجمه کردن. کتابی که پیشتر با عنوان «دوست خانواده» شده بود.
    ایشون جدای از این رسوایی اخیرشون اصلاً سابقۀ درخشانی در راستگویی ندارن.

  • کیمیا
    ارسال شده 7 مارس 2018 در 5:42 ب.ظ

    خواهشاً ماست مالی نکنین!!!
    ایشون قبلاً سابقه سوءاستفاده از اعتماد مخاطب رو دارن و به همین خاطر هیچ بعید نیست سر یه دانشجوی ساده هم کلاه گذاشته باشن.

  • 123
    ارسال شده 7 مارس 2018 در 5:57 ب.ظ

    عادتمون شده هر مسئله‌ای توی جامعه میاد رو با همین ادبیات توجیه کنیم. به جای لوس کردن ماجرا و صحبت از چراغ قرمز و گفتن یه سری حرف‌های کلیشه‌ای یقۀ کسی رو که سابقۀ دزدی داره بگیرید ببینید دفاعی داره از خودش بکنه یا نه. نه اینکه به کسی که تنها کاری به اعتمادش سوءاستفاده و همه چیزشو از دست داده طعنه بزنید.

  • هانی
    ارسال شده 7 مارس 2018 در 8:17 ب.ظ

    دوستان عزیز کمی توجه به روند و جریان این اتفاقات وهم بودن و مخدوش بودن خانم بیدختی رو نشون میده… ادعا بر این دارن که کارشون توسط هیچ نشری منتشر نمیشد البته که نمیشد چون ایشون یک مترجم و تایپیست تو خونه هستن و به پاس همین تلاش بود که به لطف و زحمت اسناد تونست تو همون نشری که کلی به در و تختش کوبید یه اثر جاپ کنه… در ثانی این کارها که خانم بیدختی نام میبرن به چاپ ۳ و ۴ رسیدن ایشون تو این مدت ۳ سال خواب بودن که الان یادشون اومد؟ … از قدیم گفتن دروغگو کم حافظه میشه و عدم انتطباق زمان و گفتار و عمل این خانم شاهد این مدعاست… با چشمانی باز بنگریم و در صدد تخریب کسی برنیایم … بد نیست اندکی تامل….

  • گلشاهی
    ارسال شده 8 مارس 2018 در 9:05 ق.ظ

    پس همه بریم مطالب دیگران رو بدزدیم بعد هم که پته مون رو ریختن رو آب بگیم ما نبودیم، تقصیر “جریان اطلاع‌رسانی آزاد” بود!!!

  • Hamid
    ارسال شده 8 مارس 2018 در 9:31 ق.ظ

    یک بار هم که شده یقه ی متهم را بگیریم و از او توضیح بخواهیم، ببینیم چه دفاعی از خودش میکند. تبرئه ی خاطی تنها به این خاطر که با ناشر یا مترجم آشنایی و دوستی داریم ماحصلش آسمان ریسمان بافی هایی میشود که در نوشته ی بالا آمده. پیشتر بین ویدا سامعی و آرش نقیبیان چنین ماجرایی پیش آمد، حالا هم مثال بالا، با رویه ی امثال شما چنین چیزی در سالهای آتی نیز تکرار خواهد شد و در نهایت جریان سریع اطلاع رسانی و… مقصر شناخته میشوند. یاد داستان مردی افتادم که خرش را دزدیدند. “یکی گفت که:
    “تقصیر خودت بود که افسار خرت را به یکی گوشه نبستی و دل آسوده نشستی.”
    دگری گفت:
    “گناه تو همین بس که برفتی وسط روز به یک گوشه بخفتی و نگفتی که مبادا خر من گم بشود.”
    شخص دگر گفت:
    “خرت را تو چرا توی طویله ننهادی؟گنه از توست که در موقع خفتن شدی از حال خرت فارغ و آزادو به یاد تو نیفتاد که شاید دو سه تا دزد بیایند و ربایند ز چنگال تو آن را.”
    آن دهاتی چو چنین دید بخندید و چنین گفت به یاران که:
    “ز الطاف و عنایات شما شاکر و ممنون از آن روکه قدم رنجه نمودید و نشستید به پیش من و کردید به انواع دلایل به من غمزده معلوم که در واقعه ی دزدی خر جمله تقصیر ز من بوده و یک ذره ندارد گنه آن دزد که خر را زده و برده و وارد به من آورده چنین رنج و زیان را”

  • بورخوس
    ارسال شده 8 مارس 2018 در 10:08 ق.ظ

    رفقا، نمک مدت ها ست که گندیده. بیهود بر سر و دست هم نکوبید..

  • مسعود
    ارسال شده 8 مارس 2018 در 12:32 ب.ظ

    دوست عزیز با این استدلالهایی که مبتنی بر فرضیات به کار بردید به این نتیجه می رسم این مطلب هم جزو همان مطالبی است که به قول خودتان به سفارش دیگران برایشان نوشته اید وگرنه آدم زنده به وکیل و وصی نیاز ندارد

  • ناشناس
    ارسال شده 8 مارس 2018 در 5:41 ب.ظ

    ممنون از آقای امیدی که همیشه بی غرض می نویسند. عالی بود. باید کسی از این نویسندگان
    مظلوم دفاع کند

  • ناشناس
    ارسال شده 8 مارس 2018 در 5:43 ب.ظ

    ممنون از آقای امیدی که همیشه بی غرض می نویسند. عالی بود. باید کسی از این نویسندگان
    مظلوم دفاع کند

  • لیدا
    ارسال شده 8 مارس 2018 در 7:13 ب.ظ

    من تو این چند روزه خبرارو دنبال کردم این خبرم خوندم و نظرارم دیدم. اونایی که می خوان آتشبراب رو بکوبن همهش مغلطه می کنند. همین نظرارو ببینین آقا مسعود چه جوری قضاوت کرده، طرف حرفش اینه که بعضی وقتا به سفارش کسی چیزی نوشته و بهش داده و هزینه شو گرفته داره میگه اون طرف خودش برده و هر بلایی خواسته سر مطلب آورده و به اسم خودشم منتشر کرده و من ادعا نمی کنم اون مطلبا برای منه. اونوقت طرف میگه حتما اینم به سفارش کسی نوشتی!
    اگه یه سایتی باشه که باهیچ دارو دسته ای نباشه و فقط دنبال ادبیات باشه همین جاست.
    تبریک می گم به مدومه به خار روش درستی که داره

  • XXX
    ارسال شده 8 مارس 2018 در 9:56 ب.ظ

    عزیز جان، انتشاراتی که اگر کتاب‌هایی که از فرانکلین مصادره کرده ازش بگیریم جز یک مشت کتاب بُنجُل چیزی در چنته ندارد از کی تا حالا « یکی از معتبر ترین موسسه های انتشاراتی کشور» شده؟!!!
    در ثانی، احیاناً حضرت استاد به این یک ترجمه از ایشان رحم کرده‌اند و برای انتشارش واسطه شده‌اند که اگر هم این خانم خواستند اعتراضی کنند در جواب بگویند «فلان ترجمه‌ات که به اسم خودت چاپ شده؟» (همین طور که اسباب مغلطه‌ی جنابعالی را نیز فراهم کرده).
    نکته‌ی « بسیار جالب و عبرت‌آموزی» که این ماجرا برای من داشت این بود که در عرصه‌ی فرهنگ نیز کسانی هستند که خودشان را به خواب زده‌اند مبادا دوستی و رابطه‌شان با فلان ناشر و… خدشه‌دار شود.

  • ناشناس
    ارسال شده 8 مارس 2018 در 11:09 ب.ظ

    بعد از خوندن این متن کنجکاو شدم بدونم نویسنده ش کیه. آقای حمیدرضا امیدی‌سرور، شما واسه کل ترجمه های فرد مورد اتهام توی همین سایت مد و مه بَه‌بَه و چَه‌چَه سردادید واسه همین شما بی طرف نیستید، حرفهایتان یک جانبه ست، با حربه دست پیش گرفتن برای پس نیفتادن…

  • هوشمند
    ارسال شده 9 مارس 2018 در 8:42 ق.ظ

    آقای امیدی سرور، برادر عزیز، اون ماله رو بذار زمین. رطب و یابس نباف به هم. این ماجرای سرقت ترجمه با کلیشه های پایان باز اصغر فرهادی فرق داره. کمترین اتهام آتش برآب اینه که با اینهمه ادعای مترجمی ترجمه یک مترجم دیگر رو تنها ویرایش کرده و به اسم خودش چاپ کرده. برادر اگه اصرار داری خودت رو به خری بزنی دیگران رو خر فرض نکن

  • اپراتور مدومه
    ارسال شده 9 مارس 2018 در 9:29 ق.ظ

    از دوستان عزیر خواهش می کنیم از نوشتن الفاظ رکیک و توهین به دیگران خودداری کنند، مطمعنا دشنام دادن به دیگران دلیلی بر اثبات حرف هیچ طرف نخواهد بود. جز اینکه برخلاف میل خود مجبور به حذف آن نظر خواهیم شد
    باتشکر

  • ناشناس
    ارسال شده 9 مارس 2018 در 2:00 ب.ظ

    این چه حرفی است آخه امیدی سرور از ترجمه های دارالشفایی هم تعریف کرده :
    کتاب «گیرنده شناخته نشد» اثر کاترین کرسمن تیلور را نشر ماهی با ترجمه بسیار خوب بهمن دارالشفایی در سری کتاب‌های جیبی خود روانه بازار نشر کرده است و البته مثل همیشه با کتاب‌پردازی فوق‌العاده و خاص خود آن را خواندنی‌تر کرده یا به عبارت روشن‌تر کتاب را جوری منتشر کرده که رغبت مخاطب را برای خواندن آن را بیشتر کرده.
    ویا:
    «آس و پاس در پاریس و لندن» که به تازگی توسط بهمن دارالشفایی و به همت نشر ماهی به بازار آمده در سال ۱۳۶۲ توسط اکبر تبریزی نیز به فارسی برگردانده و با نام «آس و پاس» منتشر شده بود. سپس برای بار دوم این رمان با نام «آس و پاس‌های پاریس و لندن» با ترجمه زهره روشنفکر توسط نشر مجید منتشر شد. البته کیفیت ترجمه بهمن دارالشفایی با دو ترجمه پیشین به شکلی محسوس فاصله دارد.
    تورو خدا منطقی باشید

  • ناشناس
    ارسال شده 9 مارس 2018 در 3:26 ب.ظ

    خطاب به بالایی :
    اگه دارالشفایی هم ترجمه های یکی دیگه رو میدزدید و به جای اینکه خودش جوابگو باشه همکارش توی موسسه الف رو میفرستاد جلو بازم حرف ما همین بود

  • هوشمند تر از هوشمند
    ارسال شده 9 مارس 2018 در 3:58 ب.ظ

    خطاب به جناب هوشمند که کاش صحبت کردنشون در خور اسمشون بود:
    اقای امیدی هم مثل سایرین نظریه خودش رو گفته. می تونید قبول کنید یا می تونید نکنید. اینجا یک مکان فرهنگی است. گویا امثال شما با اینگ.نه محیط ها بیگانه اید.اینکه یک ادعایی را در فضای مجازی شنیده اید و متعصبانه روی ان پافشاری می کنید هم از هوشمندی شماست گویا…

    در صداقت جناب امیدی سرور همین بس که همه نظرات رو حتی توهین به خودشان را هم منتشر کردند.

  • ندا نیک پی
    ارسال شده 9 مارس 2018 در 7:21 ب.ظ

    یکی از استادای دوران کارشناسی مون یه کتاب رو بین بچه های کلاس تقسیم کرد و گفت هر کدومتون باید قسمتی که بتون میدم ترجمه کنید. درست و غلط ترجمه کردیم و دادیم بهش. بعد از یه وقفه چند ساله وقتی ارشد قبول شدم باز هم با اون استاد کلاس داشتم. همون ترجمه ای که ما چند سال پیش انجام داده بودیم رو چسبونده بود به هم و توی همین انتشارات علمی فرهنگی چاپ کرده بود. موارد مشابه ش رو هم شنیدم. اکثرن هم استاده کتابو داده به علمی فرهنگی. فکر کنم کسایی که رشته های علوم انسانی خوندن حرف منو میفهمن و مطمئنن با شنیدن اسم این انتشارات یاد استادای مفت خورشون میفتن. این هم مثل هموناس با این تفاوت که اونا کتابای تئوری بودن این رمان.

  • سهیلا اعرابی
    ارسال شده 10 مارس 2018 در 8:04 ق.ظ

    فکر میکنم این نوشته جناب آقای استاد “حمیدرضا امیدی‌سرور” از همان موارد “خود من بارها به سفارش دیگران مطالبی برای آن‌ها نوشته‌ام” باشد اما اینبار به سفارش دیگران و با نام خود منتشر کرده اند؛ البته این امر چیزی از قدرت استدلال ایشان کم نمی کند، بر فرض که موریکونه هم تقلب کرده باشد ( البته دوستان توجه دارند منظور موریکونه از امور وقت گیر احتمالا سازبندی بوده و نه آهنگ سازی ) آیا تقلب موریکونه تقلب استاد آتش برآب را موجه می سازد؟ درباره مقدمه ای که ترجمه کردند و به نام خود چاپ کردن هم باید گفت با صراحت در متن مقدمه خود را مولف و نه مترجم معرفی کرده اند در حالی که ترجمه کلمه به کلمه یک مقاله و نه حتی جمع آوری مقالات مختلف است، دیگر این که حالا نشر معظم علمی فرهنگی اثری را از آن خانم چاپ کرده باشد؛ الان منتی بر سر ایشان دارند؟ نکند این هم یکی از موارد تشویقی جناب آتش برآب برای خانم بیدختی نژاد باشد که مبادا سر درون را آشکار کند؟ اتفاقا مثالی که زدید که چطور این انتشارات مشهور، ترجمه خانم بیدختی نژاد به عنوان یک مترجم گمنام را چاپ کرده اند بیشتر تایید ادعای خانم بیدختی نژاد است تا برعکس، در مورد فیلم فرهادی هم لطفا یک بار دیگر فیلم را ببینید که سخنتان مرا یاد این حکایت انداخت که از کسی پرسیدند نهنگ چیست؟ گفت حیوانی شبیه شتر است، گفتند میدانستیم نهنگ را نمیشناسی اما نمیدانستیم شتر را نیز تشخیص نمیدهی

  • سهیلا
    ارسال شده 10 مارس 2018 در 8:24 ق.ظ

    فکر میکنم بهتر بود خانم بیدختی نژاد به جای اینکه این موارد را در مطبوعات مطرح کنند به مراجع قضایی شکایت می بردند. اینطوری برای همه بهتر بود. هم جناب آقای استاد امیدی سرور لازم نبود وقتش را به توجیه و دفاع از فرد متهم تلف کند و نه جناب دارالشفایی مجبور بود ترجمه کردن را کنار بگذارد و نقش پاسبان حوزه استحفاظی نشر را بازی کند. خانم بیدختی نژاد هم به حق خودش می رسید.

  • ناشناس
    ارسال شده 14 مارس 2018 در 10:03 ب.ظ

    از قیاسش خنده آمد خلق را

  • حسین
    ارسال شده 14 مارس 2018 در 11:02 ب.ظ

    بر پایه ی احتمالات نمیشه خانم بیدختی نژاد رو محکوم کرد. از این دست سواستفاده های استاد شاگردی اونقدر زیاده که آقای آتش بر آب به فرض تهمت هم که شده باید مانع از این کار میشدند. هر کس که کمی ویرایش و کمی زبان بلد باشه به راحتی با این توجیهی که صاحب متن بالا نوشته، میتونه مترجم استخدام کنه. با این دست مفایسه ها نمیشه قضاوت کرد. کار از اساس اشکال داره. و ابن نکته رو اضافه کنم که خانم بیدختی نژاد نباید انجام این کارو میپذیرفتن اما افشاگری شون به جا بوده…

  • حسن
    ارسال شده 4 می 2019 در 6:56 ق.ظ

    به عمرم این میزان از سفسطه و مغلطه ندیده بودم. با هر شیوه ای شما به مساله نگاه کنی، ویرایش، بازنویسی و … این کار همکاری نامیده میشه و بایستی اسم فرد در جلد ذکر بشه، اونم اسم اول. کاش با خودتون صادق بودید.

  • پگاه
    ارسال شده 13 می 2019 در 6:32 ب.ظ

    چندین بار این صفحه رو خوندم. همیشه این که آیا واقعا یک مترجم می دونه همچین کاری رو انجام بده یا نه ذهنم رو مشغول کرد ولی بعد که این آقای مترجم رو بیشتر شناختم متوجه شدم احتمال این که حرف های خانم بیدختی نژاد درست باشه خیلی زیاده.

  • مهدی
    ارسال شده 30 نوامبر 2019 در 7:12 ب.ظ

    برای حقانیت عزیزجان آقای حمیدرضا آتش برآب فقط به ترجمه های ایشون از آثار نیکالای لسکوف مراجعه کنید… والسلام

  • جعفر
    ارسال شده 18 سپتامبر 2020 در 10:58 ق.ظ

    ای کاش خانم بیدختی به جای فضای مجازی مراجع قضایی را انتخاب می کردند. آن وقت مشخص می شد حق با کدام طرف است و تهمت زننده یا سارق تاوان کارشان را می دادند و درس عبرتی برای سایرین می شد . سهل گیر نباشیم اتهامات را باید کارشناسان امر قضاوت کنند نه هرکسی برای خودش این گونه جامعه هم امن تر می شود

  • محمد
    ارسال شده 23 سپتامبر 2020 در 8:19 ب.ظ

    خود شما در اواسط متن همه چیز را بر پایه فرضیات گذاشته اید
    ارزش گفته های شما تهی است و فقط با چند قیاس کودکانه سعی در برائت اقای آتش براب دارید…چرا اقای آتش براب خودشان بعد از مطلع شدن درباره این ادعا هیچ نطقی نکردن؟

  • فاطمه
    ارسال شده 10 ژوئن 2021 در 1:26 ب.ظ

    متاسفم چقدر اساتید مغلطه و سفسطه زیاد شده اند و مترجم های فیکی که به جان ادبیات افتاده اند ….
    اقای محترم، شما میگویید اتش بر اب صاحب سبک ادبی و نثر خاص خودشون هست و میتونسته مثلا برای سرعت عمل قمارباز را به ده مترجم بده و حقوق شون را هم بده و بعد اون ترجمه ها را ویرایش کنه و به اسم خودش چاپ کنه….اقای محترم؛ اگر این کار درست باشه برای مترجم بودن که اصلا نیازی به حقوق دادن به ده نفر نیست همین الان ده تا ترجمه از هر کتاب داستایفسکی موجوده، و هر فرد ادبی میتونه با مقایسه اون ده ترجمه و بازنویسی شون ، ترجمه جدیدی از کتابهای داستایفسکی بیرون بده ، خیلی بهتر از اتش بر اب که نثر ادبی و نگارشش عمرا به پای مترجمانی چون سروش حبیبی، اصغر رستگار، پرویز شهدی و … برسه

پاسخ دادن به مهدی لغو پاسخ

0.0/5