این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
نما به نما با مارتین اسکورسیزی
نگاهی به «کارگردانی به سبک اسکورسیزی» اثر کریستوفر کنورتی
آرش محسنی
در حال دیدن فیلم بدی هستید که لشکری از بازیگران بزرگ در آن بازی میکنند و از خودتان میپرسید چطور ممکن است که فیلمی که این بازیگر و آن بازیگر را دارد، به این بدی باشد و همین بازیگران بزرگ هم اینهمه تصنعی و خنک بازی کنند؟ و اینجاست که میتوان در تاثیر عنوانی به نام کارگردان در یک اثر سینمایی سخنرانی کرد. روزگاری بود که این جایگاه را جهان نوپای سینما نمیتوانست به درستی درک کند و به همین خاطر عنوان نخست تمام فیلمها تهیهکننده و نه کارگردان بود اما به تدریج فیلمسازان و مخاطبان به نقش مهم کارگردان به عنوان مولف اثر صحه گذاشتند و فیلمساز در جایگاه کنونیاش قرار گرفت. حقیقت امر به زبان ساده این است که نمیتوان از سازندهای ناشی انتظار داشت که با مصالحی گرانبها یک اثر بینقص و خلاقانه تحویلتان بدهد اما کم و بیش میتوان مطمئن بود که سازندهی استاد میتواند با کمترین و پیش پا افتادهترین مصالح، اثری هنری از خودش به جا بگذارد. کتاب کارگردانی به سبک اسکورسیزی میخواهد آن پرسش ناپرسیده را پاسخ بدهد که به راستی راز موفقیت کارگردانی چون اسکورسیزی در مقایسه با دیگران چیست؟ همه میدانند که اسکورسیزی از بزرگترین بازیگران دنیا استفاده میکند، پس چطور میشود انتظار داشت مثل او فیلم ساخت؟ این کتاب پاسخی مشروح و با جزئیات فراوان دارد که میتواند به عنوان دستورالعمل یا کتاب دستور فیلمسازی مورد استفادهی فیلمسازان و مخاطبان جدی سینما قرار بگیرد. در این سالها کمتر کتابی منتشر شده است که حوزهی تخصصی کارگردانی را پوشش بدهد و سوای مبانی فیلمسازی به ارتقای دانش فیلمسازان ایرانی کمک کند. محمد ارژنگ پیش از این مجموعهی سهجلدی «دکوپاژهای مرجع» نوشتهی کریستوفر کنورتی را ترجمه و در انتشارات نیکا منتشر کرده است. جلد اول دکوپاژهای مرجع بهترین مقدمه برای حرکت دوربینهای قدرتمندی است که میتوانند در فیلم به کار گرفته شوند؛ یک دورهی فشرده در زمینهی کار با دوربین که تقریبا برای همهی صحنههای یک فیلم میتواند به کار گرفته شود. جلد دوم دکوپاژهای مرجع نشان میدهد که چگونه بزرگترین چالش کارگردان را میتوان حل کرد: جذاب نگهداشتن فیلم از نظر بصری، موقعی که کنش متوقف میشود و گفتوگو آغاز میگردد. در حقیقت جلد دوم دکوپاژهای مرجع برای کارگردانانی است که در رفتن به قلب فیلمشان جدیاند. جلد سوم این مجموعه همهی این موارد را یک پله جلوتر میبرد. این کتاب با نمایش چگونگی رفتن به هستهی یک صحنه و آوردن معنای آن به صورت شفاف، موثر و سبکدار بر روی پرده، به فیلمساز کمک میکند تا از دیگران متمایز شود. کتاب «کارگردانی به سبک اسکورسیزی» به نوعی کاملکنندهی مجموعهی دکوپاژهای مرجع است و میتوان مطمئن بود که مجموعهی این چهار کتاب نیازهای فیلمساز را برطرف میکند.
مارتین اسکورسیزی فیلمسازی است که میتوان شاهکارهای جاودانهاش را کلاسهای درس سینما نامید. هر مخاطب جدی سینما و هر فیلمسازی میتواند در هرکدام از فیلمهای او درسی برای شخصیتپردازی، میزانسن، کارگردانی و دکوپاژ بگیرد. گاو خشمگین، راننده تاکسی، رفقای خوب، نیویورک نیویورک، آخرین وسوسهی مسیح و عصر معصومیت فیلمهایی هستند که نسلها آن را دیدهاند و در تمام زمانها میتوان به آنها بازگشت و از دیدن چندبارهشان لذت برد. هنگامی که پای استادی در میان باشد که بتواند به دقت رازهای فیلمسازی این کارگردان بزرگ را افشا کند، سینمای مارتین اسکورسیزی دیگر سینما به معنای همیشگی آن نیست بلکه دانشکدهای برای سینماست. کریستوفر کنورتی همان استادی است که در مقدمهی کتاب به خواننده سفارش میکند تا پیش از خواندن کتاب هر چقدر که میتواند فیلمهای اسکورسیزی را ببیند و اگر میتواند آنها را در اختیار داشته باشد تا صحنههای مورد بحث در کتاب را برای رمزگشایی تمهیداتشان بازبینی کند. در این سفارش هشداری نیز نهفته است؛ از آنجا که صفحات مصور این کتاب و توضیحات مباحث داستان فیلمها را لو میدهد، دیدن فیلمها پیش از خواندن کتاب از اسپویلشدن آنها جلوگیری میکند.
کتاب ۱۰ بخش دارد و در هر بخش به یک موضوع در فیلمهای اسکورسیزی برای گوشزدکردن نکتههای کارگردانی آن اشاره شده است. نویسنده با راننده تاکسی آغاز کرده است و به لحظات تغییر کاراکترها و نحوهی کارگردانی آن لحظات پرداخته است. تحرک زیاد، رودررویی پرتنش، حرکت متضاد، پویایی قدرت، لایههای عمق، حرکت یکباره، آشکار کردن شخصیت منفی، موانع ارتباطی و برقراری ارتباط موضوعات دیگر کتاب است.
برای نمونه در بخش نخست که به «لحظهی تغییر» پرداخته است، به سکانسی از فیلم راننده تاکسی اختصاص دارد که در آن رابرت دنیرو برای نخستین بار در فیلم طغیان کرده و از غیر معمول بودن به شخصیتی پرخاشگر تغییر کرده است. وقتی یکی از شخصیتهای اسکورسیزی از بعضی جهات تغییر میکند، او نشان میدهد که آن شخصیت آن تغییر را به شکل بصری هم اجرا میکند. از همه مهمتر او از دوربین برای تاکید بر ماهیت این تغییر استفاده میکند. دنیر ودر بیشتر این سکانس در مرکز قاببندی شده است. به جای آنکه این صحنه به صورت سنتی گرفته شده باشد، اسکورسیزی ناقهرمانش را در مرکز قاب گذاشته تا ما بتوانیم بر روی شخصیت و افزایش تنش عصبی او تمرکز کنیم. نکتهی آموزشی این بخش: «وقتی شخصیت اختیار از دست میدهد، با قاببندی او در مرکز قاب، بگذارید مخاطب تا جد ممکن تغییر شخصیت او را به صورت بصری ببیند.»
راننده تاکسی، گرگ وال استریت، گاو خشمگین، هوانورد، رفتگان، هوگو و عصر معصومیت از فیلمهایی است که بهتر است پیش از در دست گرفتن کتاب دیده باشید.
کریستوفر کنورتی نویسندهی کتاب، چهارده سال است که به عنوان نویسنده، کارگردان و تهیهکننده فعالیت میکند. او فیلم بلند آیین مجسمهساز را کارگردانی کرده که فیلمی موفق در استرالیا بوده است. زمینهی کاری او کارگردانی نماهنگ، تولید خودآموزهای اموزشی جلوههای بصری و ساخت فیلمهای صنعتی بوده و اکنون متمرکز بر نگارش کتابهای سینمایی است. کنورتی چند رمان و داستان کوتاه هم نوشته است.
محمد ارژنگ مترجم کتاب متولد ۱۳۵۰ در مشهد، فارغالتحصیل کارگردانی از دانشگاه صدا و سیماست. بیشترین حوزهی فعالیت او در زمینهی کارگردانی و فیلمبرداری بوده است. او ۱۲ فیلم مستند و کوتاه و یک سریال تلویزیونی ساخته است و ۱۶ فیلم کوتاه و مستند را در ایران، هلند و کانادا فیلمبرداری کرده است. ارژنگ کار ترجمه را با فیلمنامهی زندگی دوگانهی ورونیک آغاز کرد و تا کنون ۷ کتاب از ترجمههای سینمایی او منتشر شده یا در صف انتشار است.
…..
مشخصات کتاب:
«کارگردانی به سبک اسکورسیزی»
نویسنده: کریستوفر کنورتی
مترجم: محمد ارژنگ
ناشر: چتر؛ چاپ اول ۱۳۹۷
۱۵۶ صفحه، ۱۸۰۰۰ تومان
‘
1 Comment
مسعود
باریکلا