این مقاله را به اشتراک بگذارید
معرفی کتاب «هاروکی موراکامی به دیدار هایائو کاوای میرود»
همهی ما باید داستان خودمان را خلق کنیم
فرشاد تاجبخش*
از رمانها و داستانهای هاروکی موراکامی هنوز تعدادی هستند که در ایران ترجمه یا لااقل چاپ نشدهاند از جمله کتاب آخری او به نام «قتل فرمانده» (یا قتل افسر شوالیه) که سال گذشته به زبان اصلی منتشر شد. اما جدیداً نشر چشمه کتاب ۱۳۳ صفحهای به نام «هاروکی موراکامی به دیدار هایائو کاوای میرود» با ترجمهی مژگان رنجبر روانهی بازار کتاب کرده است. این کتاب همانگونه که از اسمش پیدا است رمان یا داستان کوتاه نیست بلکه گفتوگویی است میان موراکامیِ نویسنده و کاوایِ رواندرمانگر.
«هایائو کاوای (۲۰۰۷-۱۹۲۸) نامزد کسب چهرهی شایستهی فرهنگ و هنر بود و از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ یعنی زمان مرگش، عضو کمیسیون فرهنگ ژاپن بود. او نخست ریاضیات خواند و بعدها در زوریخ دورهی آموزشی مکتب یونگ و درمانگری به شیوهی موسوم به شنبازی را گذراند. در دوران زندگی طولانیاش، برای خدمت به کشورش و بشریت بیست جلد کتاب نوشت.» (ص ۱۱ کتاب)
با این که گفتوگویِ کتاب بیش از بیست سال پیش (نوامبر ۱۹۹۵) در دو شب متوالی در ژاپن انجام شده ولی هنوز صحبتهای این دو موضوعیت دارد. موراکامی خود کلیت گفتوگوی دونفرهشان را دربارهی «مقایسهی گذشتهی کشورشان، برداشتها از ژاپن در خارج از کشور، طرز نگرش امریکاییها و ژاپنیها، این که چگونه و چرا هر کدامشان مینویسند، و نظرشان دربارهی روابط و نگرش جوانها و به طور خلاصه از جهانبینی و سرچشمهی معنا در زندگیشان» میداند.
همانطور که در مقدمهی کتاب هم آمده در زمان انجام گفتوگو دو رویداد تلخ و تاثیرگذار در ژاپن اتفاق افتاده بود؛ یکی زلزلهی بزرگ شهر «کوبه»ی ژاپن و دیگری حملهی فرقهی «اوم شینریکیو» به متروی توکیو با گاز کشندهی سارین.۱ و در سطح بینالملل هم در خاورمیانه جنگ خلیج فارس روی داده بود. لذا کتاب متأثر از این وقایع تلخ خصوصاً دو حادثهی اولی شروع میشود و درباره تعهد، آسیبهای احساسی و روانی، همدردی، و این که داستانها چگونه التیامبخش انسان هستند ادامه مییابد. از مواردی که شاید برای خوانندگان آثار موراکامی جالب توجه است شنیدن نظرات نویسندهی مورد علاقهشان دربارهی برخی موضوعات سیاسی -اجتماعی و یا فردی است؛ علاوه بر حادثهی جنگ خلیج فارس و خواندن موضع موراکامی دربارهی سیاستِ ژاپنیها نسبت به این جنگ، موضوعاتی مانند ازدواج و توجه به بدن در کنار توجه به ذهن، تفاوتهای زبانی، فردیت، رویدادهای تاریخی و خشونت نیز بحث میشود.
به واسطهی اینکه خیلی از کتابها و داستانهای موراکامی فضایی جادویی و سوررئالیسمی -و اضافه بر آن- روانکاوانه دارند گفتوگو با یک روانکاو برجسته میتواند دلیل منطقی داشته باشد. ضمن این که موراکامی در مصاحبههایش از علاقهی خود به موضوعات روانکاوی و مطالعهی آثار یونگ حرف زده و هایائو کاوای هم که به نوعی شاگرد و پیرو مکتب یونگ است.
در بخشی از کتاب با عنوان «انسان ژاپنی و رگههای تاریخی پنهان» کاوای معتقد است در ژاپن «من» متفاوت از چیزی است که در غرب با عنوان اِگو به آن اشاره میشود و میگوید واژهی انگلیسی «فرد» با مترادف ژاپنیاش فرق دارد و این موضوعی است که ما تلاش میکنیم برایش راهکاری پیدا کنیم. او موراکامی را مخاطب قرار میدهد و اضافه میکند اگر شما واقعاً میخواستید فردیت را در یک رمان ترسیم کنید، اصلاً نیازی نبود که بر فردیت غربی به عنوان زیربنا تکیه کنید و برای این توضیح رمان «وقایعنگاری پرندهی کوکی» را که در همان سالهای انجام گفتوگو نوشته شده و یک کتاب سه جلدی پرحجم است مثال میآورد. موراکامی در پاسخ می گوید: «حس می کردم برای کشف مفهوم فرد در ژاپن، تنها گزینه سروکار داشتن با تاریخ است… با نشان دادن رگههای پنهان تاریخی، درک فردی که در ژاپن زندگی میکند آسانتر خواهد شد.» (ص ۴۴)
در این کتاب موراکامی به مفاهیمی از داستانهایش اشاره میکند و تا زمان انجام گفتوگو برای رمانهای خود طبقهبندی موضوعی ارائه میدهد و سیرِ تاریخی داستانهای خود را در سالهای قبل از آن بازخوانی مینماید. نویسنده روشن میسازد در هر دورهای به چه درونمایهای پرداخته است. مثلاً شور و شوق آسیاییها به بیاعتنایی و بیتفاوتی شخصیتهای رمانهای ابتدائیش را مثال میزند. با این حال در مصاحبه با رسانههای کرهای متذکر میشود که از این مسأله گذر کرده و دیگر علاقهی چندانی به این موضوع ندارد. موراکامی از جنبهی داستانی به موضوعات و دورنمایههای رمانهایش مینگرد در پاسخ، هایائو کاوای با تحلیل روانکاوانه به بررسی این موضوعات در فرهنگ و جامعه ژاپنی و غربی میپردازد:
«کرهایهایی که فردگرایی را به معنای واقعی کلمه کشف کردهاند، میخواهند از خانوادههایشان جدا شوند. چنین چیزی نیاز به انگیزهی زیادی دارد. با فرض این موضوع، این که خوانندگان زیادی حسی از بیتفاوتی و بیاعتنایی را در رمانهای شما تشخیص میدهند و عمیقاً تحت تأثیرش قرار میگیرند، کاملاً منطقی به نظر میرسد.» (ص ۴۸)
موراکامی دربارهی چگونه نوشتن کتابهای اولیاش تا رمان «سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا» میگوید: «وقتی شروع به نوشتن میکنم طرح اولیهای از داستان یا مثل آن ندارم. فقط خودم را غرق عمل نوشتن میکنم و بعد آن طور که میگویند به شکل طبیعی چیزی به عنوان بخشی پایانی جلو میآید.» (ص ۵۷)
بعد از کتاب سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا تصمیم می گیرد واقعگرایانهتر بنویسد بنابراین کتاب «جنگل نروژی»2 را پس از ترک ژاپن مینویسد. جنگل نروژی کتابیست درباره مرگ و مسائل جنسی. البته این کتاب، قانونی که موراکامی با شروع اولین رمان خود (به آواز باد گوش بسپار) برای خود گذاشته بود که هرگز درباره مرگ و مسائل جنسی ننویسد (ص ۱۱۵) را نقض کرد.
او در این گفتوگو نوشتن کتاب وقایعنگار پرندهی کوکی را نقطهی عطفی بزرگ و مرحلهای جدید در رماننویسیاش میشمارد. یعنی بعد از بهکار بردن کلمات قصار و بیتفاوتی و بیاعتنایی در اولین مرحله، و داستانگویی به عنوان دومین مرحله در آثارش، در مرحله سوم بحث تعهد را به میان میآورد. «من به تعهد به عنوان پیوندی بین مردم نگاه میکنم… من به شدت مسحور نوعی تعهد هستم که در حال حفر چاهی عمیق و عمیقتر و شکل دادن به پیوندها با غلبه بر موانعی است که غلبهناپذیر به نظر میآیند.» (ص ۵۸)
موضوع خشونت و استفاده از آن در کتاب وقایعنگار پرندهی کوکی موضوعی بود که پیش از آن در کتابهای موراکامی نبود یا کمرنگ بود ولی با نوشتن این کتاب و پرداخت به حادثهی خالخینگل۲ (khalkhyn Gol) موضوع خشونت را نیز وارد رمانهایش میکند. البته خود اذعان میکند دلیل خاصی برای این که به موضوع خشونت پرداخته ندارد و در جواب مترجم کتابش به زبان انگلیسی که از او می پرسد چرا چنین صحنههای عمیقاً هولناک و خشنی را در کتاب مزبور گنجانده هم توضیحی ندارد. اما در ادامه و در ابتدای فصل بعد میافزاید: «یکی از بنمایههای وقایعنگاری پرندهی کوکی، تلاش برای بازگرداندن کومیکو [شخصیت رمان] است. او به دنیای تاریکی کشیده شده. برای بازگرداندن او از آن دنیا، استفاده از خشونت ضروری است. بازگشت بدونِ خشونت او باعث هیچ تهذیبی نمیشود یا هیچ قدرت متقاعدکنندهای ندارد… برای بازگرداندن او به دنیای روشنایی، نیاز به چیزی با آن نوع تأثیر شدید وجود داشت. تبدیل اوضاع به شکلی مناسب از راه نوعی خشونت شدنی بود. دلیل دیگر این که دنیای تاریکی، انباشتگی بیپایانی از خشونت را در کل تاریخ دربر داشت… مدتها بعد پس از آن که متن را خواندم و دربارهاش فکر کردم دریافتم این روش برای سردرآوردن من بود از تاریخ.» (ص ۱۱۹)
رمانهای مهم موراکامی از وقایعنگار پرندهی کوکی به بعد عموماً به نوعی حامل گوشهای از تاریخ مهم کشورش شد و در بیشتر مواقع حجم سنگینی از ترس و خشونت را در عین کلیتِ آرامبخشی نوشتههایش بازگو میکرد. رمانهای او مانند «کافکا در کرانه»، «84Q1»، و جدیدترین کارش قتل فرمانده که هنوز به فارسی چاپ نشده گذشته از ویژگی سوررئالیستی و جستجوگری منحصربهفرد نویسنده روایتهاییست که شخصیتها در بستر تاریخی کشورش و در دلِ شرایط فرهنگی -اجتماعی دوران معاصر ژاپن ساخته و پرداخته شدهاند.
موراکامی بعد از سالها رمان نوشتن به سبک و امضای مخصوص خود رسیده است. او در این گفتوگو تاکید میکند: «برایم ممکن نبود آنچه را که میخواستم بگویم به سبک رمانهای ژاپنی بنویسم. به گمانم به همین دلیل آنقدر طول کشید تا بتوانم بنویسم.» (ص ۵۷)
در این کتابِ گفتوگو، موراکامیِ نویسنده در برابر یک رواندرمانگر برجسته نشسته و گفتوگو میکند. خودبهخود بخش زیادی از کتاب از همین جنبهی روانکاوانه پیش میرود حتا وقتی از حرفهی خود که رماننویسی است حرف میزند. «بخش بزرگی از رماننویسی عملی است خوددرمانگر. شاید برخی آدمها از راه رمان دنبال انتقال پیام یا مفهوم خاصی باشند. اما دستکم برای من چنین چیزی مطرح نیست. درعوض من رمان مینویسم تا پیام درونم را کشف کنم. در سیر نوشتن یک داستان این پیامها ناگهان از تاریکی پدیدار میشوند -هرچند در بسیاری از موارد، این پیامها با دستورالعملهای غیرقابل تشخیص نوشته شدهاند.» (ص ۵۹)
و کاوایِ روانکاو هم، چون در مقابلش یک نویسنده و داستاننویس درجهی یک نشسته بخش زیادی از گفتوگو جنبهی داستانی بهخود میگیرد و به این میرسد که داستانها چقدر میتوانند در کشاکش بیماری و رنجِ زندگی مؤثر باشند. «من باور دارم داستانها ابزار بسیار مهمی برای بهبود بیماریها هستند. امروزه مشکل ما ناتوانیمان در ارائهی این داستانها به روشی است که بتواند درکی همگانی پیدا کند. همه مسئولیت دارند؛ همهی ما باید داستانِ خودمان را خلق کنیم.» (ص ۱۳۳)
پی نوشتها:
۱- از موراکامی کتابی دربارهی حادثهی حمله فرقهی اوم به متروی توکیو تحت عنوان «زیرزمین» به زبان اصلی چاپ شده که در ایران تحت نام «مترو» و با ترجمه گیتی گرکانی توسط انتشارات نگاه به چاپ رسید. این کتاب هم بر خلاف کار اصلی موراکامی (یعنی رماننویسی) کتابی است در دستهی ناداستان که در قالب گفتوگو و گزارش تدوین شده است. در واقع موراکامی به دلیل حساسیت و اهمیت حادثه، نظرات آسیبدیدهگان، خانواده آنها و اعضای فرقهی اوم را در قالب این کتاب منعکس نمود. دربارهی زلزله کوبه هم که موراکامی مدتی در جوانی و نوجوانی در آنجا زندگی کرده بود مجموعهی داستانی به نام «بعدِ زلزله» دارد که به نحوی موقعیت زمانی و مکانی داستانها یا شخصیتهای آنها، به این زلزله متصلاند.
۲- همین کتاب را مهدی غبرائی به نام «چوب نروژی» ترجمه و منتشر کرده است.
۳- نام رودخانهای در نواحی مرزی مغولستان است که یکی از نبردهای مهم تاریخی بین شوروی و ژاپن در سال ۱۹۳۹ در حوالی آن به وقوع پیوست. در آن جنگ ژاپن از شوروی شکست خورد.
*سردبیر فصلنامه فراسو در استان فارس