این مقاله را به اشتراک بگذارید
«جهانبینیها» اثر ریچارد دِویت
علمها؛ از دوران باستان تا دوره معاصر
دکتر علی غزالیفر*
با یک کتاب مفصل ششصد صفحهای در زمینه علم چطورید؟ حال و حوصله این نوع کتابها را ندارید؟ خب، چارهای نیست، باید داشته باشید! مخصوصا اگر تشنه دانستن باشید…
کتابخوانهای حرفهای کتابهای قطور هم میخوانند. کسی که فقط با کتابهای لاغراندام گلاویز میشود، در کتابخوانی قوی نمیشود و همیشه کمیتش میلنگد. بنابراین کسانی که میخواهند با کتاب زندگی کنند، باید این مهارت را در خود پرورش دهند تا بتوانند کتابهای مفصل را تمام کنند، حال می خواهد در هر زمینهای باشد؛ ادبیات، رمان، تاریخ، فلسفه، سیاست، روانشناسی و… . در این راستا، خواندن کتابهای کوچک تمرینی است برای مطالعه کتابهای قطور و مطالعه این کتابهای مفصل باعث میشود که همان کتابهای کوچک راحتتر خوانده و بهتر فهمیده شوند. اما علاوه بر این قاعده کلی، این کتاب به دلیل دیگری نیز قطور است و باید باشد. این مطلب در کنار دیگری ویژگیها مزیت دیگر این اثر است. آن دلیل موضوع این کتاب است: علم.
علم دستاورد بسیار عظیم و گسترده بشریت است. در دوره مدرن به هیچ چیزی به اندازه علم توجه نکردهاند. امروزه سرنوشت همه چیز به علم گره خورده است: سیاست، دین، قدرت، زندگی، اختلاس، تحریمها و… . اصلا آنچه که انسان را از قرون وسطی به دوره مدرن کشاند علم و نگاه علمی بود. ویژگی این دوران، چه خوب و چه بد، همین است. از این روی، آموزش آن نیز در رأس همه برنامههای آموزشی و نظامهای تعلیم و تربیت است. این امری بدیهی است که همگان باید با علم آشنا شوند. اما به دلیل تغییری که در زندگی ما ایجاد شده و رفاهزدگی و راحتطلبی شایع در روزگارمان، که از قضا نتیجه علم است، کمتر کسی حال و حوصله دارد که به طور مبسوط با علم و ماجراهای درازدامن آن آشنا شود. به همین سبب، کتابهایی که برای آشنایی با علم منتشر میشوند غالبا کوچک و مختصر هستند. این حجم کم باعث میشود که حق مطلب ادا نشود؛ زیرا وضعیت و سرشت علم به گونهای است که در این قالبهای کوچک خوب جا نمیافتد. بنابراین بسیاری از مباحث مهم، در کتابهای مختصر از دست میرود و ناگفته میماند. برای اینکه آشنایی با علم به حد قابلقبولی برسد، چارهای نیست جز اینکه تن به تفصیل بدهیم. بنابراین نویسنده در این کتاب رودهدرازی نکرده و فقط به اقتضای سرشت موضوع قلم زده است. حتی میتوان گفت در موضوع خودش اثر جمعوجوری است. البته علیرغم حجم کتاب، متن آن ابدا پیچیده و دشوار نیست. برعکس، ساده و روان است. نویسنده برای مخاطب عام نوشته و از این روی، خوشخوان بودن کتاب جبران تفصیل آن است.
اما نویسنده نام نامتعارفی را برای این اثر علمی خود برگزیده است؛ زیرا جهانبینی واژهای است که فلسفه را برایمان تداعی میکند و نه علم را. این اصطلاح تخصصی به معنای فهم و بینش کلی آدمی نسبت به جهان است و چنین بینشی از جنس فلسفه است و نه علم. نویسنده به این دلیل این نامگذاری را انجام داده که معنای خاصی را از این اصطلاح منظور کرده است که ریشه در نگاه خاص او به علم دارد. منظور وی از جهانبینی نظامی از باورهای علمی گوناگون، اما منسجم است که در نهایت کلیتی یکپارچه را تشکیل میدهد، بهطوری که نمیتوان یک باور خاص و جزیی را بدون دستکاری سایر باورها تغییر داد. این نگاه کلگرایانه به علم در قضاوتهای نویسنده درباره نظریههای علمی، بهویژه نظریات گذشتگان، تأثیر چشمگیری دارد. بر این اساس، نویسنده همه جا خاطرنشان میکند که نظریات گذشتگان، برای مثال ارسطو، اگرچه نادرست از آب درآمدهاند اما به هیچ وجه سادهلوحانه نیستند؛ برعکس، بسیار هوشمندانه طراحی شدهاند.
با توجه به این تعریف، ریچارد دویت سه جهانبینی را به تفصیل بررسی میکند: جهانیبینی ارسطویی، جهانبینی نیوتنی و جهانبینی معاصر. اولی از قرن پنجم پیش از میلاد آغاز میشود و سیطره آن در قرن هفدهم به پایان میرسد. جهانبینی نیوتنی از همان زمان به مدت دویست سال تا پایان قرن نوزدهم حاکم بود و آخرین جهانیبینی از ابتدای قرن بیستم تاکنون بر اذهان مسلط بوده است. هر کدام از این جهانبینیها با تمام ابعاد و سازوبرگشان مطرح میشوند و بهویژه عوامل و چگونگی گذار از هر کدام به دیگری توضیح داده میشود. همچنین پیامدها و لوازم هر کدام نیز مد نظر است. برای مثال نظریه تکامل داروین علاوه بر اینکه بهخوبی تعریف و معنای آن تشریح میشود و بدفهمیهای راجع به آن رفع میگردد، پیامدهای دینی و اخلاقی آن نیز مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. بهطور کلی، این کتاب علم را هم از جهت طولی شرح میدهد و هم عرض آن را به همان خوبی نشان میدهد. به عبارت دیگر این کتاب شرح ماجرای دوهزار و پانصد ساله جهانبینی علمی است، از دوران باستان تا دوره معاصر. لذا هم با دیدگاه علمی ارسطو آشنا میشویم و هم با نظریه مدرن تز دوئم-کواین. همچنین، دویت نهتنها به مراحل گوناگون این تاریخ طولانی میپردازد، بلکه هر مرحله را نیز به تفصیل توضیح میدهد.
بیستونه فصل کتاب در سه بخش جای گرفتهاند. هشت فصل اول مفاهیم پایه و اصلی مباحث کتاب را به تفصیل توضیح میدهند؛ مفاهیمی همچون جهانبینی، صدق، مسلمات تجربی، مسلمات فلسفی، انواع استدلال، استقرا، ابطالپذیری، واقعگرایی و ابزارگرایی. بخش دوم، "گذار از جهانبینی ارسطویی به جهانبینی نیوتنی"، این دو جهانبینی، ربط آنها و گذر از اولی به دومی را تشریح میکند. فصلهای بیستوسوم تا بیستونهم به جهانبینی معاصر اختصاص دارند و نظریاتی همچون نسبیت خاص و عام، کوانتوم و تکامل با همه مبانی و مقدمات و زمینههایشان تشریح می شوند. چهار ضمیمه پایانی هم به این فصول افزوده شده که توضیحات تکمیلی ریچارد دویت در باب پارهای از مسائل است ک در اصل پاسخهای او به پرسشهای مترجم فارسی درباره کلیت نگاه نویسنده در این اثر است.
نویسنده در هیچ فصلی به گفتن کلیات و اصول بسنده نمیکند. برای مثال در فصل سیزدهم هنگام توضیح منظومه بطلمیوسی در باب حرکات اجرام سماوی، بهطور مشخص نحوه تبیین این نظام علمی از حرکت مریخ به تفصیل شرح داده میشود. به همین منظور، نقش فلکهای تدویر کوچک و بزرگ، فلکهای خارج از مرکز و نقاط معدل مسیر هم بهخوبی نشان داده میشود. بر این اساس، دقت، پیچیدگی، انسجام و کارآمدی این نظام علمی روشن میشود و خواننده بهتر به ارزش و اهمیت دستاوردهای گذشتگان پی میبرد و متوجه میشود که نظریات آنان حتی اگر هم نادرست باشد، اما اصلا مبتنی بر سادهانگاری نبودهاند.
ساختار این کتاب هم بهصورت یک متن آموزشی است که هر فصل با مقدمهای روشنگر آغاز و با جمعبندی مطالب فصل بسته میشود. توضیحات، مثالها، تصاویر و شیوه ارائه مباحث برای استادان و آموزگاران بسیار سودمند است و راهنمای بسیار سودمندی برای آنان به شمار میآید. اگرچه از جهت توضیحات کافی و روشن این کتاب در حکم یک خودآموز بسیار خوب است. این اثر از نوع کتابهای مفصل گولزنک است. بسیاری از افراد میپندارند خواندن کتابهای بزرگ سخت و خستهکننده است و در مقابل، خواندن کتابهای کوچک و مختصر آسان و جذاب است. این تصور غلط است؛ زیرا جذابیت یا خستهکنندگی یک کتاب ربطی به حجم آن ندارد، بلکه وابسته به محتوای آن است. برخی از کتابهای قطور آنقدر جذاب هستند که مطالعه آنها نهفقط خستهکننده نیست، بلکه روح و روان آدم را تازه میکند. این کتاب نیز با اینکه هم علمی است و هم مبسوط، اما از حداکثر جذابیت نیز برخوردار است. اگر کسی به علم علاقمند است از آن بسیار میآموزد و بیحدوحصر لذت میبرد.
اما با وجود این توصیف و جذابیت، کتاب درباره علم کم نیست. لذا این سوال به ذهن خطور میکند که جدا از جذابیت، این کتاب چه مزیتی خاص و ممتازی بر دیگر کتابها دارد که باز هم شاهد یک ترجمه جدید در این حوزه هستیم؟ کتابهایی که برای آشنایی بهتر، عمیقتر و چندجانبه با علم نوشته میشوند، یا به تاریخ علم میپردازند و یا به فلسفه علم. اما ریچارد دویت هر دوی اینها را با هم و موازی یکدیگر پیش میبرد؛ زیرا بر این باور است که این دو از هم جداییناپذیر هستند. از نظر او هرگونه پژوهش تاریخی درباره علم عاقبت به فلسفه علم راه پیدا میکند و فلسفه علم نیز بهطور طبیعی پای تاریخ علم را به میان میکشد. از این روی، باور نویسنده و مزیت کتاب آن است که این دو مقوله در این اثر درهمتنیده بررسی میشوند.
شرح ماجراهای تاریخی و معناهای فلسفی نظریات علمی بهقدری جذاب است که حتی خواننده را هم به علم هم علاقمند میکند! هدف نویسنده نیز همین است که خواننده را جذب کند تا او را به ادامه مسیر وادارد. به همین دلیل در پایان کتاب فهرستی از منابع تکمیلی برای ادامه مطالعات در زمینههای مختلف قرار داده است. اما پرسشی به ذهن خوانندهای خطور میکند که میخواهد این راه را ادامه دهد: آیا آن منابع نیز به اندازه این کتاب خوب هستند؟
*دکترای فلسفه
نقل از الف کتاب
«جهانبینیها»
(درآمدی بر تاریخ و فلسفه علم)
نویسنده: ریچارد دِویت
مترجم: احسان سنایی اردکانی
ناشر: ققنوس، چاپ اول ۱۳۹۷
۶۲۲ صفحه، ۶۵۰۰۰ تومان