این مقاله را به اشتراک بگذارید
در بخشی از کتاب «نگاهی به شاه» نوشته عباس میلانی درباره این اختلاف نظر آمده است:
«تماشای فیلم بعد از شام یکی از تفریحات مورد علاقه شاه و بخشی دائمی از برنامههای شبانه میهمانی با خواهران و برادرانش بود. به کمدیهای سبک فرانسوی علاقهای ویژه داشت. به علاوه فیلمهای هالیوودی و تفریحی را معمولا بر فیلمهای جدی هنری ترجیح میداد. گهگاه فیلمی جنجالی که محل نزاع سانسورچیان و دستگاههای مختلف قرار گرفته بود، برای تصمیمگیری نهایی به نیاوران آورده میشد و شاه و ملکه درباره پخش یا عدم پخش آن تصمیم میگرفتند.»
«ملکه میکوشید شاه را به تماشای فیلمهای جدیتر، بهویژه آنان که ساخت کارگردانان ایرانی بود وادارد. یکی از این فیلمها «دایره مینا» اثر داریوش مهرجویی بود. محور اصلی فیلم تجارت خون بود که بهویژه در محلات فقیرنشین تهران و معتادان شهر رواج داشت. دکتر منوچهر اقبال که در آن زمان – و از سالها پیش از ماجرا – ریاست جامعه پزشکی ایران را به عهده داشت، از پخش فیلم جلوگیری کرده بود. میگفت حرفه پزشکی در ایران را تحقیر و تخفیف میکند. ملکه که خواستار پخش فیلم بود اصرار داشت که شاه هم به تماشای آن بنشیند و درباره نشان دادن یا ندادن آن نظرش را اظهار کند. بالاخره شبی نسخهای از فیلم را به کاخ نیاوران آوردند و برای شاه و ملکه و مهمانان آن شب به نمایش گذاشتند. وسط فیلم شاه به خشم و اعتراض از جا برخاست و اتاق سینما را ترک گفت و به زبانی بلند و پر اعتراض ادعا کرد که این به اصطلاح روشنفکران – یا آنچنان که رسم مالوف شوخیهایش با علم بود، این اَن تلکتوئلها – چرا همیشه به جنبههای تیره هستی دلبستهاند و تنها سیاهیهای جامعه را نشان میدهند؟»